Sunday, January 28, 2018

شرحی بر: ابوالحسن نجفی، ادیب و نویسنده

شرحی بر:


ابوالحسن نجفی، ادیب و نویسنده


ابوالحسن نجفی، زبان‌شناس و مترجم برجسته ایرانی در سن هشتاد و شش سالگی در روز جمعه دوم بهمن ماه نودوچهار بر اثر بیماری قلبی در بیمارستان مهر تهران درگذشت؛ روانش شاد باد.
او طی حدود نیم قرن فعالیت حرفه‌ای خود در چندین زمینه تلاش کرد و آثار ارزشمندی از جمله غلط ننویسیم، ترجمه شازده کوچولو و خانواده تیبو، و فرهنگ فارسی عامیانه از خود بر جای گذاشته است.
ابوالحسن نجفی علاوه بر تدریس در دبیرستان‌های اصفهان و سپس دانشگاه‌های اصفهان، تهران و علامه طباطبایی، در مؤسسه فرانکلین، دانشگاه آزاد ایران، مرکز نشر دانشگاهی، دانشنامه جهان اسلام و شورای عالی ویرایش سازمان صدا و سیما، فعالیت داشت. او از سال ۱۳۶۹ تا پایان عمرش، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود.
ویرایشگری و فرهنگ‌نویسی
با وجود گوناگونی زمینه‌های فعالیت ادبی ابوالحسن نجفی، ویرایشگری برای او اهمیتی ویژه داشت. او زمانی گفته بود: "در دورانی که به زبان فارسی بی‌توجهی شده و رادیو تلویزیون و اینترنت به نوشتن آسیب بسیاری رسانده، به گونه‌ای که جوان امروز به نوشتن بی‌توجه شده است‌، این از وظایف ویرایشگران است که برای درست‌نویسی زبان راهی پیدا کنند."(راهش را در طرح درس درستنویسی، ویراش و پالایش زبان فارسی به نگارش درآورده ام.)
نجفی که خود ویرایشگری زبردست بود، حاصل تجربیات خود در این زمینه را در کتاب "غلط ننویسیم" گردآوری کرد که موجب شهرتش شد. این کتاب با عنوان فرعی "فرهنگ دشواری‌های زبان فارسی" اولین بار در سال ۱۳۶۶ منتشر شد و سپس بارها به چاپ رسید.
غلط ننویسیم زمانی منتشر شد که نجفی در مرکز نشر دانشگاهی مشغول کار بود.
او گفته بود: "اگر این کتاب را نوشته‌ام، مرهون تشویق‌های[دکتر نصرالله] پورجوادی [رئیس وقت این مرکز] بودم. من از قدیم یادداشت‌هایی نوشته بودم، اما تشویق پور‌جوادی باعث شد آن‌ها را به عنوان کتاب چاپ کنم. حتا عنوان را او پیشنهاد داد."
این کتاب، فهرستی است از غلط‌های رایج در متون معاصر، اعم از غلط‌های املایی و انشایی و کاربرد نادرست واژه‌ها، از جمله واژگان برگرفته از زبان‌های بیگانه و نیز اشتباهات صرفی و نحوی، بویژه آنچه به "گرته‌برداری" معروف است.
علاوه بر این، آقای نجفی در غلط ننویسیم، دشواری‌هایی را که در خود زبان فارسی وجود دارد و بیشتر اوقات نویسندگان را هنگام نوشتن دچار تردید می‌کند، بررسی کرده است.(دو نمونه از این دشواریها در پایان این مقاله آمده است؛ که در ویرایش این مقاله نیز به کار گرفته شد.)
با این حال، خود نجفی درباره این کتاب گفت: "این کتاب حقیقتا انتظاری را که از آن می‌رود، برآورده نمی‌کند. همه دشواری‌های زبان فارسی را نمی‌گوید و به نظرم حق مطلب را بیان نکرده است. من بیشتر به واژگان پرداخته‌ام، اما مهم‌ترین مسائل به نحو زبان بازمی‌گردد، یعنی جمله‌بندی زبان فارسی در خطر است." این موضوع نکته بسیار مهمی است.
