برخی واژگان و برواژگان عامیانه
اجتماعی:
دست مريضاد = دست مريزاد
ساعت
خواب =
صحت
خواب
ساعت
آبگرم =
صحت
آبگرم
ناغافل
=
غافلگيرانه
سی
کو!
= سیل
کن!
به
معنای:
ببین(این
واژه فارسی اصیل و لری است.)
تقديم
=
پيشكش
اين
واژه را در مورد قرآن كريم نبايد بهكاربرد؛
ولي متأسفانه حتا در برنامههاي تلويزيوني
چنين روشي بهكارميرود، كه نابجا و
اهانتآميز است.
خوراكي:
نانخامهاي = نان كرمدار(در اين روزگار ناممكن است نانخامهاي بهدستبياوريد. آنگاه كه نانخامهاي واقعاً نانخامهاي بود، روزگار، روزگاري كهن بود!)
جوجهكباب
=
مرغكباب(آن
زمان جوجهكباب بهتر از مرغكباب بود
كه مرغ ماشيني وجودنداشت و جوجه ارزشي
داشت؛ اكنون جوجهها بايستي ناخوش باشند
كه سربريده شوند وگرنه بهصرفه نيست.)
فني:
چارشاخگاردان
=
چهارشاخ
گردان(در
اتومبيل ـ اين واژه را مكانيكهاي ارمني
تهران به اين شكل دراوردهاند.)
پيچگوشتي
=
پيچگشتي
سگ
دست =
اداري:
سپروزر
=
سوپر
وايزر =
استادكار
تلواً
=
بهپيوست(اين
واژه معني ‹بعداً› را ميدهد، ولي در
وزارتامورخارجه بهمعناي ‹پيوست›
ديدهشده.)
طبیعی:
برق
ظاهراً واژه ای عربی است
که در زبان فارسی به جای الکتریسیته به
کارمیرود.
ولی
عربها به الکتریسیته کهربا (كوچكشده
كاهربا، همانند كهكشان)
میگویند
که واژه ای
فارسی است و از ترکیب کاه و ربایش ایجاد
شده است.
پیشترها
در زبان فارسی به الکتریسیته ساکن کهربا
میگفتند.
کهربا
چگونه ایجاد میشود؟ صمغ درختان در زیر
دریاها پس از هزاران سال به صورت ماده ای
زردرنگ و سبک درامده که در زبان فارسی به
آن کهربا گویند؛ زیرا به دلیل داشتن
الکتریسیته ساکن میتواند کاه را برباید.
در
زبان انگلیسی به آن ایمبر میگویند.
از
کهربا وسایل تزیینی میسازند و در ایران
قدیم تسبیح نیز ساخته میشد که کمی گرانقیمت
بود.
گفتني
است هرچند واژه برق به ظاهر عربی است ولی
آن هم خود فارسی است که شکل عربی به خود
گرفته است.
در
گویشهای
لری و شوشتری به برق زدن میگویند پرچ
زدن(مانند
کفشاش پرچی زنه).
عربها
که حرفهای پ و چ را نداشته اند ب
را به جای پ و ق را به جای چ به
کاربرده و آن را به صورت برق دراورده
اند!
احمد
شماع زاده
چگونگی
برخی از
واژگان عامیانه
نویسنده:
؟
ویرایشگر:
احمد
شمّاع زاده
زپرتی
واژه
روسی Zeperti
به
معنی زندانی است و استفاده از آن یادگار
زمان قزاقهای روسی در ایران است.
در
آن دوران هرگاه سربازی به زندان میافتاد
دیگران میگفتند یارو زپرتی شد و این
واژه کم کم این معنی را به خود گرفت که کار
و بار کسی خراب شده و اوضاعش به هم ریخته
است.
