انقلاب
ایران "آزمونی الهی"
وقتی انسان دوران پیش از پیروزی انقلاب را مرور میکند به
خود میگوید مگر شاه چه کرده بود و چگونه کشور را اداره میکرد که همه چیز ظرف یک
سال تغییرکرد و انقلاب ایران خیلی زود به پیروزی رسید؟
ممکن است دلایل زیادی برای پاسخ به این پرسش آورده شود. دلایل
درونی مانند فساد دستگاههای اداری- خودکامگی شاه- اختلاف طبقاتی- نبود
آزادیهای فردی و گروهی- فشار دستگاههای امنیتی و... و نیز دلایل بیرونی
مانند دگرگونیهایی در سیاست و افتصاد جهان- زیادشدن مخالفتهای جهانی و منطقه لی بل
شاه- اوجگیری تفکر چپ و...
میگوییم همه اینها درست ولی خدایی که میدانست همه اینها در
حکومت ظاهراً اسلامی دوباره زنده میشود چرا چنین اراده کرد و یا اگر اراده نکرده
بود چرا اجازه داد این گونه شود؟
در اینجاست که دستکم این پاسخ را
میتوان از جانب خداوند دریافت کرد:
اولاً در سنت من نیست که مانع اراده و کردار شما شوم. شما
در تصمیمگیری برای زندگی خویش مختارید و من دخالتی نمیکنم مگر در شرایطی ویژه. ولی
من میخواستم به شما بفهمانم که هر یک از شما که ظاهراً مسلمان و موحد هستید
و حتا آنانکه به دفاع از دین من جان بر کف گذاردند و به مبارزه با شاه برخاستند ممکن
است خود همان اعمالی را انجام دهند که شاه و دستگاه حکومتی اش انجام میداد! و تنها
تفاوتش این باشد که شما مدعی باشید این کارها را برای حاکمیت دین خدا انجام میدهید
و شاه هدف دیگری داشت.
شما شعار میدادید خمینی بت
شکن... یعنی اینکه شاه به یک بت تبدیل شده بود. کاملاً درست! ولی هر یک
از شما نیز ممکن است یک شاه باشید و از کنه وجود و درون خود بیخبر باشید و یا در
درون خود یک بت داشته باشید و یا خود زمینه بت شدن داشته باشید!! و یا دیگران از
شما یک بت درست کرده باشند. و من میدانستم که همه اینها شدنی است چنانکه در حکومت
زاییده انقلابتان دیدید که شدنی است.
بدین ترتیب
میخواستم به شما بگویم کسی نباید خود را از شرکهای کوچک و بزرگ مبرا بداند بویژه
کسی که کارهای بزرگ را در دست میگیرد و با رقمهای درشت و کارهای سترگ سروکار دارد.
پرسشی دیگر: خوب! ای خداوند بزرگ! جور دیگری نمیشد این درس را به ما میدادی
و آن روی ما را به ما مینمایاندی تا پس از انقلاب تا این اندازه افراد و خانواه ها
به خاک سیاه نشانده نشوند و تا این اندازه خون و خونریزی صورت نگیرد و مردم در بند
نشوند؟
پاسخ: خیر. تا خود گرفتار دنیا و حیله ها و دلبستگیهایش نشوید
گرفتارانی همانند شاه را درک نمیکنید. هرچند شاه تنها خود را خراب کرد ولی شما دین
مرا هم خراب کردید. انقلاب شما یک آزمایش بود و بوته آزمایش شما کشورتان ایران
بود. ولی با این وجود هنوز هشیار نشده اید و نمیدانید که این انقلاب برای آزمودن
شما بود تا به شما بفهمانم که گرفتارید و خود بت و یا بت پرست شده اید چه برسد
به اینکه اگر این انقلاب را برای آزمون شما و بعضاً جهانیان پیروز نکرده بودم.
ای مردم بر من خرده مگیرید! آه و ناله مکنید! به خود
بازگردید! و به تاریخ بنگرید که من در طول تاریخ موجودیتتان بر کره خاک همواره
برای بیداری و هشیاری بندگانم از این گونه کارها بسیار کرده ام!! مگر قرآن
نمیخوانید و مگر نمیدانید که جوامع و ائمه کفر را تنها در ساعاتی به نابودی کشانده
ام. بروید و مرا شکر کنید که مانند آنان همه شما را یکجا هلاک نکرده ام و این هم
به خاطر شمار کمی از خوبان و نیکان شماست که در میان شما هستند و هنوز مانند
پدرتان آدم که فریب ابلیس را خورد و به قدرت(ملک لایبلی او)
اندیشید و از راه و منش من دور شد فریب دنیا و چشیدن مزه قدرت را نخورده اند.