دومین نکته بسیار مهم این است که فرهنگستان زبان و ادب فارسی باید با توجه به نوشته های صاحبنظران، واژگان ویژه و آمیخته را تعریف و تحدید کند و به آگاهی نهادهای کلان جهانی که تکنولوژیهای نگارش و ترجمه زبانهای گوناگون را در اختیار دارند(مانند میکروسافت)، برساند تا بتوان مقاله های نگارش شده به زبان فارسی را، از یک سو هرچه زیبا و کامل به نگارش الکترونیکی درآورد، و از سوی دیگر در افزارهای ترجمه مانند گوگل (Google Translator) به زبانهای دیگر به راحتی ترجمه شوند. زبانهایی که نمیتوانند به درستی در این‌گونه نرم افزارها ترجمه شوند، در مرحله نخست چینی، و سپس فارسی است؛ که در جهان امروز موجب بسی زیانکاری و واپس ماندگی از قافله تمدن و پیشرفت میشود.
برای نمونه، لهستانیها توانسته اند از زبان خود که به هیچ روی نه پویایی زبان فارسی را دارد، و نه منابع کهنی همچون شعر و ادب پارسی دارد، به خوبی پاسداری کنند. در نتیجه هنگامی که یک متن لهستانی در این نرم‌افزار قرارمیگیرد، بیش از نود درصد درست ترجمه میشود. عکس آن در مورد زیان فارسی صورت میگیرد؛ یعنی کمتر از ده درصد درست ترجمه می‌شود که آنهم قابل بهره برداری نیست؛ و زبان ما به همین راحتی در جهان امروز از بهره برداری بهینه از نرم‌افزاری که موجب نزدیکی اندیشه ها، دانشها و فرهنگهای گوناگون میشود، محروم است و کسی هم به این مهم توجهی ندارد!!
برای نمونه، نگارنده پژوهشها و مقاله های بسیاری به زبان فارسی دارد. این مقاله ها که ناگفته ها و کشفهایی را در بر دارند، باید به آگاهی جهانیان برسد. ولی از میان انبوه این مقاله ها، تنها توانسته ام تعداد انگشت شماری از آن‌ها را با زحمتهای فراوان به زبان انگلیسی ترجمه کنم.
اگر واژگان ویژه و آمیخته زبان فارسی همچون زبان لهستانی تعریف و تحدید شده بودند، میتوانستم بسیاری از پژوهشهای خود را پس از ترجمه به زبان انگلیسی در گوگل ترانسلیتور و ویرایش آنها، به آگاهی جهانیان برسانم تا مورد بهره برداری همگان قرارگیرند.
فرهنگ فارسی عامیانه
ابوالحسن نجفی، سال‌ها بعد، فرهنگ دیگری را با عنوان "فرهنگ فارسی عامیانه" منتشر کرد که شامل واژگان، ترکیبها و تعبیرهای زبان عامیانه و روزمره در گویش مردم تهران است.
نویسنده در این کتاب (آن گونه که در مقدمه کتاب آمده) گویش‌های محلی و برواژگان و تعبیرهای شهرستانی را کنار گذاشته و برای انتخاب مثال‌ها، (به استثنای دو کتاب از محمدعلی جمالزاده که متولد اصفهان بوده.) از آثاری استفاده کرده که اولاً پس از سال ۱۳۰۰ خورشیدی نوشته و منتشر شده، و ثانیاً نویسنده آنها زاده تهران یا پرورش یافته تهران بوده است.
این کتاب در سال ۱۳۸۱ جایزه کتاب سال را به دست آورد و نویسنده‌اش از سوی محمد خاتمی، رئیس جمهوری وقت ایران تقدیر شد.


زبان‌شناسی
ابوالحسن نجفی که در ایران و فرانسه تحصیل کرده و دارای کارشناسی ارشد "زبان‌شناسی همگانی‌" بود، علاوه بر تدریس در این زمینه، کتاب "مبانی زبان‌شناسی و کاربرد آن در زبان فارسی" را در سال ۱۳۵۸ منتشر کرد که در آن، با زبانی ساده برخی مسائل زبان‌شناسی را شرح داده است.
