این یک دغدغه همیشگی من است که تصور کنم
اگر یک بار دیگر کودک میشدم و امکانات روتین حال حاضر مثل دسترسی به
اینترنت و گوشیهای هوشمند و تبلت و کامپیوتر را میداشتم، چطور آدمی
میشدم. در دید اول، به نظر میرسد، این فناوریهای و این حجم از دانش
همیشه در حال دسترس، باید مغزهای من و شما را آمادهتر، تیزتر، پویاتر و
مطلعتر بکنند.
اما آیا واقعا همین طور است؟!
این روزها، فشار روی مغزهای ما بیشتر از هر وقت
دیگری شده است، نه به خاطر اینکه مشغول اندیشههای ژرف هستیم، بلکه به خاطر
اینکه وقتی وارد در اینترنت وارد سایتهای میشویم، یا وقتی با گوشی یا
تبلت خودمان، وایبر را باز میکنیم، با انبوهی از اطلاعات، شامل اطلاعات
خبری، جملات قصار، لطیفهها، واقعیات درست و نادرست و شایعات، به صورت
فشرده و در کنار هم روبرو میشویم. پردازش این اطلاعات و پرش از یکی به
دیگری و نیز تصمیم گرفتن برای اینکه کدام را هضم کنیم و کدام یک را به
کناری بنهیم، اصلا کار سادهای نیست.
اما سی سال پیش و یا در عصر جوانی مادرها و
پدرهای ما وضعیت چطور بود؟
نگارنده همین دو هفته قبل، در حال که با نخوتی
ناخواسته، مشغول تشریح یکی از نتایحی بود که با ملاحظه وضعیت آشفته جهان
حاضر به آن رسیده بود، با صحنه عجیبی مواجه شد.
پدر و مادر، در سکوت مشغول گوش کردن اظهارات
حقیر بودند که ناگهان، مادر با خونسردی نظر من را تأیید کرد و آنگاه از حفظ
و تنها متکی به حافظه خود، پنج شش صفحهای از یک کتاب را با دقت قرائت کرد
که تأییدکننده نتیجهگیری من بودند.
راستش بسیار شگفتزده شدم و اصلا انتظار نداشتم
که مادرم بعد چند دهه، هنوز هم به صورت کاملا دقیق، کتابی را که در جوانی
خوانده بود، به یاد بیاورد، آنگاه به خودم فکر کردم که دنیای مدرن چه بر سر
مغزهای ما آورده است و منی که گاهی حتی زحمت به یادآوردن سادهترین چیزها
را به خودم نمیدهم و بالافاصله در گوگل، جستجو میکنم!
از گوشیهای هوشمند خودمان، شروع میکنم، این
ابزارهای مدرن، در حکم چاقوهای سوئیسی چند کاره شدهاند و کارهای عجیب و
غریبی میکنند، با آنها در درون خود فرهگ واژهها، ماشین حساب، مرورگر وب،
ایمیل، اپلیکیشنها بازی، تقویم، ضبط کننده صدا، پیشبینیکننده وضعیت آب و
هوا، جی پی اس، ابزارهای تایپ و ارسال به شبکههای اجتماعی، فیسبوک و
البته چراغ قوه دارند!
چند دهه قبل اصلا در تخیل ما نمیگنجید که چنین
چیزی را در جیب داشته باشیم، اما همین راحتی دسترسی، مشکل بزرگی به نام
مالتی تسک شدن یا چندکارگی در آن واحد را باعث
شده است.
ما در سر میز نهار، یادمان میافتد که بد نیست،
عکسی از میز غذایمان بگیریم و در اینستاگرام ارسال کنیم، یا حین تماشای
فوتبال، توییت میکنیم، یا وقتی که داریم درس میخوانیم، بیاختیار هوس چک
کردن توییتر به سرمان میزند.
خب، ممکن است بگویید مگر مالتی تسک شدن، چه
مشکلی دارد؟ غیر از این است که ما از همه لحظههای مرده خودمان استفاده
میکنیم و با انبوهی از مردم غئب از نظر هم در ارتباط قرار میگیریم؟
چرا اتفاقا یک مشکل بزرگ وجود دارد:
"ارل میلر" که دانشمند علوم اعصاب در دانشگاه
MIT است، بر این باور است که اصلا مغزهای ما به صورت ذاتی برای
چندکارگی طراحی و سیمکشی نشدهاند! یعنی آن هنگام که تصور
میکنیم، در آن واحد داریم چند کار را انجام میدهیم، در توهم محض هستیم و
در واقع داریم خیلی سریع، از کاری به کار دیگر پرش میکنیم!
همین مسئله باعث میشود که کارایی به شدت پایین
بیاید و میزان هورمونهایی در بدن ما که هنگام مواجهه با تنش، ترشح
میشوند، افزایش یابند. وقتی مقدار هورمونهای کورتیزول و آدرنالین در بدن
ما افزایش یابند، و تحت تأثیر این هورمونهای عملکرد شناختی ما
مختل میشود.
مسئله دیگر فعال شدن مسیر لذتجویی ما
است. در دنیای همیشه متصل به اینترنت، مغز ما ناخودآگاه در دام
لذتجویی میافتد، ما سعی میکنیم که همیشه به طریقی محرکی خارجی برای فعال
کردن مدارهای لذت مغز خودمان پیدا کنیم. این محرکهای خارجی که حالا به
یاری اینترنت، خیلی سریع و آسان میشود به آنها رسید، چیزهای متفاوتی
میتوانند باشند: اخبار هیجانانگیز، عکسهای اینستاگرام، نوشتههای وایبر،
واتس اپ، توییتر و فیسبوک و ... چشم که بر هم
بزنید، میبینید که میزان تمرکز و توجه شما به شدت پایین آمده است، دیگر
نمیتوانید دقایق متمادی کتاب بخوانید یا روی یک کار دیگر تمرکز داشته
باشید، چون مغز شما، برای "پرش" و "از این شاخ به آن شاخ شدن"، پرورش پیدا
کرده است. مدار پاداش و لذت مغزهای ما، تحت این شرایط همیشه در پی کامجویی
است.
به سالها و دهههای پیش فکر کنید، ما آن زمان
اگر مشغول کاری بودیم، حتی ممکن بود پاسخ تلفن ثابت خودمان را هم ندهیم. ما
در آن زمان برای یک عصر و شب، حداکثر انجام دو سه کار بود: عصر پیادهروی
میکنم، بعد درس میخوانم، آخر شب هم مطالعه آزاد!
اما حالا چه؟ ممکن است به ظاهر تصور کنیم که
باز هم همین کارهای قدیمی را میشود انجام داد، اما باید بگویم الان دیگر
وارد عصری شدهایم که مردم گوشیهای خود را به توالت هم میبرند! بنابراین
برنامه واقعی ما، یک فهرست بسیار مفصل است که کارهای اصلیمان، در میان
آنها گم و محو میشوند.
مانیای اطلاعات
گلن ویلسون استاد روانشناسی کالج گرشام لندن-
نام "مانیای اطلاعات" را به وضعیت حاضر داده است. در این زمینه، او یک
تحقیق جالب انجام داده است.
بیشتر ماها تصور میکنیم که ضریب هوشی یا IQ،
چیز ثابتی است، اما خب، ما در شرایط مختلف، میزان IQ مؤثر متفاوتی داریم.
آقای ویلسون در تحقیق جالب خود متوجه شد که اگر شما مجبور و متعهد به انجام
کار مهمی باشید و آنگاه بدانید که در اینباکس ایمیل خود، یک ایمیل نخوانده
دارید، ضریب هوشی مؤثر شما، ۱۰ واحد کاهش پیدا میکند.
حالا از شما میپرسم، اگر فرضا، کسی به شما
میگفت که در ازای واگذار کردن بخشی از ضریب هوشی خودتان، حاضر است مبلغ
کلانی به شما بدهد، این پیشنهاد را قبول میکردید؟ آیا حاضر بودید مثلا
ضریب هوشی ۱۱۰ خوب خودتان را با ضریب هوشی ۱۰۰ عوض کنید؟!
اما در عصر حاضر، اگر نیک بیندیشید، ما به صورت
مستمر، خیلی بیشتر از این مقدار ضریب هوشی را از دست دادهایم.
باز هم جالب است بدانید که کاهش تواناییهای
شناختی ناشی از چندکارگی یا مالتی تسکینگ، حتی از مصرف مخدرهایی مثل ماری
جوانا هم بیشتر است!
تمام شد؟
نه!
راس پالدرلم -دانشمند علوم اعصاب استفنورد- در
تحقیقات خود به این نتیجه رسیده است که اگر در حین چندکارگی، شما مشغول یاد
گرفتن چیزی باشید، این اطلاعات وارد بخشهای اشتباهی در مغز شما میشوند.
مثلا اگر در حال سریال دیدن، بخواهید درس هم
بخوانید، اطلاعات درسی که باید وارد بخش ایدهها و فکتها مغز شما شوند،
وارد بخشی از مغز به نام اجسام مخطط میشوند که مرکز مهارتها و اعمال
هستند. اما اگر تلویزیون را خاموش کنید، اطلاعات خیلی راحت وارد هیپوکامپ
میشوند تا در آنجا سامان داده شوند. در این صورت بعدا، خیلی راحتتر به
یاد آورده میشوند.