با این حال همان گونه که شما هم میتوانید ببینید و بفهمید تاکنون
کمتر دیده ام به خود بیایید و از کردار و رفتار خود آگاه شوید و به راه رفته تان
شک کنید. بلکه خودخواهی تان چنان عمیق است که کارهای خود را نیکو میپندارید.
کارهای دیگران را ناشایست میپندارید. خود را در ردیف من قرارمیدهید و مخالفان و
منتقدانتان را دشمن من قلمداد میکنید و من پوششی شده ام برای کارهای ناشایستتان...
چه بگویم از نابندگانی که رسم بندگی نمیدانند!!
در نقل احوال مرحوم
مهندس مهدی بازرگان در آخر عمر به طور مستند آمده است که:
در پايان عمر و در آخرين سخنرانیاش به شکست پروژه پنجاه
سالهاش اذعان کرد و آخرت و خدا را «تنها» هدف بعثت انبيا ناميد.
بازرگان کسی بود که بسیاری از جوانان آن روز و پیران امروز دینشان را با
کوششهای همه جانبه و سخنرانیهای او در دانشکده فنی تهران و کتابهایش بیشتر و بهتر شناختند.
از کودکی با قرآن و مطالب آن به خوبی آشنا شده بود. بسیاری از نکته های پنهانی
قرآن را دریافته بود. دین اسلام را نیز به خوبی شناخته بود. او کسی بود که کمترین
علاقه به دنیا را داشت و از آغاز زندگی چشم و دل سیر بوده و با سفر به فرانسه در
جوانی گذشته از دانش اندوزی دنیا را هم دیده بود و از نظر جایگاه اجتماعی هیچ
کمبودی نداشت در نتیجه حب جاه و مقام در وجودش نبود و این در حالی بود که در
مقام مقایسه با طبقه روحانیت به حکومت رسیده یک سروگردن بالاتر از بسیاری از آنان بود
که تازه به دوران رسیده و نوکیسه بودند و دنیا را هم ندیده بودند و از جاه و مقامی
هم برخوردار نبودند. همانان که اکنون به قدرت رسیده بودند خود را باختند و در زیر
لوای دین- دین خود را به دنیا فروختند و نان به نرخ روز خوردند و انبانها انباشتند!!
درست است که قرآن کریم منظومه هستی است و بازرگان قرآنشناس و اسلامشناس هم به
بسیاری از نکات علمی- فنی- هنری- تاریخی- باستانشناسی- طبیعت شناسی- انسانشناسی -
افتصادی- اجتماعی- حقوقی- و... موجود در قرآن دست یافته بود ولی میدانست که همه
این نکته های باریکتر از مو تنها در آیه هایی کوتاه که در لا به لای آیاتی بلند که
غالب متن قرآن را شکل میدهند نهفته است که همه این آیات بلند پیرامون شناخت
پرودگار- ایمان به او- ایمان به پیامبران او- شناخت قدرت و علم او- منظور او از
آفرینش جن و انس- رسالتشان برای زندگی بهتر و مبتنی بر هدف آفرینش تا رستگاری و
رهنمون شدنشان به آخرت است. آنهم آخرتی که دوگانه است که عاقبت کار بندگانش و
مخالفانش را یا به طور حقیقی و یا نمادین مجسم میکند تا اگر مایه آن را ندارند تا
به ذات بیمانند خداوند عشق بورزند و او را بندگی کنند دستکم از ثواب و عقاب حقیقی
یا نمادین او آگاهی یابند و به او ایمان بیاورند. به همین دلیل هنگامی که به
دانشمندی یا اندیشمندی چه مذهبی و چه غیرمذهب برمیخوری و میگویی این نکته علمی در
قرآن آمده میگوید:
قرآن کتاب آخرت است به این کارها چه کار دارد؟!
