پیشنهادی چند به فرهنگستان زبان و ادب فارسی
(این پیشنهادها در اسفندماه نودوسه به فرهنگستان فرستاده
شد)
مایه تأسف و تأثر است که فرهنگستان تاکنون کمتر
به مسائل امروزین زبان فارسی که هر روزه با آن سروکار داریم رسیدگی کرده است. یکی
از مسائلی که پژوهشگران با آن درگیر هستند و کمتر زبانی را میتوان یافت که این
مشکل را داشته باشد این است که اگر یک متن فارسی را به برگرداننده گوگل(گوگل
ترانسلیتور) بدهیم نمیتواند متنی را به ما تحویل دهد که تا اندازه ای از آن
سردربیاوریم.
چرا؟ زیرا که زبان فارسی یکدست نیست و فرهنگستان
نیامده واژه ها را یکدست کند و فرهنگی فراگیر را به دست جهانیان برساند تا برای مثال
گوگل بتواند آن را در وبسایت خود به کار برد و پژوهشگران ایرانی و خارجی بهره
برداری کنند. دو مثال میزنم و اگر نیاز به بحث بود لطفاً تماس بگیرید.
یک- که حرف ربط است. ولی در زبان فارسی
به بسیاری حرفها و واژگان وصل میشود و واژگان آمیخته ای را میسازد که هیچ ربطی به که
موصول ندارد. ویرایشگران هم یا بیدقتند و یا از فرهنگستان الگو گرفته اند که که
به کار رفته در آن واژگان را جدا از واژه پیش از خود مینویسند. در نتیجه هیچگاه
مترجمی همچون گوگل نمیتواند تشخیص دهد که این واژگان چه معناهایی دارند و ترجمه
نامفهوم از آب درمیآید.
برای تعریف و محدود کردن واژگان فارسی و درست
نوشتن آنها باید به زبانهای دیگر بازگشت کرد. مثلاً چنانکه در زبان انگلیسی
میشود as بنابراین اگر این واژه را
به صورت چنان که بنویسیم رایانه چگونه میتواند آن را درست ترجمه کند؟ یا
واژه آنکه که معنای who را میدهد هرگاه که به صورت آن که نوشته شود
رایانه ترجمه میکند: that that
دو- تمام زبانها حروف خود را در کلیدنماها درست
جاسازی کرده و جا انداخته اند جز زبان فارسی که حرفهای چهارگانه ویژه زبان فارسی
در جاهای پراکنده ای از کلیدنما جا دارند و کار را بر تایپ کننده دشوار میسازد.
نقل نکته
هایی از متن طرح درس درستنویسی- ویرایش و
پالایش زبان فارسی:
درستنويسي در زبان فارسي با
دشواريهايي به گونههاي زير روبهروست:
1.
فرهنگستانزبانوادبفارسي
تاكنون نتوانستهاست وظايف خود را بهخوبي انجامدهد، ازجمله:
ـ هنوز تمام واژگان زبان
فارسي را تعريف نكردهاست.
ـ هنوز نگارش زبان فارسي را
يكدست و سازمند نكردهاست.
ـ بااينكه به ديگران رهنمود
ميدهد، هنوز خود را وفادار به درستنويسي نشاننداده.
ـ نهتنها كوششي براي
برابريابي واژگان عربي نكرده، بلكه از عربينويسي نيز دورينجسته.
ـ بخشي از برابرها و تعريفهايي
كه براي واژگان و نگارش تصويبكرده، نيازها را براوردهنكرده.
2.
بيتوجهي
و بيدقتي روزنامهها در نگارش، تاُثير واژگونهاي بر درستنويسي داشته و دارد.
3.
كمتر
كتاب يا نوشتهاي را ميتوان يافت كه از خطاهاي نگارشي و درستنويسي دور باشد.
4.
كمتر
كسي يا سازماني خود را موظف به درستنويسي ميداند.
5.
كساني
كه بتوانند كاملاٌ درست بنويسند بسيار كماند.
6.
پسرفت زبان فارسي تا بدانجا رسيدهاست كه در
كتابهاي درسي آموزش زبان فارسي، براي برابرگزيني و آموزش واژگان سره فارسي از
واژگان عربي بهرهميگيرند.
بنابراين اگر آهنگآنكردهايم كه زبان فارسي را گسترشدهيم،
ناگزير از درستنويسي و پالايش آن هستيم، و تاآنجاكه درتوانداريم بايد آن را از
آميختگيها پاككنيم، و پس از آن، و يا دستكم همگاه با اين پاكسازي آن را گسترشدهيم.
احمد شماع زاده
No comments:
Post a Comment