Thursday, October 18, 2018

پیامبری ماجرا ساز و ماجراجو!

پیامبری ماجرا ساز و ماجراجو!

گذری بر زندگانی پرپیچ و خم موسای پیامبر

احمد شمّاع زاده


گذشته از آنچه که از ماجراهای زادروز وی و در رود نیل قراردادنش توسط مادرش، از آب برگرفتن وی توسط آسیه آن بانوی بزرگوار، و به فرزندخواندگی فرعون رسیدنش، همراه شدنش با حضرت خصر و مردودشدنش در کلاس مریدی و مرادی او به دلیل بیصبری اش، کشتن مرد قبطی و زیر پیگرد قرارگرفتنش، فرارش از مصر و ازدواجش با دختر شعیب پیامبر و دوری از وطنش به مدت هشت سال، و بازگشتش به سوی مصر و ابلاغ حکم برگزیده شدنش در این مسیر، در وادی مقدس صحرای سینا و رفتنش به دبار فرعون برای بازپسگیری و رهایی قوم بنی اسرائیل و در نهایت غرق شدن فرعون و برچیده شدن بساط فرعونیان و… شنیده و خوانده‌اید؛ ولی این پیامبر اولوالعزم، ناشنیده ها و یا کمتر شنیده هایی نیز دارد که بد نیست به آن‌ها نیز اشاره‌ای بشود.
بر طبق دعای نور، تنها دو بار خداوند نور وجود خود را به ظهور رسانده است:

اولین بار: آن زمان بی زمانی بود که ذره بسیار ناچیزی از نور وجود خود را آشکار ساخت و با انفطاری شگرف و باشکوه!، حرکت ایجاد شد و از حرکت، زمان به وجود آمد و این رخداد، به مهبانگ شهرت یافت.
دومین بار: آن زمان بود که پیامبر برگزیده اش، موسای کلیم الله از او درخواست کرد که خود را به من بنمایان. خداوند به او گفت تو هرگز مرا نخواهی دید (لن ترانی). سپس فرمود: من بر آن کوه (کوه طور در صحرای سینا) جلوه میکنم. اگر آن کوه بر جای خود استوار ماند، تو نیز مرا خواهی دید. پس از لحظه‌ای خداوند ذره بسیار بسیار ناچیزتر از آنچه که اولین بار از نور وجود خود بروز داده بود، (که اگر چنین نمیبود، کره زمین منفجر میشد.) بر کوه طور جلوه داد. کوه منفجرشد و موسی بیهوش بر زمین افتاد. (و خرّ موسی صعفاً).

*****
خداوند در مواردی سنت شکنی میکند و استثناء قائل میشود؛ از جمله در مورد پیامبرانش.
از میان اینهمه نبی و رسول (124000)، یکی را برمیگزیند که پدرش مشرک است (ابراهیم خلیل الله) یکی را از روح خود به وجود میآورد و در اصل بی پدر است (عیسی بن مریم!) و یکی را نیز بی‌آنکه به او وحی کند، نبی و رسول قرار میدهد؛ و به او میگوید من تو را برای خودم ساخته ام (اصطنعتک لنفسی). به ترجمه آیات 163 و 164 سوره نساء توجه کنید:

ما وحی کردیم به سوی تو (ای پیامبر) چنانکه وحی کردیم به سوی نوح و پیامبران پس از او. و وحی کردیم به سوی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون (برادر موسی) و سلیمان و به داوود زبور را دادیم. و نیز رسولانی که به درستی پیشتر بر تو داستانشان را برخوانده ایم و رسولانی که داستان آن‌ها را هرگز بر تو برنخواهیم خواند. و خداوند با موسی مکالمه میکرد.
بدین ترتیب مشخص می‌شود که حضرت موسی پیامبری است که به او وحی نمیشده است.

ممکن است برای برخی این پرسش پیش آید که: پس تورات چگونه بر او نازل شده است؟

در پاسخ باید گفت: تورات بر حضرت موسی نازل نشده، بلکه در اصل جزوه های آموزشی حضرت موسی در یک دوره چهل شبانه‌روزی بود که وی برای ملاقات و در اصل شرکت در کلاسهای هستی شناسی خداوند، به کوه رفت و آموزش دید و دست آخر به صورت الواحی به دست او دادند.
گفتنی است در این ملاقات، گذشته از گذراندن دوره آموزشی حضرت موسی، خداوند میخواست قوم بنی اسرائیل را در غیاب پیامبرشان بیازماید و به همین دلیل خداوند قرار ملاقات یک ماهه را ده روز تمدید کرد تا قوم او به خوبی آزمایش خود را پس دهند.

شبیه چنین الواحی را بعدها به دست یحیی زکریا که کودک یا نوجوانی بیش نبود نیز دادند و به او گفتند خذالکتاب بقوه... زیرا الواح سنگین بودند و وی توانایی حمل آن‌ها را به راحتی نداشت. ولی چون حضرت موسی مرد قوی بنیه ای بود، آن‌ها را به راحتی حمل کرد. وی در بازگشت، در لحظه‌ای که دید قوم وی گوساله پرست شده اند، از فرط ناراحتی الواح را بر زمین انداخت و ریش برادر را برگرفت که چرا؟!!
این الواح پس از بازنویسی، به صورت کتاب تورات در‌آمدند و اصل الواح قدسی تا مرگ حضرت موسی و نیز پس از مرگ حضرت هارون برادر وی، در صندوقی نگهداری میشدند که بعدها به تابوت الشّهاده یا تابوت السّکینه یا تابوت العهد شهرت یافت.

تنها آیه در این زمینه آیه 248 سوره بقره است:
و قال لهم نبیهم ان آیة ملکه أن یأتیکم التّابوت فیه سکینةٌ من ربکم و بقیة مما ترک آل موسی وآل هارون تحمله الملائکة ان فی ذلک لایة لکم ان کنتم مؤمنین
ترجمه: و پیامبرشان به آنان (بنی اسرائیل) گفت: علامت حکومت او (طالوت) این است که نزد شما آید آن صندوق که در آن است سکینه ای (آرامشی) از سوی پروردگارتان و باقیمانده ای از میراث آل موسی و آل هارون، که فرشتگان آن را حمل می‎کنند. همانا در آن است آیت و نشانه ای برای شما اگر ایمان داشته باشید.
بیست و ششم مهرماه نودوهفت
احمد شمّاع زاده

No comments:

Post a Comment