منظور خداوند از آوردن آیه های کوتاه یادشده نیز به گونه ای که گفته شد تنها
برای کمک به پیشرفت فرهنگ مادی انسان و تسریع موفقیت او در شناخت سنن طبیعی و
قوانین اجتماعی و یافتن راه درست زندگانی برروی زمین بوده است. و در اصل لطفی بوده
که کرده و اگر هم نمیکرد دیر یا زود خود انسان به آنها دست مییافت. چنانکه بسیاری
از این نکته های قرآنی را مسلمانان پس از کشفهای دانشمندان متوجه شده اند و برخی
دیگر را که دانشمندان بدان دست نیافته اند را نمیتوانند باورکنند که قرآن بدانها
ورود کرده است!!
بنابراین بازرگان که پس از پنجاه سال به این نتیجه رسیده که هدف از بعثت
انبیاء تنها خدا و آخرت است کاملاً منطبق بر شناخت او از قرآن و اسلام و جامعه
ایران پیش و پس از انقلاب و روحانیت شیعه است و به نظر میرسد هر کس
دیگری نیز که شناخت و تجربه ای همچون او داشته باشد به این باور خواهد رسید.
ولی احتمال دارد با وجود همه این آگاهیها و دانش قرآنی وی به این موضوع پی
نبرده بود که انقلاب ایران یک آزمون الهی است تا آن زمان که دید تمام آمال
و آرزوهایش برای به ثمر رسیدن یک جامعه خدامحور مورد نظر خداوند با
خودخواهیها و خودمحوریها و خودبینیهایی که توسط اقتدارگرایان و مدعیان دین و دین
باوری در انقلاب رخ داده همه نقش بر آب شده و جامعه ای اقتدارگرا و قدرتنما
به وجود آمده و انقلاب از مسیر خود هر روزه دورتر میشود.
دراین مقام بود که همو در روزهای پایانی عمرش در بیمارستان گفته بود: و
رأیت الناس یخرجون من دین الله افواجاً و منظورش این بود که هدف ما ایجاد
جامعه ای بود همچون صدر اسلام که خدا به پیامبرش گفت: و دیدی که مردم فوج فوج
به دین خدا وارد میشوند ولی آرزوی ما به باد فنا رفته و جامعه ای برپاشده که تنها
نامی از دین و الوهیت دارد و به وسیله آن مردم فوج فوج از دین آباء و اجدادی
شان در حال خارج شدن اند.
اسفندماه
نودوسه: احمد شماع زاده
اینهم شاهدی بر پیشبینی این
روزها تنها نه ماه پس از پیروزی انقلاب یعنی اواخر دولت موقت بازرگان:
آزمایش
بزرگ
آزمایشگاه: جهان دهه هشاد قرن بیستم
شرایط متعارف آزمایش: انقلاب ایران
بوته آزمایش: کشور ایران
مورد آزمایش: مردم ایران
انقلابی صورت گرفته و این انقلاب هر روزه قوام بیشتری
مییابد. هرچند پیروزی نهائی آن مشخص نیست ولی در وجودش نیز شک نیست. به قول امام "اگر
پیروز نشویم مهم نیست مهم این است که ما وظایف خود را انجام دهیم". و اینجاست
که مشخص میشود این انقلاب تنها یک آزمایش است. یک آزمایشگاه به بزرگی جهان و بوته
آمایشی به بزرگی کشور ایران و شرایط متعارفی که انقلاب ایران است و مواد این
آزمایش که مردم ایران اند بویژه آنانکه مسئولیتشان بیشتر است و با کوچکترین
خطایشان انقلاب و نتیجه آن را به انحراف خواهندکشاند.
آری همگی ملت در شرایط یکسان بدون بهانه ای که ما مجبور بودیم(همچنانکه
در رژیم گذشته میگفتند) در حال آزمایش پس دادنیم. تا در روز بازپسین کسی را حجتی
نباشد که من نمیتوانستم. از هم اکنون میبینیم که بسیاری از انقلابیون دیروز
آنچنانکه باید مسئولیت خویش را به انجام نرسانده اند و برخی مبارزان دیروز بنده
هوی و هوس شده اند و چه کارها که نمیکنند که از یک انسان عادی بعید است چه برسد به
انسان مسلمان و آنهم مسلمان متعهد و مسئول!!
آگاه
باشیم و آخرت خویش را به بهای دنیا نفروشیم که بسیاری از ما فروخته اند...
ستادمرکزی
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی- 29/7/58 احمد شماع زاده
No comments:
Post a Comment