Tuesday, March 17, 2015

توافق هسته ای به سود همه ایرانیان است


توافق هسته‌ای با "آمریکای اوباما" به سود همه ایرانیان است؟

مذاکرات هسته‌ای به مراحل حساس خود رسیده است و روند پیشرفت آن طی هفته‌های آتی بی‌شک تاثیر تعیین‌کننده‌ای بر سرنوشت سیاسی ایران خواهد داشت.
آیا دولت و نظام سیاسی ایران با اتکاء به پشتیبانی گسترده‌ای که در داخل کشور برای حصول توافق هسته‌ای از آن برخوردار است در برابر فشارهایی که برای شکست مذاکرات جریان دارد مقاومت خواهد کرد و با قدرت‌های جهانی بویژه آمریکا به توافق خواهد رسید؟ یا اینکه استراتژی اسرائیل در منزوی نگاه داشتن ایران و در گام بعد تلاش در جهت متلاشی ساختن کشور موفق خواهد شد؟
در این نوشته استدلال می‌شود که توافق با آمریکایی که زعامت سیاسی آن در حال حاضر با یکی از معتدل‌ترین روسای جمهور تاریخ این کشور است نه تنها به سود همه ایرانیان است بلکه تاکید می‌شود که استعداد جامعه و نظام سیاسی حاکم بر ایران برای حصول چنین توافقی در سطح بالایی قرار دارد.
طی ماه‌های اخیر مذاکرات هسته‌ای ایران با پستی و بلندی‌هایی که از سر گذراند موجب شد تا مردم ایران در بیم و امید بسر ببرند. تمدید مهلت مذاکرات تا تابستان، کندی روند مذاکرات طی زمستان و سرانجام بروز اختلاف بین آمریکا و ایران در باره یک یا دو مرحله‌ای کردن توافق‌ها، نگرانی‌ها را در باره شکست احتمالی مذاکرات دامن زد.
اما به نظر می‌رسد با نزدیک ‌شدن موعد توافق سیاسی (آخر ماه مارس)، که موجب به راه افتادن کارزار بزرگ تبلیغاتی دولت اسرائیل در تحت فشار قرار دادن دولت اوباما برای خودداری از توافق با ایران شد، روند وقایع به جد با تغییر مواجه شده باشد.
حضور بنیامین نتانیاهو در نشست کنگره آمریکا که بدون هماهنگی با دولت این کشور و در تضاد آشکار با عرف دیپلماتیک انجام گرفت بر همگان آشکار ساخت که تندروهای اسرائیل و آمریکا نسبت به موفقیت دیپلماسی مصالحه‌جویانه میان ایران و دولت اوباما به شدت نگران هستند. حالا دیگر جای تردید باقی نمانده است که دستور کار اسرائیل تداوم تنش میان ایران و جامعه جهانی است و تضعیف، انزوا و در گام بعدی انهدام ایران پروژه مطلوب این کشور است.
سئوال کلیدی که باقی می‌ماند این است که آیا تیم‌های مذاکره کننده آمریکا و ایران در برابر فشارهایی که به آنها وارد می‌شود توان مقاومت را خواهند داشت و این مذاکرات را به اهداف تعیین‌شده آن خواهند رساند؟
در این میان، آنچه به ایران مربوط می‌شود اینکه آیا نظام سیاسی و نهادهای قدرت در آن، که با وجود اختلاف نظرها، در مجموع، نسبتاً منسجم ظاهر شده‌اند، تا به پایان دوام خواهند آورد و آیا دلواپسان توافق هسته‌ای در ایران درخواهند یافت که حتا اهدافی که آنها برای نظام سیاسی کشور قائل هستند، یعنی حفظ نظام، با انجام توافق هسته‌ای حاصل خواهد شد؟
برای نخستین بار طی چند دهه اخیر شرایط دست کم در سه زمینه اساسی فراهم شده است؛ آمادگی و انگیزه کافی رهبری سیاسی در ایران برای پیشبرد دیپلماسی خلاق، انگیزه کافی در جامعه جهانی به رهبری کاخ سفید برای حل اختلاف با ایران و سرانجام شرایط منطقه‌ای و جهانی مناسب که به سود حل مشکلات با ایران رقم خورده است.