آیا چندکارگی مشکلات دیگری نیز در بر
دارد؟
بله! در هنگام چندکارگی، مغز، سوخت بیشتری
میسوزاند و نورونها یا سلولهای مغز، زودتر خسته میشوند. به علاوه میزان
اضطراب و تنش شما هم افزایش مییابد.
مسئله دیگر این است که چندکارگی مستلزم،
تصمیمگیریهای مکرر است: به کارم ادامه بدهم، یا جواب پیامک را بدهم؟ آیا
پاسخ این ایمیل را بدهم یا حدفش کنم؟ لایک بزنم یا نزنم؟
این تصمیمگیری متعدد کوچک، عملا برای مغزهای
ما خستهکننده هستند و سرانجام ما به جایی میرسیم که تبدیل به
آدمهای تکانهای میشویم، یعنی آن کنترل سابق را روی کارها و
اعمال خودمان، حتی در دنیای واقعی هم از دست میدهیم! یعنی ممکن است، این
روند ما را تبدیل به آدمی کند که در مقابل تکانهای مثل خوردن چند تکه
شیرینی یا خرید چند چیز غیرضروری هم نتوانیم، مقاومت کنیم.
بیشتر ما تصور میکنند که تایپ کردن نوشتههای
و رد و بدل کردن ایمیلها، جانشین خوبی برای کار خستهکننده نامهنگاری و
روند وقتگیر و پرهزینه، ارسال سنتی نامه هستند.
اما الان ما با اینباکسهای همیشه پر روبرو
هستیم، خیلی از این ایمیلها اصولا حاوی چیزهای مهمی نیستند، مثلا حاوی یک
عکس یا ویدئوی سرگرمکننده هستند که دوستی برای ما فرستاده خیلی از آنها هم
اصلا اسپم هستند. اما حتی ایمیلهایی که حاوی نوشتههای اصلی دوستان ما
هستند، خیلی وقتها کیفیت خودشان را از دست دادهاند، دسترسی همیشگی ما به
اینترنت باعث شده است که خیلی بی ملاحظه، هر اندیشهای را که لحظهای به
ذهنمان خطور کرده، بنویسیم. حتی بسیاری از ایمیلهای ما، حاوی سلام و
احوالپرسیهای روتین نیستند یا محتوای بیادبانهای دارند که همه اینها به
خاطر سرعت نگارش آنهاست.
به سوی دنیای تکانهایتر با خلاقیت
محدود
اما دوست ندارم، بیشتر در مورد مضرات ایمیل حرف
بزنم، چون اگر خوب نگاه کنید، میبینید که ایمیل هم اصولا دارد به چیز
قدیمیای تبدیل میشود. ما الان وارد دورهای شدهایم که حتی در ایران
خودمان، دوستان ما به جای ایمیل کردن عکس و مطلبشان، آنها را به صورت
پیامهای فیسبوکی یا دایرکتهای توییتری یا پیامهای وایبری میفرستند.
بله! دیگر ایمیل هم تبدیل به فرایند خستهکننده
ارتباطی آدمهای سی سال به بالا شده است و راستاش را بخواهید، نسل کاربران
فیسبوک هم از آدمهای نوجوان و جوان، به سمت آدمهای میانسال تمایل پیدا
کرده است. البته در ایران ما هنوز شاید تعداد کاربران نوجوان و جوان
فیسبوک زیاد باشند، اما در غرب، عدم تمایل نوجوانها به فیسبوک و مسن شدن
کاربرهای قدیمی آن محسوس است، به عبارتی فیسبوک، هماینک در حال تبدیل شدن
به شبکه اجتماعی پدر و مادرهایی با بچههای مدرسه برو شده است.
اصولا وقتی شما میتوانید خیلی راحت و به صورت
چت زنده، با کاربران دیگر از طریق اپلیکیشنهای پیامرسانی مثل لاین، واتس
اپ، وایبر و تانگو در ارتباط باشید، چرا سراغ فیسبوک بروید؟
حتما فکر میکنید، تبدیل به آدمی شدهام که
نمیتوانم خودم را با واقعیات موجود، تطبیق بدهم؟
اما باید بگویم این روزها از دیدن
وایبر، وحشت میکنم! وحشت من بابت چیست؟
عمده وحشت من این است که کاربران وایبری را حتی
ناتوان از ابراز احساسات خود میبینم.
هفته پیش، ایران در جام ملتهای آسیا، در یک
بازی دراماتیک، به عراق باخت. شخصا منتظر بودم، دوستانم در وایبر، شکوه و
شکایت کنند، ناراحتی خود را نشان بدهند و آنهایی که فوتبالیتر هستند،
مسئله را تحلیل هم بکنند. اما در کمال تعجب دیدم، که دوستانم، چند جوک را
که متعاقب بازی درست شده بود، به صورت مکرر کپی پیست میکنند و وارد همه
گروههایی که عضوشان هستند، میکنند!
چرا این طور شده است، موضوع مسلما محدود به
بازی هفته پیش نیست. چرا در وایبر، کاربران بیشتر کپی پیست میکنند و قدرت
اظهار نظر و بروز احساسات خود را از دست دادهاند؟
من خودم دلیل را در ۲ چیز میبینم:
۱- کم شدن اندوخته اطلاعاتی توده مردم و کاهش
شدید جسارت محتواسازی و تواناییهایی نگارشی آنها.
۲- دوپامینی شدن آنها! یعنی مدار پاداش و لذت
در مغزهای کاربران اینترنت آنقدر تقویت شده است که ترجیح میدهند به جای
وقت صرف کردن و زحمت برای نوشتههای شخصی، با کپی پیست، دهها مطلب
بیارزشی و دریافت متقابل آنها، محرکهایی برای تقویت دائم این مدار داشته
باشند.
و برای این اینکه تحت تأثیر قرار بگیرید، صلاح
میبینم که آزمایش مشهور و تکاندهندهای را برایتان توضیح بدهم که
توسط پتیر میلنر و جیمز اُلدر انجام شده بود:
آنها الکترودهایی در مغز چند موش، روی بخشی از
سیستم لیمبیک به نام هسته accumbens قرار دادند. این بخش از مغز، بخض مهمی
در مدار لذت است، وقتی کسی قمار میکند و برنده میشود، همین قسمت تحریک
میشود، در مورد یک معتاد به کوکائین، یا کسی که لذت جنسی را تجربه میکند،
باز هم همین بخش فعال میشود.
این دو دانشمند، در قفس موشها، اهرم کوچکی را
قرار دادند، طوری که اگر موش اهرم را تکان میداد، سیگنالی از طریق الکترود
به مغزش و این بخش فرستاده میشد.
جای تعجی نیست که بعد از انجام این کار، عملا
تنها کاری که موشهای انجام میدادند، تکان دادن این اهرم بود!
سرانجام موشها از خستگی و گرسنگی تلف شدند!
آیا این آزمایش چیزی را به خاطر شما
میآورد؟!
بله، اگر دنبالکننده خبرهای فناوری باشید،
شاید یاد مرد سی سالهای در ژوانگژوی چین بیفتید که خستگی سه روز گیم به
صورت مستمر، او را پا درآورد، یا مردی کرهای را که بعد از ۵۰ ساعت
ویدئوگیم کردن، دچار سکته قلبی شد!
اما از طرفی این آزمایش، باید ما را یاد خودمان
پای گوشیهای هوشمند و تبلتهایمان بیندازد. ما ممکن است، مانند آن موشهای
یا مردهای چینی و کرهای دچار مسئله عمده ظاهری نشویم، اما مگر تنشهای
بیجهت، کمخوابی، بیسوادی، از دست دادن تواناییهای خلاقانه، چیزهای کمی
هستند؟
منبع:
گاردین
|
با نام او که آغاز و پايان هستي است او. گاهشماری از برخی وقایع اجتماعی و سیاسی ایران و جهان تا آیندگان بهتر امروزمان را بشناسند
Wednesday, March 18, 2015
امان از این روزها...(خوندنش لازمه)
Tuesday, March 17, 2015
توافق هسته ای به سود همه ایرانیان است
توافق هستهای با "آمریکای اوباما" به سود همه ایرانیان است؟
علی حاجی قاسمی
مدیر دپارتمان علوم سیاسی و سیاستگذاری اجتماعی دانشگاه سودرتورن سوئد
16 مارس 2015 - 25 اسفند 1393- بی بی سی
مذاکرات هستهای به مراحل حساس خود رسیده است و روند پیشرفت آن طی هفتههای آتی بیشک تاثیر تعیینکنندهای بر سرنوشت سیاسی ایران
خواهد داشت.
آیا دولت و نظام سیاسی ایران
با اتکاء به پشتیبانی گستردهای که در داخل کشور برای حصول توافق هستهای
از آن برخوردار است در برابر
فشارهایی که برای شکست مذاکرات جریان دارد مقاومت خواهد کرد و با قدرتهای
جهانی بویژه آمریکا به توافق خواهد رسید؟ یا اینکه استراتژی
اسرائیل در منزوی نگاه داشتن ایران و در گام بعد تلاش در جهت متلاشی ساختن
کشور موفق خواهد شد؟
در این نوشته استدلال میشود که توافق با آمریکایی که زعامت سیاسی آن در حال حاضر با یکی از معتدلترین روسای جمهور تاریخ این
کشور است نه تنها به سود همه ایرانیان است بلکه تاکید میشود که استعداد جامعه و نظام سیاسی حاکم بر ایران برای حصول چنین توافقی
در سطح بالایی قرار دارد.
