مرحوم استاد باستانی پاریزی
چیست مقام معلمی که مبادا، پای کسی تا بدین مقام رسیدن؟
معرکه گیری به پیری ار تو شنیدی، حالت ما بین بچشم معرکه دیدن
عمری با طفل بی اراده ی لجباز، بر سر افکار کودکانه چخیدن
درپی مجهول چون معادله ی عمر، خط زدن و عاقبت به صفر رسیدن
مطلب هر درس را چو درزی بیکار، بخیه زدن، سال نو دوباره دریدن
تا نرمد طفلی از حریم ریاضی، خار ریاضت بپای دیده خلیدن
کور و اصم گشتن و معادله ی گنگ، از دهن طفل کور و گنگ شنیدن
رشته ی تاریخ، گرد مغز ظریفش، ز آدم و خاتم، چو عنکبوت تنیدن
تا برسد منحنی به قوس صعودی، قامت همچون عمود خویش خمیدن
در سر یک نمره ی کلاسی بی پای، مزه ی فحش از پس سلام چشیدن!
عاقبت از ضعف بنیه و تن رنجور، نادم و خاسر به کنج خانه خزیدن
غصه ی سرمایه ی تلف شده خوردن، لب به تحسر ز عمر رفته گزیدن
گر هدف و شیوه ی معلمی این بود، وای به ما، وای ازین بلند پریدن
###
چشم بگشای ببین، سعادت موعود، چیست به دنیا، بغیر خواب و چریدن؟
تازه گلی را ز تندباد حوادث، در کنف احتمای خویش کشیدن
غنچه ی او را به نوبهار رساندن، صحت او را به سقم خویش خریدن
آتیه را به کفش سپردن و آرام، خاطر ازاین رشته ی حیات بریدن....
معرکه گیری به پیری ار تو شنیدی، حالت ما بین بچشم معرکه دیدن
عمری با طفل بی اراده ی لجباز، بر سر افکار کودکانه چخیدن
درپی مجهول چون معادله ی عمر، خط زدن و عاقبت به صفر رسیدن
مطلب هر درس را چو درزی بیکار، بخیه زدن، سال نو دوباره دریدن
تا نرمد طفلی از حریم ریاضی، خار ریاضت بپای دیده خلیدن
کور و اصم گشتن و معادله ی گنگ، از دهن طفل کور و گنگ شنیدن
رشته ی تاریخ، گرد مغز ظریفش، ز آدم و خاتم، چو عنکبوت تنیدن
تا برسد منحنی به قوس صعودی، قامت همچون عمود خویش خمیدن
در سر یک نمره ی کلاسی بی پای، مزه ی فحش از پس سلام چشیدن!
عاقبت از ضعف بنیه و تن رنجور، نادم و خاسر به کنج خانه خزیدن
غصه ی سرمایه ی تلف شده خوردن، لب به تحسر ز عمر رفته گزیدن
گر هدف و شیوه ی معلمی این بود، وای به ما، وای ازین بلند پریدن
###
چشم بگشای ببین، سعادت موعود، چیست به دنیا، بغیر خواب و چریدن؟
تازه گلی را ز تندباد حوادث، در کنف احتمای خویش کشیدن
غنچه ی او را به نوبهار رساندن، صحت او را به سقم خویش خریدن
آتیه را به کفش سپردن و آرام، خاطر ازاین رشته ی حیات بریدن....
No comments:
Post a Comment