تا جایی که به طرف ایرانی مربوط می‌شود دست کم سه عامل در ایجاد خوش‌بینی تاثیرگذار بوده‌ است:
نخست اینکه رهبری سیاسی در ایران از آغاز شدت‌گیری تحریم‌ها با طرح ایده "نرمش قهرمانانه" عملا رویکرد جدید نظام را در مواجهه با شرایط جدید تعیین کرد. این رویکرد در انتخابات ریاست جمهوری با تسلط گفتمان مذاکره به جای تشدید تنش‌ها، که از سوی اغلب نامزدها بطور فعال دنبال شد و پس از روی کار آمدن دولت روحانی به اجرا درآمد، همواره از حمایت بالاترین نهاد قدرت برخوردار بوده است. این حمایت، شرایط نسبتا امنی را برای پیشبرد روند مذاکرات فراهم آورده است.
دوم، نیروهای نظامی کشور در هماهنگی کامل با رهبری نظام سیاسی عمل کرده‌اند و تاکنون شکاف و یا تهدید جدی برای خارج شدن آنها از دائره حمایت از روند مذاکرات مشاهده نشده است. این رویکرد در راستای جهت‌گیری کلی این نیروها بوده که طی سال‌های اخیر در تلاش آنها برای انطباق هرچه بیشتر با مطالبات عمومی و توقعات طبقه متوسط و دیگر گروه‌های شهری که در مجموع اکثریت ۷۰ تا ۸۰ درصدی را در ایران تشکیل می‌دهند خلاصه شده است.
اختلاط فزاینده در طبقه متوسط شهری در زمینی‌تر شدن گفتمان و باور سیاسی این وفاداراترین گروه‌های حامی نظام تعیین کننده بوده است. ارتباط تنگاتنگ با جامعه شهری موجب شده است تا نظامیان ایران دریابند که بزرگترین تهدید امنیتی علیه ایران گسترش نارضایتی ناشی از تداوم و تشدید تحریم‌ها باشد.
سوم، محدود ماندن و مهار نارضایتی دلواپسان توافق هسته‌ای نسبت به پیشرفت مذاکرات است. دلواپسان به دلیل حمایت از رهبری نظام ناگزیر به حمایت از سیاست‌های رسمی کشور خواهند بود و به نظر می‌رسد حضور کنترل‌شده آنها بیشتر با هدف ایجاد توازن در مخالفت با تندروهای آمریکا باشد.
اگر تصورات در باره رویکرد این سه نهاد در ساختار سیاسی ایران به واقعیت نزدیک باشد آنگاه می‌توان گفت که رهبری سیاسی در ایران نه تنها در مذاکرات هسته‌ای که حتی در حل و فصل اختلافات تاریخی با آمریکا و رسیدن به یک توافق همه‌جانبه با آن نیز در بهترین شرایط ممکن قرار گرفته زیرا در طرف مقابل یکی از معتدل‌ترین زمامداران سیاسی تاریخ آمریکا قرار دارد.
دولت اوباما، آنچنان که تاکنون نشان داده، در حل مسالمت‌جویانه کشمکش‌های سیاسی در عرصه بین‌المللی بسیار ثابت‌قدم و پیگیر نشان داده است. یکی از شاخصه‌های این پیگیری ایستادگی آن در برابر لابی یهودی و نیز جناح‌های افراطی در حزب جمهوری‌خواه بوده که شالوده سیاست آنها فروپاشی ایران به عنوان یک قدرت منسجم منطقه‌ای است. ایستادگی دولت اوباما در برابر فشارهای این لابی و دولت اسرائیل در طول مذاکرات، بویژه در هفته‌های اخیر، نشان از عزم این دولت برای کاهش جدی تنش با ایران و مرزبندی با سیاست انهدام دولت مرکزی ایران دارد.