طی ماههای اخیر مذاکرات هستهای ایران با پستی و بلندیهایی که از سر گذراند موجب شد تا مردم ایران در بیم و امید بسر ببرند.
تمدید مهلت مذاکرات تا تابستان، کندی روند مذاکرات طی زمستان و سرانجام بروز اختلاف بین آمریکا و ایران در باره یک یا دو مرحلهای
کردن توافقها، نگرانیها را در باره شکست احتمالی مذاکرات دامن زد.
اما به نظر میرسد با نزدیک شدن موعد توافق سیاسی (آخر ماه مارس)، که موجب به راه افتادن کارزار بزرگ تبلیغاتی دولت اسرائیل در
تحت فشار قرار دادن دولت اوباما برای خودداری از توافق با ایران شد، روند وقایع به جد با تغییر مواجه شده باشد.
حضور بنیامین نتانیاهو در نشست کنگره آمریکا که بدون هماهنگی با دولت این کشور و در تضاد آشکار با عرف دیپلماتیک انجام گرفت بر
همگان آشکار ساخت که تندروهای اسرائیل و آمریکا نسبت به موفقیت دیپلماسی مصالحهجویانه میان ایران و دولت اوباما به شدت نگران
هستند. حالا دیگر جای تردید باقی نمانده است که دستور کار اسرائیل تداوم تنش میان ایران و جامعه جهانی است و تضعیف، انزوا و در
گام بعدی انهدام ایران پروژه مطلوب این کشور است.
سئوال کلیدی که باقی میماند این است که آیا تیمهای مذاکره کننده آمریکا و ایران در برابر فشارهایی که به آنها وارد میشود توان
مقاومت را خواهند داشت و این مذاکرات را به اهداف تعیینشده آن خواهند رساند؟
در این میان، آنچه به ایران مربوط میشود اینکه آیا نظام سیاسی و نهادهای قدرت در آن، که با وجود اختلاف نظرها، در مجموع، نسبتاً
منسجم ظاهر شدهاند، تا به پایان دوام خواهند آورد و آیا دلواپسان توافق هستهای در ایران درخواهند یافت که حتا اهدافی که آنها
برای نظام سیاسی کشور قائل هستند، یعنی حفظ نظام، با انجام توافق هستهای حاصل خواهد شد؟
برای نخستین بار طی چند دهه اخیر شرایط دست کم در سه زمینه اساسی فراهم شده است؛ آمادگی و انگیزه کافی رهبری سیاسی در ایران برای
پیشبرد دیپلماسی خلاق، انگیزه کافی در جامعه جهانی به رهبری کاخ سفید برای حل اختلاف با ایران و سرانجام شرایط منطقهای و جهانی
مناسب که به سود حل مشکلات با ایران رقم خورده است.
تا جایی که به طرف ایرانی مربوط میشود دست کم سه عامل در ایجاد خوشبینی تاثیرگذار بوده است:
نخست اینکه رهبری سیاسی در ایران از آغاز شدتگیری تحریمها با طرح ایده "نرمش قهرمانانه" عملا رویکرد جدید نظام را در مواجهه
با شرایط جدید تعیین کرد. این رویکرد در انتخابات ریاست جمهوری با تسلط گفتمان مذاکره به جای تشدید تنشها، که از سوی اغلب نامزدها
بطور فعال دنبال شد و پس از روی کار آمدن دولت روحانی به اجرا درآمد، همواره از حمایت بالاترین نهاد قدرت برخوردار بوده است. این
حمایت، شرایط نسبتا امنی را برای پیشبرد روند مذاکرات فراهم آورده است.
دوم، نیروهای نظامی کشور در هماهنگی کامل با رهبری نظام سیاسی عمل کردهاند و تاکنون شکاف و یا تهدید جدی برای خارج شدن آنها از
دائره حمایت از روند مذاکرات مشاهده نشده است. این رویکرد در راستای جهتگیری کلی این نیروها بوده که طی سالهای اخیر در تلاش
آنها برای انطباق هرچه بیشتر با مطالبات عمومی و توقعات طبقه متوسط و دیگر گروههای شهری که در مجموع اکثریت ۷۰ تا ۸۰ درصدی را
در ایران تشکیل میدهند خلاصه شده است.
اختلاط فزاینده در طبقه متوسط شهری در زمینیتر شدن گفتمان و باور سیاسی این وفاداراترین گروههای حامی نظام تعیین کننده بوده
است. ارتباط تنگاتنگ با جامعه شهری موجب شده است تا نظامیان ایران دریابند که بزرگترین تهدید امنیتی علیه ایران گسترش نارضایتی
ناشی از تداوم و تشدید تحریمها باشد.
سوم، محدود ماندن و مهار نارضایتی دلواپسان توافق هستهای نسبت به پیشرفت مذاکرات است. دلواپسان به دلیل حمایت از رهبری نظام ناگزیر
به حمایت از سیاستهای رسمی کشور خواهند بود و به نظر میرسد حضور کنترلشده آنها بیشتر با هدف ایجاد توازن در مخالفت با تندروهای
آمریکا باشد.
اگر تصورات در باره رویکرد این سه نهاد در ساختار سیاسی ایران به واقعیت نزدیک باشد آنگاه میتوان گفت که رهبری سیاسی در ایران
نه تنها در مذاکرات هستهای که حتی در حل و فصل اختلافات تاریخی با آمریکا و رسیدن به یک توافق همهجانبه با آن نیز در بهترین
شرایط ممکن قرار گرفته زیرا در طرف مقابل یکی از معتدلترین زمامداران سیاسی تاریخ آمریکا قرار دارد.
دولت اوباما، آنچنان که تاکنون نشان داده، در حل مسالمتجویانه کشمکشهای سیاسی در عرصه بینالمللی بسیار ثابتقدم و پیگیر نشان
داده است. یکی از شاخصههای این پیگیری ایستادگی آن در برابر لابی یهودی و نیز جناحهای افراطی در حزب جمهوریخواه بوده که شالوده
سیاست آنها فروپاشی ایران به عنوان یک قدرت منسجم منطقهای است. ایستادگی دولت اوباما در برابر فشارهای این لابی و دولت اسرائیل
در طول مذاکرات، بویژه در هفتههای اخیر، نشان از عزم این دولت برای کاهش جدی تنش با ایران و مرزبندی با سیاست انهدام دولت مرکزی
ایران دارد.
اوباما تنها دو سال دیگر در این مقام باقی است و پس از پایان زمامداری وی این احتمال که دموکراتها بار دیگر به قدرت برسند چندان
زیاد نیست. حتی اگر این امر تحقق پذیرد بعید بنظر میرسد که رئیس جمهور دموکرات بعدی انگیزه و اراده کافی برای حل و فصل اختلافات
عمیق با ایران را داشته باشد. به همین دلیل منافع بلندمدت ایران حکم می کند در مدت زمانی باقی مانده حل و فصل همه جانبه اختلافات
با آمریکا با شدت و سرعت در دستور کار مقامات ایران قرار گیرد.
دیپلماسی سنجیده ای که طی بیست ماه اخیر از طرف وزارت خارجه ایران دنبال شده است جایگاه بهتری در عرصه بین المللی برای این کشور
فراهم و زمینه تبدیل ایران به یک طرف قابل اتکاء را در تعاملات منطقهای و بینالمللی فراهم آورده است. دولت روحانی نشان داده
است که توان آن را دارد تا پس از چند سال رویکرد دفاعی رادیکال حالا توانمندیهای سازنده ایران را در حل و فصل مناقشات و برقراری
آرامش در منطقه و جهان را نشان دهد.
در شرایطی که در وضعیت نابسامان خاورمیانه از ایران به عنوان یکی از کشورهای باثبات نام برده میشود و جامعه جهانی، بویژه آمریکا،
بر نقش سازندهای که ایران در مبارزه با گروههای بنیادگرای افراطی و نیز حفظ ثبات منطقه ایفا میکند، تاکید دارد، پس از سالها
مناسبترین فرصت برای کشور فراهم شده تا در ایجاد نظم جدید در مناسبات منطقهای و بینالمللی دست بالا را داشته باشد.
در بحران سوریه و بخصوص از زمانیکه داعش منطقه را به ناامنی کشاند و حتی پیش از آن در مقابله جامعه جهانی با القاعده و طالبان
عملکرد ایران و قابلیتهای آن برای تاثیرگذاری سازنده، از نظر نهادهای بینالمللی، مطلوبتر از هم پیمانانی چون ترکیه و عربستان
سعودی دانسته شده است. این دستاورد میتواند از سوی ایران به نحو احسن و در جهت تحکیم موقعیت آن در مناسبات بینالمللی مورد استفاده
قرار گیرد. برای نخستین بار پس از انقلاب اسلامی، ایران این فرصت را یافته است که از "مشکل" به "راهحل و مشکلگشا" تبدیل شود.