آقای نجفی ویرایش دوم این کتاب را در سال ۱۳۷۱ منتشر کرد و در مقدمه آن نوشت که در نظر داشته کتاب را کامل‌تر کند و مباحث دیگری بویژه معناشناسی، تحول زبان، روابط زبان و جامعه، سبک‌شناسی و ادبیات را بر آن بیفزاید، اما این کار به درازا کشیده و سرانجام ترجیح داده همان تحریر نخست، همراه با بعضی اصلاحات به چاپ برسد.
نجفی در سال ۱۳۸۷ در نشستی در "شهر کتاب" گفت: "اعتقاد ندارم زبان فارسی عقیم است."
به عقیده او، فارسی‌زبانان به سه شیوه می‌توانند از امکانات بالقوه زبان‌ خود استفاده کنند:
اشتقاق‌های فعلی، استفاده از وندها (پیشوند و پسوند) و ترکیب‌سازی (ترکیب اسم و اسم، اسم و صفت، صفت و اسم، صفت و صفت، قید و اسم، و ترکیب ضمیر و اسم).
با این حال نجفی بر ضعف‌های زبان فارسی واقف بود:
"یکی از مشکلات زبان فارسی، تتابع افعال است که درک جمله را مشکل می‌کند. این مشکل بیشتر با ورود زبان‌های خارجی و از طریق مترجمان وارد زبان فارسی شده و به این خاطر است که در زبان فارسی فعل در آخر جمله قرار می‌گیرد."
ترجمه
ابوالحسن نجفی کار انتشار کتاب را با ترجمه از فرانسه به فارسی آغاز کرد. او در سال ۱۳۴۴ زمانی که تازه از فرانسه بازگشته بود، ترجمه بچه‌های کوچک قرن، نوشته کریستین روشفور نویسنده فرانسوی را که به گفته خودش در پاریس تقریبا تمام کرده بود، در همان چند ماه اول ورودش به ایران آماده کرد و تحویل انتشارات "نیل" داد. انتشاراتی که به همراه مؤسسه فرانکلین، جزو نخستین مراکزی در ایران بودند که کار خود را بر ترجمه بنا کرده بودند.
نجفی سپس آثار متعددی از نویسندگانی چون آلبر کامو، آندره مالرو، رومن گاری، روبر مرل و روژه مارتن دوگار ترجمه و منتشر کرد و ترجمه دیگری نیز از کتاب معروف شازده کوچولو نوشته آنتوان دوسنت اگزوپری به فارسی‌زبانان ارائه کرد.
او معتقد بود دیگر مترجم‌های ایرانی مشهور "شازده کوچولو"، "مراتب زبان را رعایت نکرده‌اند."
نجفی در سال ۱۳۸۲ در نشستی با عنوان "نقد کتاب‌های غیرتخیلی" با بیان اینکه "زبان کتاب شازده کوچولو زبان معیار است و اصلاً ادبی نیست"، با تأکید بر "ادیبانه" بودن ترجمه محمد قاضی، گفت: "ترجمه شاملو افراط قاضی را به تفریط می‌کشاند و برای اینکه کتاب از حالت ادبیانه خارج شود، لحن را عامیانه می‌کند، عامیانه‌هایی که بعضاً کاملاً بیجا و بی‌معناست."
نجفی چند کتاب از ژان پل سارتر نیز ترجمه کرد که "ادبیات چیست؟" از جمله آنهاست که با همکاری مصطفی رحیمی در سال ۱۳۴۸ منتشر شد.
همچنین کتاب "ضدخاطرات"، یکی دیگر از ترجمه‌های مشترک ابوالحسن نجفی است که با همکاری رضا سیدحسینی انجام شد. نجفی ترجمه این کتاب را "مشکل‌ترین ترجمه‌" در کارنامه خود خوانده است؛ زیرا به عقیده وی، "مالرو جمله‌های کوتاه بسیاری دارد که برگردان آن‌ها به فارسی بسیار مشکل است."
از دیگر ترجمه‌های معروف ابوالحسن نجفی، کتاب "وظیفهٔ ادبیات" است که در سال ۱۳۵۶ منتشر شد و شامل مقالاتی از نویسندگان مختلف است.