اوباما تنها دو سال دیگر در این مقام باقی است و پس از پایان زمامداری وی این احتمال که دموکرات‌ها بار دیگر به قدرت برسند چندان زیاد نیست. حتی اگر این امر تحقق پذیرد بعید بنظر می‌رسد که رئیس جمهور دموکرات بعدی انگیزه و اراده کافی برای حل و فصل اختلافات عمیق با ایران را داشته باشد. به همین دلیل منافع بلندمدت ایران حکم می کند در مدت زمانی باقی مانده حل و فصل همه جانبه اختلافات با آمریکا با شدت و سرعت در دستور کار مقامات ایران قرار گیرد.
دیپلماسی سنجیده ای که طی بیست ماه اخیر از طرف وزارت خارجه ایران دنبال شده است جایگاه بهتری در عرصه بین المللی برای این کشور فراهم و زمینه تبدیل ایران به یک طرف قابل اتکاء را در تعاملات منطقه‌ای و بین‌المللی فراهم آورده است. دولت روحانی نشان داده است که توان آن را دارد تا پس از چند سال رویکرد دفاعی رادیکال حالا توانمندی‌های سازنده ایران را در حل و فصل مناقشات و برقراری آرامش در منطقه و جهان را نشان دهد.
در شرایطی که در وضعیت نابسامان خاورمیانه از ایران به عنوان یکی از کشورهای باثبات نام برده می‌شود و جامعه جهانی، بویژه آمریکا، بر نقش سازنده‌ای که ایران در مبارزه با گروه‌های بنیادگرای افراطی و نیز حفظ ثبات منطقه ایفا می‌کند، تاکید دارد، پس از سال‌ها مناسب‌ترین فرصت برای کشور فراهم شده تا در ایجاد نظم جدید در مناسبات منطقه‌ای و بین‌المللی دست بالا را داشته باشد.
در بحران سوریه و بخصوص از زمانیکه داعش منطقه را به ناامنی کشاند و حتی پیش از آن در مقابله جامعه جهانی با القاعده و طالبان عملکرد ایران و قابلیت‌های آن برای تاثیرگذاری سازنده، از نظر نهادهای بین‌المللی، مطلوب‌تر از هم پیمانانی چون ترکیه و عربستان سعودی دانسته شده است. این دستاورد می‌تواند از سوی ایران به نحو احسن و در جهت تحکیم موقعیت آن در مناسبات بین‌المللی مورد استفاده قرار گیرد. برای نخستین بار پس از انقلاب اسلامی، ایران این فرصت را یافته است که از "مشکل" به "راه‌حل و مشکل‌گشا" تبدیل شود.
در عرصه داخلی، تردیدی وجود ندارد که بخش بزرگی از مردم ایران (بویژه طبقه متوسط شهری) خواهان تنش‌زدایی در رابطه با جامعه جهانی است و در این راستا سال‌هاست که به اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان امید بسته‌اند. اما چنانچه در تداوم مذاکرات هسته‌ای نهادهای قدرت شرایط را برای به انجام رساندن توافقات فراهم آورند در آن صورت پیروزی مذاکرات قطعا به حساب همه ایرانیان و بویژه نهادهای قدرت نیز خواهد رسید.
آیا چنین دستاوردی حلقه مفقوده در سیاست ایران نخواهد بود که بواسطه آن نهادهای اصلی قدرت از طریق سیاست‌های ایجابی خود رضایت عمومی را جلب کنند و بواسطه آن از حمایت عمومی برخوردار شوند؟
جامعه ایران بسیار بیش از ظرفیت و توانش از جامعه جهانی جدا مانده و اگر در این دوره به تنش‌ها خاتمه داده نشود و کشور در روند جهانی شدن فرصت‌های از دست رفته را باز نیابد ناگزیر در منزلگاه بعدی با هزینه و فاصله بیشتر این تنش‌زدایی و روند ادغام انجام خواهد شد.
آیا نهادهای قدرت در ایران قدر این فرصت بدست آمده را خواهند دانست و حل و فصل بزرگترین اختلاف بین‌المللی در تاریخ مدرن سیاسی ایران را با جدیت، و همزمان انعطاف لازم، دنبال خواهند کرد و پیروزی در توافق با قدرت‌های جهانی را به پای خود خواهند نوشت؟

No comments:

Post a Comment