در عرصه داخلی، تردیدی وجود ندارد که بخش بزرگی از مردم ایران (بویژه طبقه متوسط شهری) خواهان تنشزدایی در رابطه با جامعه جهانی
است و در این راستا سالهاست که به اصلاحطلبان و اعتدالگرایان امید بستهاند. اما چنانچه در تداوم مذاکرات هستهای نهادهای قدرت
شرایط را برای به انجام رساندن توافقات فراهم آورند در آن صورت پیروزی مذاکرات قطعا به حساب همه ایرانیان و بویژه نهادهای قدرت
نیز خواهد رسید.
آیا چنین دستاوردی حلقه مفقوده در سیاست ایران نخواهد بود که بواسطه آن نهادهای اصلی قدرت از طریق سیاستهای ایجابی خود رضایت
عمومی را جلب کنند و بواسطه آن از حمایت عمومی برخوردار شوند؟
جامعه ایران بسیار بیش از ظرفیت و توانش از جامعه جهانی جدا مانده و اگر در این دوره به تنشها خاتمه داده نشود و کشور در روند
جهانی شدن فرصتهای از دست رفته را باز نیابد ناگزیر در منزلگاه بعدی با هزینه و فاصله بیشتر این تنشزدایی و روند ادغام انجام
خواهد شد.
آیا نهادهای قدرت در ایران قدر این فرصت بدست آمده را خواهند دانست و حل و فصل بزرگترین اختلاف بینالمللی در تاریخ مدرن سیاسی
ایران را با جدیت، و همزمان انعطاف لازم، دنبال خواهند کرد و پیروزی در توافق با قدرتهای جهانی را به پای خود خواهند نوشت؟
چگونگی و چرایی تعیین دسمتزد کارگران ایرانی
چگونه هفتصدو دوازده هزار تومان حداقل دستمزد سال ۱۳۹۴ کارگران ایران شد؟
رضا رامین روزنامه نگار
25 اسفندماه -93 - بی بی سی
حق بن نقدی کارگران۱۱۰ هزار تومان حق مسکن۴۰ هزار تومان حق سنوات روزانه۱۰۰۰ تومان حق اولاد۷۱ هزار و ۲۴۱ تومان حداقل مزد روزانه۲۳
هزار و ۷۴۷ تومان.
بنابراین میزان حداقل دستمزد در ایران برای سال ۱۳۹۴ خورشیدی ۷۱۲هزار و ۴۲۵ تعیین شده است.
بر اساس تصمیم شورای عالی کار که بعد از هفتهها رایزنی فشرده و برگزاری جلسه متعدد گرفته شد این نرخ نسبت به حداقل دستمزد سال
۱۳۹۳ حاکی از رشدی ۱۷ درصدی است. حداقل دستمزد در سال جاری خورشیدی که در هفته آخر آن به سر میبریم، ۶۰۸ هزار و ۹۰۰ تومان تعیین
شده بود.
آخرین نشست شورای عالی کار در سال ۱۳۹۳ که تا پاسی از شب (بامداد ۲۵ اسفند) ادامه داشت، نزدیک به پنج ساعت به درازا کشید و تا
واپسین دقایق اجماع میان سه گروه حاضر در این شورا حاصل نشد.
خبرگزاری ایلنا که به تشکلهای کارگری نزدیک است، دقایقی مانده به نیمه شب، از تهدید نمایندگان کارگری به ترک جلسه
خبر داد. سرانجام نمایندگان کارفرمایان، اختیارات خود در این مذاکرات را به نمایندگان دولت تفویض کردند و در آخرین لحظات، نمایندگان
کارگران پیشنهاد دولت مبنی بر افزایش دستمزد تمامی مشمولان قانون به میزان ۱۷ درصد را پذیرفتند.
بر اساس این مصوبه شورای عالی کار که در ساعات ابتدایی بامداد دوشنبه، ۲۵ اسفند اعلام شد، از ابتدای فروردین ماه سال ۱۳۹۴ که هفته
آینده آغاز میشود، حق بن نقدی کارگران از ۸۰هزار به ۱۱۰ هزار تومان، حق مسکن از ۲۰هزار به ۴۰هزار تومان، حق سنوات روزانه از ۵۰۰
به هزار تومان، حق اولاد برای یک نفر از ۶۰۸هزار ۸۸ تومان به ۷۱ هزار۲۴۱ تومان و حداقل مزد روزانه نیز از ۲۰هزار۲۹۷ به ۲۳هزار
۷۴۷ تومان
افزایش خواهد یافت.
نرخ حداقل مزد، از اهمیت بالایی در اقتصاد ایران برخوردار است چرا که حدود نیمی از شاغلان کشور که جمعیتی نزدیک به ۱۱میلیون نفر
را در بر میگیرد، به این میزان حقوق دریافت میکنند.
این افراد شامل کارکنان صنوف و رشتههای متعدد اقتصادی هستند و واحدهای مختلف خدماتی، تولیدی و توزیعی، به میزان حداقل دستمزد
به کارکنان خود حقوق و مزایا پرداخت میکنند.
______________________________ _____________________
تصمیمگیران برای پایینتر دستمزد چه کسانی هستند؟
شورای عالی کار که مرجع تصمیمگیری برای میزان حداقل دستمزد است، نهادی سه جانبه و مرکب از نمایندگان کارگران، کارفرمایان و دولت
است.
- وزیر رفاه، کار و تعاون، وزیر امور اقتصادی و دارایی و وزیر صنعت، معدن و تجارت سه نماینده دولت در این شورا هستند که وزرای اقتصاد و صنعت به پیشنهاد وزیر کار هماکنون در این شورا عضویت دارند. رییس سازمان استاندارد نیز دیگر عضو دولتی این شوراست که بعد از تجدید ساختار حقوقی جدید در این سازمان، چند سالی است که به عنوان یک عضو حقیقی دارای حق رای، در این شورا عضویت دارد.
- کارفرمایان نیز سه نماینده دارند که از سوی «کانون عالی انجمنهای صنفی کارفرمایی» به این شورا معرفی میشوند.
- نمایندگان کارگران هم توسط «کانون عالی هماهنگی شوراهای اسلامی کار سراسر کشور» انتخاب میشوند و سایر تشکلهای کارگری مانند کانون عالی انجمنهای صنفی کارگری و مجمع نمایندگان کارگری، تنها به عنوان ناظر و بدون حق رای در جلسات شورای عالی کار شرکت میکنند.
______________________________ _____________________
در بیشتر سال های گذشته تعیین حداقل مزد یکی از تصمیمهای پیچیده و پرحاشیه اقتصاد ایران بوده و امسال نیز، محاسبه این مبلغ با
چالشهای مختلفی روبرو بود. آنچه که از ابتدا مطالبه نمایندگان کارگران بود با خواسته کارفرمایان اختلاف زیادی داشت و دولت که
در نقش میانجی این دو سوی بازار کار عمل میکند، تلاش کرد تا رضایت هر دو گروه را به دست آورد.
پیچیدگی کار بهگونهای بود که برخی جلسه این شورا به دلیل سطح بالای اختلافات چند ساعت قبل از تشکیل، لغو شد و بیشتر جلسات با
اینکه چندین ساعت به درازا کشید، بینتیجه پایان یافت.
آخرین جلسه تصمیمگیری نیز از ساعت نه شب یکشنبه ۲۴ اسفند آغاز شد و تا بعد از نیمه شب ادامه یافت بهطوریکه تا آخرین دقایق اجماع
بر سر نرخ افزایش حداقل مزد میان حاضران در شورای عالی کار حاصل نشد.
مطالبه کارگران چه بود؟
نمایندگان مختلف کارگری در موضعگیریهای خود چند رقم متفاوت را در خصوص افزایش حداقل مزد مطلوب کارگران عنوان کردند. از جمله
ناصر برهانی، نایبرییس کانون عالی شوراهای اسلامی کار و نماینده کارگران در شورای عالی کار با حضور در یک مناظره تلویزیونی، اعلام
کرد که حداقل دستمزد باید ۵۷ درصد افزایش یابد تا نیازهای یک خانوار کارگری چهار نفره تامین شود.
این عضو شورای عالی کار در توضیح میزان افزایش مزد درخواستی کارگران، به ماده ۴۱ قانون کار استناد کرد که تامین معیشت خانواده
کارگران در آن مورد تاکید قرار گرفته است.
طبق این ماده کلیدی قانون کار، دو مورد در تعیین حداقل مزد مبنا قرار میگیرد: مبنای نخست نرخ تورم رسمی است که از سوی بانک مرکزی
و مراجع قانونی اعلام میشود. مبنای دوم نیز در قانون اینطور تصریح شده که «حداقل مزد بدون آنکه مشخصات جسمی و روحی کارگران و
ویژگیهای کار محول شده را مورد توجه قرار دهد، باید به اندازهای باشد تا زندگی یک خانواده، که تعداد متوسط آن توسط مراجع رسمی
اعلام میشود را تامین نماید».
بر این اساس نمایندگان کارگری، معتقدند که نرخ رسمی تورم بیانگر افزایش هزینههای واقعی خانوار کارگری نیست و باید به رقم فعلی
حداقل مزد، به مقدار ۳۶۶ هزار تومان افزوده شود تا کارگران بتوانند هزینههای معیشتی خانواده خود را پوشش دهند.