"بیست‌ و یک داستان از نویسندگان معاصر فرانسه" نیز جزو آخرین ترجمه‌هایی است که ابوالحسن نجفی روانه بازار کتاب ایران کرد.
فهرست ترجمه‌ها
شازده کوچولو (آنتوان دو سنت اگزوپری)
شیطان و خدا (ژان پل سارتر)
گوشه‌نشینان آلتونا (ژان پل سارتر)
ضدخاطرات (آندره مالرو)
خانواده تیبو (روژه مارتن دوگار)
بیست و یک داستان از نویسندگان معاصر فرانسه
بچه‌های کوچک قرن (کریستیان روشفور)
شنبه و یکشنبه در کنار دریا (روبر مرل)
کالیگولا (آلبر کامو)
ادبیات چیست؟ (ژان پل سارتر)
استادکاران (آرتور آدامُف)
همان طور که بوده‌ایم (آرتور آدامُف)
پرندگان می‌روند در پرو می‌میرند (رومن گاری)
ژان پل سارتر (هِنری پیر)
درباره نمایش (ژان پل سارتر)
نژاد و تاریخ (کلود لوی استروس)
وعده‌گاه شیر بلفور (ژیل پرو)
عیش و نیستی (تیری مونیه)
گم‌گشته (ژیل پرو)


عروض (وزن شعر فارسی)
یکی از حوزه‌هایی که ابوالحسن نجفی به آن پرداخت، عروض یا وزن شعر فارسی است. فتح‌الله مجتبایی، عضو پیوسته زبان و ادب فارسی در این باره گفته است: "نجفی نکاتی را در عروض یافته که هیچ‌کس آن‌ها را نیافته بود."
نجفی در یک سخنرانی در سال ۱۳۸۶ در بنیاد ایران‌شناسی گفت: "تعداد کسانی که به وزن عروضی شعر می‌سرایند، بیش‌تر از کسانی است که شعر آزاد می‌گویند، و بر فرض محال که این وزن عروضی هم کنار گذاشته شود، مفاخر بزرگ فرهنگی ما آثار خود را با وزن عروضی عرضه کرده‌اند و آن‌چه که ما به آن می‌توانیم، فخر و مباهات کنیم، آن آثاری است که با وزن عروضی سروده شده‌اند؛ بنابراین شناخت این وزن به‌نوعی وظیفه ملی ماست."
ادبیات تطبیقی
نجفی همچنین در حوزه "ادبیات تطبیقی" نیز کار کرده بود و مدیریت گروه ادبیات تطبیقی فرهنگستان زبان و ادب فارسی را بر عهده داشت.
او معتقد بود: "کار ادبیات تطبیقی این است که محققان و معلمان و محصلان و نیز خوانندگان عادی را یاری کند تا مقدم بر مطالعه شاخه‌ای جزئی یا چند شاخه مجزا از ادبیات، به شناخت بهتر و درک کامل‌تر ادبیات به عنوان یک کل واحد نائل آیند و این غرض تنها از طریق تطبیق ادبیات با حوزه‌های دیگر دانش و کوشش بشری، خاصه در زمینه‌های هنری و فلسفی، بهتر حاصل می‌شود. برای این منظور باید قلمرو بحث و فحص ادبیات را، هم از نظر جغرافیایی و هم از نظر ماهوی، گسترش داد."
ابوالحسن نجفی معتقد بود که "فاطمه‌ سیاح پایه‌گذار ادبیات تطبیقی در ایران بود" و کتاب "از سعدی تا آراگون" نوشته‌ جواد حدیدی از مهم‌ترین کتاب‌های منتشر شده پس از انقلاب درباره ادبیات تطبیقی است.