هشلهف
مردم
برای بیان این نظر که واگفت (تلفظ)
برخی
از واژهها یا عبارات از یک زبان بیگانه
تا چه اندازه میتواند نازیبا و نامناسب
باشد، جمله انگلیسی "I
shall have" به
معنی من خواهم داشت را به مسخره هشلهف
خواندهاند تا بگویند ببینید واگویی این
عبارت چقدر نامطبوع است!
و
اکنون دیگر این واژه مسخره آمیز را برای
هر واژه یا عبارت نامفهوم
دیگر نیز (چه
فارسی و چه بیگانه)
به
کار میبرند.(ولی
دکتر
باستانی پاریزی
نظردیگری دارد.
وی
کتابی هم زیر همین عنوان دارد.
اول
اینکه آن مرحوم نمیگوید هشلهف؛ بلکه
مینویسد هشت الهفت.
یعنی
یک ال عربی میان دو عدد هشت و هفت افزوده
شده است؛ .
بدین
ترتیب مراد از آن، آن است که همه چیز به
هم ریخته است.)
چُسان
فسان
از
واژه روسی Cossani
Fossani به
معنی آرایش شده و شیک پوشیده گرفته شده
است.
شِرّ
و وِر
از
واژه فرانسوی Charivari
به
معنی همهمه، هیاهو و سرو صدا گرفته شده
است.(ظاهراً
نویسنده میخواهد همه چیز را به زبانهای
اروپایی نسبت دهد.
شر
میتواند مخفف شعر باشد و ور هم که در
فارسی
کاربرد بسیار
دارد؛
مانند:
ور
زدن)
اسکناس
از
واژه روسی Assignatsia
است
که خود از واژه فرانسوی Assignat
به
معنی برگه دارای ضمانت گرفته شده است.
فَکسنی
از
واژه روسی Fkussni
به
معنای بامزه گرفته شده است و به کنایه
و واژگونه به معنای بیخود و مزخرف به کار
برده شده است.
(تا
آنجایی که من اطلاع دارم به معنای چیزی
که دوام مییابد و زود از کار میافتد به
کار میرود.)
نُخاله
یادگار
سربازخانههای قزاقهای روسی در ایران
است که به زبان روسی به آدم بی ادب و گستاخ
میگفتند Nakhal
و
مردم از آن برای اشاره به چیز اسقاط و به
درد نخور هم استفاده کردهاند.
(همان
گونه که در بالا یاداور شدم.
نویسنده
حتا واژگان فارسی را به زبانهای بیگانه
نسبت میدهد.
این
واژه یک واژه فارسی است و طبق نوشته
فرهنگ
معین
به معنای آنچه که پس از الک کردن در الک
باقی میماند معنا شده
و همان است که از کودکی آموخته ایم.)
آكبند
آيا
میدانستيد این واژه، نه
کلمه ای لاتين است و نه فارسی!؟
قديما که بندر آبادان بهترين بندر ايران
بود و کشتیهای تجاری اونجا بارشون رو
تخليه میکردند، روی بعضی
از اجناس که خيلی مرغوب بودند نوشته شده
بود UK
BAND يعنی
بسته بندی شده انگليس؛ ولی
آبادانیهای عزيز آن را
آکبند ميخواندند
و بدين گونه
اين واژه در تمام ايران
منتشر شد و همه به کالایی که
بسته بندی شده میگن آکبند.
(اشتباه
دیگر نویسنده این است که آبادان
را جانشین بندر
خرمشهر کرده
و آنچه
را که
به آبادان نسبت داده مربوط به خرمشهر
میشود.
تنها
کشیتهای نفتکش به آبادان میرفتند و
کشتیهای تجاری همگی در بندر خرمشهر لنگر
میانداختند.
دلیل
دیگر آنکه
خرمشهر
در آغاز
راه آهن سراسری قرارگرفته بود و از این
شهر بود که تا
پیش از جنگ ایران و عراق، بار
کشیتها را با قطار به تهران و از آنجا به
دیگر شهرها میبردند.)
No comments:
Post a Comment