آنچه موضوع را در خصوص خواسته کارگران مبهم میکند این است که قانون مشخص نکرده که چه نهاد و چه روشی، تعیینکننده این موضوع خواهد
بود که حداقل مزد تعیینشده تامینکننده هزینههای معیشتی کارگران و خانواده آنها است.
برخلاف نرخ تورم که میزان و مرجع اعلام آن در قانون روشن است، مشخص نیست تامین معیشت خانوار کارگری، که در قانون مورد تاکید قرار
گرفته، چگونه باید محاسبه شود.
مرکز آمار در آخرین بررسی خود از بودجه خانوار شهری در ایران، میانگین هزینه ماهانه خانوار با متوسط ۳/۴ عضو را ۲میلیون ۳۰۷ هزار
تومان در سال ۱۳۹۲ اعلام کرد. مرکز آمار و سایر مراجع این رقم را برای سال ۱۳۹۳ هنوز اعلام نکردهاند و بهطور رسمی برآوردی از
این هزینه برای سال ۱۳۹۴ ارایه نشده است.
نمایندگان کارگری علاوه بر این موضوع عنوان میکنند که طی سالهای گذشته، حداقل مزد به موازات نرخ تورم بالا نرفته و کارگران دارای
کاهش قدرت خرید انباشتهای هستند.
برخی از نمایندگان کارگری اعلام کردند که مشکلات کارفرمایان را درک میکنند و از هزینههایی که تحریمها و یا افزایش نرخ انرژی،
طی سالهای قبل برای کارفرمایان ایجاد کرده، آگاه هستند، ولی تاکید دارند که این مشکلات از سوی کارگران ایجاد نشده و آنها نباید
هزینه اینگونه مسایل را بپردازند.
کارفرمایان چه میخواستند؟
در مقابل کارفرمایان با استناد به همین ماده قانون کار، خواستار افزایش حقوق به اندازه نرخ تورم بودند. از آنجا که بانک مرکزی
میانگین نرخ تورم سالانه منتهی به بهمن سال ۱۳۹۳ را ۱۵/۸ درصد اعلام کرده، کارفرمایان افزایش حداقل مزد به میزان ۱۵ درصد را برای
سال ۱۳۹۴ مطلوب اعلام کردند.
کارفرمایان همچنین با اشاره به روند کاهشی نرخ تورم طی یک سال و نیم گذشته اعلام کردند در صورتی که نرخ با همین روند پایین بیاید،
میزان افزایش حداقل دستمزد پیشنهادی آنها قابل قبولتر نیز خواهد شد.
نمایندگان کارفرمایان نیز در
برابر استدلال کارگران عنوان کردند که اگر نرخ تورم رسمی بیانگر هزینههای
واقعی نیست، بنابراین هزینههای
تولید نیز بیشتر از نرخ رسمی تورم افزایش یافته است.
کارفرمایان با بیان اینکه افزایش نرخ انرژی با اجرای قانون هدفمند کردن یارانه هزینه انرژی را در سالهای گذشته بالا برده و جهش
نرخ ارز طی سالهای قبل، تامین مواد اولیه را پرهزینهتر کرده، از زیانهای انباشته خود سخن گفتند.
نمایندگان کارفرمایان همچنین با اعلام اینکه دولت ایران در سالهای اخیر بخش مهمی از طلبهای پیمانکاران را پرداخت نکرده، عنوان
کردند: دولت بابت بدهی خود به پیمانکاران خصوصی، هیچگونه جریمهای نمیپردازد، اما کارفرمایان مجبورند بیآنکه طلب خود را از
دولت بگیرند، حقوق کارکنان خود را پرداخت کنند؛ همزمان نیز اگر در پرداخت سهم خود به تامین اجتماعی، برای بیمه کارگران، تاخیر
کنند، باید جریمه بپردازند. علاوه بر آن اگر در قسط وام بانکی و یا مالیاتی که باید به دولت پرداخت کنند وقفهای ایجاد شود، جریمه
میشوند.
کارفرمایان نیز با اعلام اینکه از نارساییهای زندگی کارگری باخبر هستند و فشار هزینهای وارد بر خانوار کارگری را درک میکنند
عنوان کردند که عامل افزایش هزینه های معیشتی، و افزایش هزینههایی مانند هزینه مسکن، خوراک و بهداشت، ناشی از عملکرد کارفرمایان
نبوده و به سیاستهای دولت برمیگردد و به دور از انصاف است در دورهای که تولید در رکود به سر میبرد و سیاستهای اقتصادی دولت
در سالهای قبل، هزینههای متفاوتی به کارفرمایان تحمیل کرده، هزینه مضاعفی بابت نیروی کار به آنها اضافه شود.
دولت چه میگوید؟
از آنجا که درصد افزایش حداقل مزد مورد درخواست کارگران، حدود چهار برابر مطلوب کارفرمایان بود، تصمیمگیری بر سر تعیین نرخ مورد
توافق برای سال ۱۳۹۴ پیچیده شد.
دولت که بهطور معمول در میانه این اختلاف مسوبق به سابقه قرار دارد، سعی کرد نمایندگان کارگری را به افزایش کمتر راضی و کارفرمایان
را به پرداخت بیشتر از تورم متقاعد کند. تا جایی که هر دو طرف موضع اولیه خود را تعدیل کردند اما باز هم فاصله رقم مطلوب آنها
زیاد بود.
علی ربیعی وزیر رفاه، کار و تعاون که نقش اصلی را در رایزنیهای صورت گرفته بازی کرد شرایطی سختی داشت.
آقای ربیعی به غیر از آنکه در سال های گذشته در سمتهای مختلف امنیتی و اطلاعاتی مشغول به کار بوده و به همین جهت نسبت به ایجاد
نارضایتی در تشکلهای کارگری حساسیت دارد، همواره به طور تشکیلاتی با تشکلهای سیاسی کارگری مانند خانه کارگر و حزب اسلامی کار
در ارتباط بوده است. از همین روی، انتظار محافل کارگری بر این بود که وزیر کار، جانب کارگران را بیشتر از کارفرمایان بگیرد؛ اما
رقم نهایی شده برای حداقل دستمزد به خواسته کارفرمایان نزدیکتر است.
با تشکیل وزاتخانه رفاه، کار و تعاون، فرد اول این وزارتخانه همانند وزیر کار سابق، صرفا تنظیمکننده روابط کار نیست و اجرای
قانون کار مهمترین وظیفهای نیست که متوجه آن است.
به واسطه سازمانهایی نظیر تامین اجتماعی و صندوق بازنشستگی که زیرمجموعه این وزارتخانه و بزرگترین تشکیلات اقتصادی در ایران هستند،
وزیر رفاه، کار و تعاون در جریان اخباری از شرایط موسسات اقتصادی کشور قرار دارد که حتی وزیر اقتصاد و یا وزیر صنعت هم با این
جزییات از آن بیخبر هستند.
این سازمانها که حتی از نهادهایی همچون آستان قدس رضوی، ستاد اجرایی فرمان امام، بنیاد مستضعفان و حتی وزارت نفت بزرگتر هستند،
شرکتهای مختلفی از صنعت بانک و بیمه تا بزرگترین شرکتهای داروسازی، سیمان و پتروشیمی را در اختیار دارند.
وزیر رفاه، کار و تعاون میدانند هر میزان افزایش در حداقل دستمزد، تا چه مقدار بر هزینههای بزرگترین کارخانجات کشور اثر میگذارد.
علاوه بر آن برای مقامهای دولتی مشخص است که اگر افزایش هزینه نیروی کار غیرقابل تحمل باشد، کارفرمایان را از کارآفرینی بیشتر
بازمیدارد و اشتغالزایی که از مهمترین دغدغههای دولت است، با چالش جدیدی مواجه میشود. به ویژه آنکه بخش قابلتوجهی از واحدهای
تولیدی کشور با ظرفیت کامل کار نمیکنند و نیروهای خود را تعدیل کردهاند و بسیاری نیز اساسا فعالیت خود را متوقف کردهاند و
نیروهای آن بیکار شدهاند؛ بهطوریکه معاون وزیر صنعت اعلام کرده از ۸۱هزار واحد تولیدی در شهرکهای صنعتی، ۱۴هزار واحد تعطیل
شدهاند.
از سوی دیگر، دولت که بهبود معیشت خانوارهای ایرانی از جمله وعدههای آن بوده، نمیتواند به فشار هزینهای وارد بر خانوارهای کارگری
بیتفاوت باشد. دغدغههای معیشتی آنها نیز کاهش نمییابد مگر با افزایش قدرت خرید و بالا رفتن میزان درآمد.
بنابراین حداقل دستمزد سال ۱۳۹۴ در شرایطی تعیین شد که منافع شاغلان فعلی در تضاد با موقعیت بیکاران جامعه قرار داشت؛ بهنحویکه
پرداخت بیشتر به کارگران در چارچوب حداقل دستمزد، هزینه اشتغالزایی جدید را برای کارآفرینان افزایش میداد.
روزهای پیش رو در سال جدید خورشیدی، نشان خواهد داد که کارفرمایان هزینه جدید را چگونه تحمل خواهند کرد، کارگران به چه صورت با
قدرت خرید کاهش یافته انباشته سالهای قبل خود کنار میآیند و جویندگان کار تا چه میزان فرصت شغلی پیدا میکنند.