فعالیت مطبوعاتی
ابوالحسن نجفی پیش از انقلاب، مدتی سردبیری مجله سخن را بر عهده داشت: "من در دوره  قبل از علیرضا حیدری مدتی حدود یک سال و نیم سردبیر بودم. آن زمان کسی به دفتر نمی‌آمد بیشتر من بودم و خانلری. بیشتر کسانی‌که می‌آمدند، برای دیدار با خانلری بود. دوستانش، شاگردانش و گاهی هم نویسندگان هم سن و هم سبک خانلری بودند. این‌ها می‌آمدند که سری بزنند و یا احیاناً مقاله‌ای بدهند. در این مدت همه زحمات بر عهده‌ من بود. از تهیه و ترجمه  مطالب تا غلط‌گیری در چاپخانه با حروف سربی، چاپخانه‌ها اذیت می‌کردند؛ وعده می‌دادند اجرا نمی‌کردند و... به شکلی که می‌دیدم دارم از پا درمی‌آیم و یک تنه نمی‌توانم مجله را ماه به ماه منتشر کنم. و بعد هم می‌دیدم مجله آن چیزی که من دلم می‌خواست نشد؛ یعنی در آن دوره مقاله‌ مهمی که من به آن بنازم و بگویم دردوره  سردبیری من این مطلب چاپ شد، در مجله منتشر نشد."
با این حال، فتح‌الله مجتبایی، از نویسندگان آن دوره "سخن"، درباره این دوره گفته است: "این تشخیص نجفی بود که آن مجموعه از سخن بهترین شماره‌های مجله سخن شد."
نجفی همچنین در جُنگ‌های ادبی نیز فعال بود: "من نمی‌خواهم درباره‌ جنگ اصفهان که خودم با آن همکاری داشتم اغراق کنم اما نمی‌شود کتمان کرد که اصولاً انتشار این جنگ‌ها خیلی تاثیرگذار بود و ظاهراً جنگ اصفهان هم در همه چند شماره‌ای که منتشر شد به نوعی یک سروگردن بالاتر از بقیه بود."
ابوالحسن نجفی درباره شرایط موجود برای مطبوعات ادبی ایران نیز میگفت: "همیشه تأسف می‌خورم از اینکه کارهایی شروع می‌شود و درست وقتی‌که می‌توان به اوج‌گیری آن امیدوار بود، یکدفعه متوقف می‌شود و بعد مجله هم تعطیل می‌شود."
داوری جوایز کتاب
عضویت در بنیادهای خصوصی، از فعالیت‌های جنبی ابوالحسن نجفی بود. زمانی که به طور رسمی به بنیاد گلشیری مجوز داده شد، نام ابوالحسن نجفی در میان اسامی هیأت امنا به چشم ‌خورد.
او امیدوار بود که جایزه‌های ادبی در ایران بتوانند در گسترش تیراژ کتاب‌ها و معرفی آن‌ها به علاقمندان تأثیر مثبت داشته باشند.
داوری در جوایزی همچون جشنواره کتاب کودک و نوجوان و کتاب سال جمهوری اسلامی ایران نیز از دیگر فعالیت‌های نجفی در این زمینه بود، اما گاهی این داوری‌ها برایش حاشیه‌ساز می‌شد.
نجفی در سال ۱۳۸۳، زمانی که داور بخش داستان گروه ادبیات کتاب سال بود، از حذف کتاب "نام‌ها و سایه‌ها" نوشته محمدرحیم اخوت، علی‌رغم رأی مثبت همه داوران به این کتاب در آخرین جلسه داوری خبر داد، اما پس از آنکه معاون وقت امور فرهنگی وزارت ارشاد، این خبر را تکذیب کرد، نجفی گفت: "هر وقت خبرنگاران با من صحبتی کرده‌اند، جز اینکه برایم دردسر شده باشد، هیچ سود دیگری نداشته است."
یاداوریها
- این مقاله از وبسیایت بی بی سی فارسی نقل شده است.
- آنچه که به رنگ زرشکی نگارش شده، شرحی بر این مقله به قلم این نگارنده است.
- در این مقاله هرجا واژه ویراستار نوشته شده بود، (چه از قول آن مرحوم و چه از قول نویسنده این مقاله) به ویرایشگر تبدیل شد. دلیل این امر در طرح درس... که در متن به آن اشاره شد، آمده است.
- هرجا واژه حتی نوشته شده بود به حتا تبدیل شد. حتی عربی است و معنای تااینکه را میدهد و حتا فارسی است و معنای هرچندکه را میدهد.
احمد شمّاع زاده

No comments:

Post a Comment