Monday, March 16, 2015
انقلاب ایران آزمونی الهی
انقلاب
ایران "آزمونی الهی"
وقتی انسان دوران پیش از پیروزی انقلاب را مرور میکند به
خود میگوید مگر شاه چه کرده بود و چگونه کشور را اداره میکرد که همه چیز ظرف یک
سال تغییرکرد و انقلاب ایران خیلی زود به پیروزی رسید؟
ممکن است دلایل زیادی برای پاسخ به این پرسش آورده شود. دلایل
درونی مانند فساد دستگاههای اداری- خودکامگی شاه- اختلاف طبقاتی- نبود
آزادیهای فردی و گروهی- فشار دستگاههای امنیتی و... و نیز دلایل بیرونی
مانند دگرگونیهایی در سیاست و افتصاد جهان- زیادشدن مخالفتهای جهانی و منطقه لی بل
شاه- اوجگیری تفکر چپ و...
میگوییم همه اینها درست ولی خدایی که میدانست همه اینها در
حکومت ظاهراً اسلامی دوباره زنده میشود چرا چنین اراده کرد و یا اگر اراده نکرده
بود چرا اجازه داد این گونه شود؟
در اینجاست که دستکم این پاسخ را
میتوان از جانب خداوند دریافت کرد:
اولاً در سنت من نیست که مانع اراده و کردار شما شوم. شما
در تصمیمگیری برای زندگی خویش مختارید و من دخالتی نمیکنم مگر در شرایطی ویژه. ولی
من میخواستم به شما بفهمانم که هر یک از شما که ظاهراً مسلمان و موحد هستید
و حتا آنانکه به دفاع از دین من جان بر کف گذاردند و به مبارزه با شاه برخاستند ممکن
است خود همان اعمالی را انجام دهند که شاه و دستگاه حکومتی اش انجام میداد! و تنها
تفاوتش این باشد که شما مدعی باشید این کارها را برای حاکمیت دین خدا انجام میدهید
و شاه هدف دیگری داشت.
شما شعار میدادید خمینی بت
شکن... یعنی اینکه شاه به یک بت تبدیل شده بود. کاملاً درست! ولی هر یک
از شما نیز ممکن است یک شاه باشید و از کنه وجود و درون خود بیخبر باشید و یا در
درون خود یک بت داشته باشید و یا خود زمینه بت شدن داشته باشید!! و یا دیگران از
شما یک بت درست کرده باشند. و من میدانستم که همه اینها شدنی است چنانکه در حکومت
زاییده انقلابتان دیدید که شدنی است.
بدین ترتیب
میخواستم به شما بگویم کسی نباید خود را از شرکهای کوچک و بزرگ مبرا بداند بویژه
کسی که کارهای بزرگ را در دست میگیرد و با رقمهای درشت و کارهای سترگ سروکار دارد.
پرسشی دیگر: خوب! ای خداوند بزرگ! جور دیگری نمیشد این درس را به ما میدادی
و آن روی ما را به ما مینمایاندی تا پس از انقلاب تا این اندازه افراد و خانواه ها
به خاک سیاه نشانده نشوند و تا این اندازه خون و خونریزی صورت نگیرد و مردم در بند
نشوند؟
پاسخ: خیر. تا خود گرفتار دنیا و حیله ها و دلبستگیهایش نشوید
گرفتارانی همانند شاه را درک نمیکنید. هرچند شاه تنها خود را خراب کرد ولی شما دین
مرا هم خراب کردید. انقلاب شما یک آزمایش بود و بوته آزمایش شما کشورتان ایران
بود. ولی با این وجود هنوز هشیار نشده اید و نمیدانید که این انقلاب برای آزمودن
شما بود تا به شما بفهمانم که گرفتارید و خود بت و یا بت پرست شده اید چه برسد
به اینکه اگر این انقلاب را برای آزمون شما و بعضاً جهانیان پیروز نکرده بودم.
ای مردم بر من خرده مگیرید! آه و ناله مکنید! به خود
بازگردید! و به تاریخ بنگرید که من در طول تاریخ موجودیتتان بر کره خاک همواره
برای بیداری و هشیاری بندگانم از این گونه کارها بسیار کرده ام!! مگر قرآن
نمیخوانید و مگر نمیدانید که جوامع و ائمه کفر را تنها در ساعاتی به نابودی کشانده
ام. بروید و مرا شکر کنید که مانند آنان همه شما را یکجا هلاک نکرده ام و این هم
به خاطر شمار کمی از خوبان و نیکان شماست که در میان شما هستند و هنوز مانند
پدرتان آدم که فریب ابلیس را خورد و به قدرت(ملک لایبلی او)
اندیشید و از راه و منش من دور شد فریب دنیا و چشیدن مزه قدرت را نخورده اند.
با این حال همان گونه که شما هم میتوانید ببینید و بفهمید تاکنون
کمتر دیده ام به خود بیایید و از کردار و رفتار خود آگاه شوید و به راه رفته تان
شک کنید. بلکه خودخواهی تان چنان عمیق است که کارهای خود را نیکو میپندارید.
کارهای دیگران را ناشایست میپندارید. خود را در ردیف من قرارمیدهید و مخالفان و
منتقدانتان را دشمن من قلمداد میکنید و من پوششی شده ام برای کارهای ناشایستتان...
چه بگویم از نابندگانی که رسم بندگی نمیدانند!!
در نقل احوال مرحوم
مهندس مهدی بازرگان در آخر عمر به طور مستند آمده است که:
در پايان عمر و در آخرين سخنرانیاش به شکست پروژه پنجاه
سالهاش اذعان کرد و آخرت و خدا را «تنها» هدف بعثت انبيا ناميد.
بازرگان کسی بود که بسیاری از جوانان آن روز و پیران امروز دینشان را با
کوششهای همه جانبه و سخنرانیهای او در دانشکده فنی تهران و کتابهایش بیشتر و بهتر شناختند.
از کودکی با قرآن و مطالب آن به خوبی آشنا شده بود. بسیاری از نکته های پنهانی
قرآن را دریافته بود. دین اسلام را نیز به خوبی شناخته بود. او کسی بود که کمترین
علاقه به دنیا را داشت و از آغاز زندگی چشم و دل سیر بوده و با سفر به فرانسه در
جوانی گذشته از دانش اندوزی دنیا را هم دیده بود و از نظر جایگاه اجتماعی هیچ
کمبودی نداشت در نتیجه حب جاه و مقام در وجودش نبود و این در حالی بود که در
مقام مقایسه با طبقه روحانیت به حکومت رسیده یک سروگردن بالاتر از بسیاری از آنان بود
که تازه به دوران رسیده و نوکیسه بودند و دنیا را هم ندیده بودند و از جاه و مقامی
هم برخوردار نبودند. همانان که اکنون به قدرت رسیده بودند خود را باختند و در زیر
لوای دین- دین خود را به دنیا فروختند و نان به نرخ روز خوردند و انبانها انباشتند!!
درست است که قرآن کریم منظومه هستی است و بازرگان قرآنشناس و اسلامشناس هم به
بسیاری از نکات علمی- فنی- هنری- تاریخی- باستانشناسی- طبیعت شناسی- انسانشناسی -
افتصادی- اجتماعی- حقوقی- و... موجود در قرآن دست یافته بود ولی میدانست که همه
این نکته های باریکتر از مو تنها در آیه هایی کوتاه که در لا به لای آیاتی بلند که
غالب متن قرآن را شکل میدهند نهفته است که همه این آیات بلند پیرامون شناخت
پرودگار- ایمان به او- ایمان به پیامبران او- شناخت قدرت و علم او- منظور او از
آفرینش جن و انس- رسالتشان برای زندگی بهتر و مبتنی بر هدف آفرینش تا رستگاری و
رهنمون شدنشان به آخرت است. آنهم آخرتی که دوگانه است که عاقبت کار بندگانش و
مخالفانش را یا به طور حقیقی و یا نمادین مجسم میکند تا اگر مایه آن را ندارند تا
به ذات بیمانند خداوند عشق بورزند و او را بندگی کنند دستکم از ثواب و عقاب حقیقی
یا نمادین او آگاهی یابند و به او ایمان بیاورند. به همین دلیل هنگامی که به
دانشمندی یا اندیشمندی چه مذهبی و چه غیرمذهب برمیخوری و میگویی این نکته علمی در
قرآن آمده میگوید:
قرآن کتاب آخرت است به این کارها چه کار دارد؟!
منظور خداوند از آوردن آیه های کوتاه یادشده نیز به گونه ای که گفته شد تنها
برای کمک به پیشرفت فرهنگ مادی انسان و تسریع موفقیت او در شناخت سنن طبیعی و
قوانین اجتماعی و یافتن راه درست زندگانی برروی زمین بوده است. و در اصل لطفی بوده
که کرده و اگر هم نمیکرد دیر یا زود خود انسان به آنها دست مییافت. چنانکه بسیاری
از این نکته های قرآنی را مسلمانان پس از کشفهای دانشمندان متوجه شده اند و برخی
دیگر را که دانشمندان بدان دست نیافته اند را نمیتوانند باورکنند که قرآن بدانها
ورود کرده است!!
بنابراین بازرگان که پس از پنجاه سال به این نتیجه رسیده که هدف از بعثت
انبیاء تنها خدا و آخرت است کاملاً منطبق بر شناخت او از قرآن و اسلام و جامعه
ایران پیش و پس از انقلاب و روحانیت شیعه است و به نظر میرسد هر کس
دیگری نیز که شناخت و تجربه ای همچون او داشته باشد به این باور خواهد رسید.
ولی احتمال دارد با وجود همه این آگاهیها و دانش قرآنی وی به این موضوع پی
نبرده بود که انقلاب ایران یک آزمون الهی است تا آن زمان که دید تمام آمال
و آرزوهایش برای به ثمر رسیدن یک جامعه خدامحور مورد نظر خداوند با
خودخواهیها و خودمحوریها و خودبینیهایی که توسط اقتدارگرایان و مدعیان دین و دین
باوری در انقلاب رخ داده همه نقش بر آب شده و جامعه ای اقتدارگرا و قدرتنما
به وجود آمده و انقلاب از مسیر خود هر روزه دورتر میشود.
دراین مقام بود که همو در روزهای پایانی عمرش در بیمارستان گفته بود: و
رأیت الناس یخرجون من دین الله افواجاً و منظورش این بود که هدف ما ایجاد
جامعه ای بود همچون صدر اسلام که خدا به پیامبرش گفت: و دیدی که مردم فوج فوج
به دین خدا وارد میشوند ولی آرزوی ما به باد فنا رفته و جامعه ای برپاشده که تنها
نامی از دین و الوهیت دارد و به وسیله آن مردم فوج فوج از دین آباء و اجدادی
شان در حال خارج شدن اند.
اسفندماه
نودوسه: احمد شماع زاده
اینهم شاهدی بر پیشبینی این
روزها تنها نه ماه پس از پیروزی انقلاب یعنی اواخر دولت موقت بازرگان:
آزمایش
بزرگ
آزمایشگاه: جهان دهه هشاد قرن بیستم
شرایط متعارف آزمایش: انقلاب ایران
بوته آزمایش: کشور ایران
مورد آزمایش: مردم ایران
انقلابی صورت گرفته و این انقلاب هر روزه قوام بیشتری
مییابد. هرچند پیروزی نهائی آن مشخص نیست ولی در وجودش نیز شک نیست. به قول امام "اگر
پیروز نشویم مهم نیست مهم این است که ما وظایف خود را انجام دهیم". و اینجاست
که مشخص میشود این انقلاب تنها یک آزمایش است. یک آزمایشگاه به بزرگی جهان و بوته
آمایشی به بزرگی کشور ایران و شرایط متعارفی که انقلاب ایران است و مواد این
آزمایش که مردم ایران اند بویژه آنانکه مسئولیتشان بیشتر است و با کوچکترین
خطایشان انقلاب و نتیجه آن را به انحراف خواهندکشاند.
آری همگی ملت در شرایط یکسان بدون بهانه ای که ما مجبور بودیم(همچنانکه
در رژیم گذشته میگفتند) در حال آزمایش پس دادنیم. تا در روز بازپسین کسی را حجتی
نباشد که من نمیتوانستم. از هم اکنون میبینیم که بسیاری از انقلابیون دیروز
آنچنانکه باید مسئولیت خویش را به انجام نرسانده اند و برخی مبارزان دیروز بنده
هوی و هوس شده اند و چه کارها که نمیکنند که از یک انسان عادی بعید است چه برسد به
انسان مسلمان و آنهم مسلمان متعهد و مسئول!!
آگاه
باشیم و آخرت خویش را به بهای دنیا نفروشیم که بسیاری از ما فروخته اند...
ستادمرکزی
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی- 29/7/58 احمد شماع زاده
خطرهای احتمالی وای فای بر محیط زندگی
افرادی که به لپ تاپ، تلفن همراه هوشمند و تبلتها معتاد هستند
در مورد خطرات وایفای هشدارها را جدی بگیرند. بررسی محققان جهانی نشان
میدهد که استفاده از اینترنت وایفای سلامت شما را تهدید میکند.
اگر از کاربران مشتاق اینترنت سؤال کنید که یکی از اختراعات مهم بشر چیست، بهطور حتم بین گزینههای مختلف از وای فای هم نام میبرند. اینترنت پر سرعت و بدون سیم به راحتی ما را به دنیای مجازی بزرگی متصل میکند تا با افراد مختلف در ارتباط باشیم و اطلاعات مورد نیازمان را راحتتر و بدون نیاز به کابل و سیم دریافت کنیم. اما در مورد سلامت این اینترنتها حرف و حدیثهایی وجود دارد.
شاید برایتان جالب باشد بدانید که تکنولوژی وایفای برای اولین بار در سال ۲۰۰۷ به دنیای مجازی معرفی شد و از آن زمان تا کنون محققان هم بیکار ننشستهاند و تحقیقات مختلفی انجام دادهاند که نتایج این پژوهشها تا حدودی شما را متعجب میکند. وایفای میتواند اثرات منفی مختلفی را بر سلامت مغز بر جای بگذارد که این موضوع در مورد کودکان بیشتر اهمیت دارد. سردرد، خستگی، اختلالات خواب، مشکلات گوارشی، اختلال در عملکرد مغز و حافظه، استرس و حتی افسردگی را به وای فای و اشعههای آن نسبت میدهند. پس بعضی از خطرات را جدی بگیرید و خودتان را از صبح تا شب به اینترنت بیسیم وای فای وابسته نکنید.
اگر از کاربران مشتاق اینترنت سؤال کنید که یکی از اختراعات مهم بشر چیست، بهطور حتم بین گزینههای مختلف از وای فای هم نام میبرند. اینترنت پر سرعت و بدون سیم به راحتی ما را به دنیای مجازی بزرگی متصل میکند تا با افراد مختلف در ارتباط باشیم و اطلاعات مورد نیازمان را راحتتر و بدون نیاز به کابل و سیم دریافت کنیم. اما در مورد سلامت این اینترنتها حرف و حدیثهایی وجود دارد.
شاید برایتان جالب باشد بدانید که تکنولوژی وایفای برای اولین بار در سال ۲۰۰۷ به دنیای مجازی معرفی شد و از آن زمان تا کنون محققان هم بیکار ننشستهاند و تحقیقات مختلفی انجام دادهاند که نتایج این پژوهشها تا حدودی شما را متعجب میکند. وایفای میتواند اثرات منفی مختلفی را بر سلامت مغز بر جای بگذارد که این موضوع در مورد کودکان بیشتر اهمیت دارد. سردرد، خستگی، اختلالات خواب، مشکلات گوارشی، اختلال در عملکرد مغز و حافظه، استرس و حتی افسردگی را به وای فای و اشعههای آن نسبت میدهند. پس بعضی از خطرات را جدی بگیرید و خودتان را از صبح تا شب به اینترنت بیسیم وای فای وابسته نکنید.
ارتباط وای فای با بیخوابی
تا به حال برایتان پیش آمده که شبها بعد از ساعتها کار کردن با اینترنت گوشی موبایل بیخوابی سراغتان آمده باشد؟ البته این موضوع مشکل تازهای نیست و پژوهشگران از سال ۲۰۰۷ درمورد ارتباط بین وای فای و تاثیر آن بر الگوی خواب تحقیقاتی را انجام دادهاند. نتایج بررسیها نشان میدهد امواج با طول موج پایین که از تلفنهای همراه ساطع میشود، بر خواب شما تاثیرگذار است. در واقع افرادی که در معرض اشعههای الکترومغناطیسی قرار دارند در الگوی خوابشان تغییرات قابل توجهی دیده میشود و نسبت به سایرین دیرتر به خواب میروند.
این پرتوها بر مغز تاثیر میگذارند. بنابراین متخصصان به شما توصیه میکنند هنگام خواب تلفن همراه باامواج وای فای را نزدیک خودتان قرار ندهید یا هنگام خواب مودمتان را خاموش کنید تا هیچ سیگنالی در اطراف شما وجود نداشته باشد و در برنامه خوابتان مشکلی ایجاد نشود. در بسیاری از افراد کمبود خواب احتمال بروز سایر مشکلات جدی و بیماریهای دیگری را به دنبال دارد. افسردگی یا فشار خون بالا هم با نداشتن خواب کافی در ارتباط است.
تا به حال برایتان پیش آمده که شبها بعد از ساعتها کار کردن با اینترنت گوشی موبایل بیخوابی سراغتان آمده باشد؟ البته این موضوع مشکل تازهای نیست و پژوهشگران از سال ۲۰۰۷ درمورد ارتباط بین وای فای و تاثیر آن بر الگوی خواب تحقیقاتی را انجام دادهاند. نتایج بررسیها نشان میدهد امواج با طول موج پایین که از تلفنهای همراه ساطع میشود، بر خواب شما تاثیرگذار است. در واقع افرادی که در معرض اشعههای الکترومغناطیسی قرار دارند در الگوی خوابشان تغییرات قابل توجهی دیده میشود و نسبت به سایرین دیرتر به خواب میروند.
این پرتوها بر مغز تاثیر میگذارند. بنابراین متخصصان به شما توصیه میکنند هنگام خواب تلفن همراه باامواج وای فای را نزدیک خودتان قرار ندهید یا هنگام خواب مودمتان را خاموش کنید تا هیچ سیگنالی در اطراف شما وجود نداشته باشد و در برنامه خوابتان مشکلی ایجاد نشود. در بسیاری از افراد کمبود خواب احتمال بروز سایر مشکلات جدی و بیماریهای دیگری را به دنبال دارد. افسردگی یا فشار خون بالا هم با نداشتن خواب کافی در ارتباط است.
تاثیر منفی بر رشد کودکان
وقتی کودکان بهطور مداوم در معرض اشعههای وای فای قرار میگیرند در سیستم رشد آنها اختلالاتی ایجاد میشود. یافتههای پژوهشگران استرالیایی این گفته را تایید میکند. در حقیقت این اشعهها سنتز پروتئینها را تحت تاثیر قرار میدهد و بدین ترتیب در فرآیند رشد مشکلاتی بهوجود میآورد. در نتیجه ممکن است کودکان و نوجوان در سنین رشد پیشرفت قابل توجهی نداشته باشند و نسبت به سایر همسن و سالانشان کوتاهتر بمانند. بنابراین به والدین توصیه میشود در مورد استفاده فرزندانشان از اینترنت وای فای محدودیتهایی در نظر بگیرند تا کودکان از
صبح تا شب مشغول کار کردن با انواع و اقسام وسایل الکترونیکی مانند موبایل، تبلت و لپتاپ نباشند.
وقتی کودکان بهطور مداوم در معرض اشعههای وای فای قرار میگیرند در سیستم رشد آنها اختلالاتی ایجاد میشود. یافتههای پژوهشگران استرالیایی این گفته را تایید میکند. در حقیقت این اشعهها سنتز پروتئینها را تحت تاثیر قرار میدهد و بدین ترتیب در فرآیند رشد مشکلاتی بهوجود میآورد. در نتیجه ممکن است کودکان و نوجوان در سنین رشد پیشرفت قابل توجهی نداشته باشند و نسبت به سایر همسن و سالانشان کوتاهتر بمانند. بنابراین به والدین توصیه میشود در مورد استفاده فرزندانشان از اینترنت وای فای محدودیتهایی در نظر بگیرند تا کودکان از
صبح تا شب مشغول کار کردن با انواع و اقسام وسایل الکترونیکی مانند موبایل، تبلت و لپتاپ نباشند.
تاثیر در باروری مردان و زنان
شاید به گوشتان رسیده باشد که گرمای ایجاد شده در لپتاپها در طولانی مدت بر قدرت باروری مردان تاثیر میگذارد. در حال حاضر پژوهشگران به مردان هشدار میدهند که در زمینه بروز مشکلات باروری فقط لپتاپها را مقصر ندانند. نتایج بررسیهای انجام شده آزمایشگاهی نشان میدهد که قرار گرفتن درمعرض اشعههای وای فای تاثیرات منفی بر جای میگذارد.
نکته دیگر این است که فقط مردان در معرض ناباروری قرار ندارند، بلکه وای فای قدرت باروری خانمها را هم تحت تاثیر قرار میدهد. در نتیجه جنین شکل نمیگیرد. علاوه بر این یک موسسه پژوهشی سوئدی که در این زمینه تحقیقاتی انجام داده به خانمهای باردار هم توصیه میکند که با اینترنت بیسیم به دستگاههای الکترونیکی مختلف متصل نشوند و خودشان را از محیطهایی که اشعه وای فای وجود دارد دور نگه دارند.
شاید به گوشتان رسیده باشد که گرمای ایجاد شده در لپتاپها در طولانی مدت بر قدرت باروری مردان تاثیر میگذارد. در حال حاضر پژوهشگران به مردان هشدار میدهند که در زمینه بروز مشکلات باروری فقط لپتاپها را مقصر ندانند. نتایج بررسیهای انجام شده آزمایشگاهی نشان میدهد که قرار گرفتن درمعرض اشعههای وای فای تاثیرات منفی بر جای میگذارد.
نکته دیگر این است که فقط مردان در معرض ناباروری قرار ندارند، بلکه وای فای قدرت باروری خانمها را هم تحت تاثیر قرار میدهد. در نتیجه جنین شکل نمیگیرد. علاوه بر این یک موسسه پژوهشی سوئدی که در این زمینه تحقیقاتی انجام داده به خانمهای باردار هم توصیه میکند که با اینترنت بیسیم به دستگاههای الکترونیکی مختلف متصل نشوند و خودشان را از محیطهایی که اشعه وای فای وجود دارد دور نگه دارند.
با سرطان ارتباط دارد؟
یکی از سؤالاتی که بعضی از کاربران وای فای را نگران کرده در مورد احتمال
سرطانزا بودن وای فای است. در واقع سرطانزا بودن وای فای هنوز به اثبات
نرسیده و در این زمینه اتفاق نظر مشخصی درمیان پژوهشگران و محققان جهانی
وجود ندارد. با این وجود نتایج بررسیها روی نمونههای آزمایشگاهی نشان
میدهد قرار گرفتن در معرض اشعههای الکترومغناطیسی احتمال بروز تومورهای
سرطانی را افزایش میدهد. به هر حال هنوز تحقیقات کمی روی نمونههای انسانی
صورت گرفته است.
اختلال در عملکرد مغز
تحقیقات پژوهشگران نشان میدهد کودکانی که در معرض اشعههای وای فای قرار دارند نسبت به سایرین تمرکز کمتری داشته و مغزشان عملکرد پایینتری دارد. دلیلش این است که وای فای، فعالیتهای مغز را تحت تاثیر قرار میدهد. البته فقط کودکان نیستند که مغزشان تحت تاثیر اشعهها قرار میگیرد، بلکه وای فای زنان را بیش از مردان مورد هدف قرار میدهد. در یک تحقیق ۱۵ مرد و۱۵ زن داوطلب مورد بررسی قرار گرفتند و برای همه آزمون مشابهی برای سنجش حافظه در نظر گرفته شد. در ابتدا همه آنها در شرایطی آزمایش شدند که هیچ نوع اشعه وایفای در محیط وجود نداشت.
در این شرایط وضعیت هر دو گروه مشابه بود اما در مرحله بعد این افراد به مدت ۴۵ دقیقه در معرض اشعه وایفای ۲٫ ۴ گیگاهرتز قرار گرفتند و در همین زمان مشغول پاسخدهی به تست حافظه بودند. در این شرایط وضعیت مغز هر دو گروه مورد بررسی قرار گرفت و معلوم شد که فعالیت خانمها و سطح انرژیشان نسبت به مردان بهطور قابل توجهی تغییر کرده است. این نکته برای خانمها متاثرکننده است اما باید به مردها هم هشدار دهیم که خیالشان خیلی راحت نباشد و آنها هم اگر در معرض مداوم اشعههای وای فای باشند، تغییر ناخوشایندی در عملکرد مغزشان دیده میشود.
تحقیقات پژوهشگران نشان میدهد کودکانی که در معرض اشعههای وای فای قرار دارند نسبت به سایرین تمرکز کمتری داشته و مغزشان عملکرد پایینتری دارد. دلیلش این است که وای فای، فعالیتهای مغز را تحت تاثیر قرار میدهد. البته فقط کودکان نیستند که مغزشان تحت تاثیر اشعهها قرار میگیرد، بلکه وای فای زنان را بیش از مردان مورد هدف قرار میدهد. در یک تحقیق ۱۵ مرد و۱۵ زن داوطلب مورد بررسی قرار گرفتند و برای همه آزمون مشابهی برای سنجش حافظه در نظر گرفته شد. در ابتدا همه آنها در شرایطی آزمایش شدند که هیچ نوع اشعه وایفای در محیط وجود نداشت.
در این شرایط وضعیت هر دو گروه مشابه بود اما در مرحله بعد این افراد به مدت ۴۵ دقیقه در معرض اشعه وایفای ۲٫ ۴ گیگاهرتز قرار گرفتند و در همین زمان مشغول پاسخدهی به تست حافظه بودند. در این شرایط وضعیت مغز هر دو گروه مورد بررسی قرار گرفت و معلوم شد که فعالیت خانمها و سطح انرژیشان نسبت به مردان بهطور قابل توجهی تغییر کرده است. این نکته برای خانمها متاثرکننده است اما باید به مردها هم هشدار دهیم که خیالشان خیلی راحت نباشد و آنها هم اگر در معرض مداوم اشعههای وای فای باشند، تغییر ناخوشایندی در عملکرد مغزشان دیده میشود.
راهکار
این روزها همه ما با شبکههای اینترنتهای مختلف محاصره میشویم و از
محیطهای کاری گرفته تا سایر فضاهای عمومی و حتا خانه و اتاق شخصی مان، از
این خطرها در امان نیستیم. به همین دلیل دوری از اشعههایی که در مورد
خطراتشان حرف وحدیثهایی وجود دارد، دشوار به نظر میرسد. یکی از سادهترین
روشهای کاهش خطرات این است که لپتاپ، موبایل و تبلتها را در نزدیکی
بدنتان نگه ندارید و بعد از اینکه کارتان با این وسایل تمام شد، از آنها
فاصله بگیرید. اگر از این دستگاهها استفاده نمیکنید لزومی ندارد که از
صبح تا شب در اطرافتان روشن باشند. به
سرعت آنها را خاموش کنید تا ضمن استفاده از تکنولوژی، سلامتیتان را به خطر نیندازید.(تسنیم)
Subscribe to:
Posts (Atom)