Tuesday, September 15, 2015

دون ژوان در جهنم؛ اثر برنارد شاو

دون ژوان در جهنم؛ جورج برنارد شاو و ابراهیم گلستان


دون ژوان، شخصیت زن‍‌‎باره معروف، شاید وجود داشته یا شاید هم به قولی زاده تخیل مردم است؛ با داستان هایی درباره او که بارها و بارها به اشکال مختلف گفته شده، ولی نه در جهنم.

و چه کسی بهتر از جرج برنارد شاو می تواند حکایت او را در جهنم روایت کند؟ جایی که دون ژوان با زبانی سلیس و محکم از تئوری هایش درباره زندگی دفاع می کند.

متن او را در برابر دختر- حالا پیرزنی- قرار می دهد که یکی از معشوقه های سابق او بوده و پدر کشته شده این دختر (به دست دون ژوان) هم از بهشت به ملاقات آنها آمده و شیطان هم در دیالوگ های این سه نفر شرکت می کند.
ترجمه ابراهیم گلستان از این متن برای اولین بار دهه ها قبل به چاپ رسیده، اما هنوز تر و تازه و بسیار روان به نظر می رسد؛ ضمن این که این اثر برنارد شاو هم ذره ای غبار نگرفته و هنوز قرص و محکم است.
از این رو بازخوانی آن ایده جذابی است که این روزها در لندن به ثمر رسید: روخوانی این نمایش به کارگردانی قاضی ربیحاوی در سومین دوره جشنواره تئاتر ایرانی در لندن.

در این روخوانی قاضی ربیحاوی خود نقش شیطان را هم بازی می کرد و با تغییر لحن و گفتار و بالا و پائین آوردن صدای خود، جذابیت خاصی به این شخصیت نمایش می داد.

ربیحاوی به بی بی سی فارسی می گوید: "من این اثر را در دوره نوجوانی ام خواندم و خیلی تحت تاثیرش قرار گرفتم. همیشه فکر می کردم که حرف های مهمی دارد که بزند. هیچ وقت به فکر اجرایش نبودم تا این که چند سال پیش که با خود گلستان حرف می زدم گفت که خیلی دلش می خواهد دون ژوان در جهنم را باز بیاورد روی صحنه، ولی توان جسمی اش را ندارد. من فکر کردم که من هم همانقدر این متن را دوست دارم، پس دست به کار بشوم. بعد که باز خواندم و رویش کار کردم دیدم چقدر مهم است و فکر می کنم مردم دنیا را می توان به دو دسته تقسیم کرد: آنها که دون ژوان در جهنم را خوانده اند و آنهایی که نخوانده اند."

ربیحاوی می گوید بخش هایی از متن را انتخاب کرده که با حال و هوای امروز ایران هماهنگ تر است و قصد داشته زبان گلستان را به تماشاگر منتقل کند. این نویسنده و نمایشنامه نویس می گوید حالا با اجرای این متن به آرزوی خود رسیده است.
در این روخوانی صدرالدین زاهد نقش دون ژوان، سارا امینی نقش دختر و فرشید آریان نقش پدر او را بازی می کردند. این روخوانی با آن که از روی متن صورت می گرفت اما با حرکات ممتد بدن بازیگران همراه بود که آن را به اجرا نزدیک تر می کرد. اما عجیب این که زاهد غالب جمله ها را به صورت ادبی و رسمی می خواند اما سه اجرا کننده دیگر متن را به شکل محاوره ای و شکسته می خواندند.

ابراهیم گلستان که خود در این جلسه حضور داشت، در یک جلسه پرسش و پاسخ صمیمی با تماشاگران حاضر شد و درباره این متن و ترجمه آن توضیح داد.
گلستان در این جلسه گفت: "من این متن را شصت و پنج سال پیش ترجمه کرده ام. الان یادم نیست که چقدر طول کشید ترجمه اش کنم. من این ترجمه را برای شما نکرده بودم، در حقیقت برای خودم کرده بودم. این متن را در سال ۱۹۵۰ ترجمه کردم و مدت کمی بعد از این که ترجمه من تمام شد، برنارد شاو مرد. شاید از غصه همین ترجمه."
گلستان می گوید که این ترجمه را انجام داده اما چاپ نکرده بود تا این که سال ها بعد در سال ۱۳۵۴، این متن را برای سیمین دانشور و شوهرش [جلال آل احمد] خوانده، در حالی که "شوهر" مخالف متن بوده، دانشور سال بعد که استاد دانشگاه شده از گلستان خواسته است که بیاید در کلاس او این متن را بخواند و گلستان این کار را برای اولین بار انجام داده است.
گلستان توضیح داد که این متن بخشی از نمایش "انسان و ابرانسان" است که در واقع در این قسمت شخصیت ها می خوابند و این بخش را خواب می بینند. گلستان گفت که همین بخش با بازیگران درجه اولی چون شارل بوآیه، چارلز لاتون و اگنس مورهد اجرا شده و به عنوان صفحه در آمریکا بسیار موفق بود: "این یکی دو سال بعد از این بود که من خودم این بخش را به صورت متن برای روخوانی درآورده بودم."
گلستان اضافه کرد: "وقتی داشتم فیلمی می ساختم با بازی پرویز صیاد، برایش این متن را خواندم. گفت که بیائید این را کار کنیم. صیاد با علاقه زیادی یک سالن تئاتر درست کرده بود و عده ای را هم دور خودش جمع کرده بود که برایش بازی می کردند. صیاد گفت که این را بجای آن که بخوانیم بازی کنیم و من هم قبول کردم. برایش میزانسن درست کردم و پانزده یا بیست شب اجرا شد."
گلستان می گوید روخوانی ای از این متن با صدای خود او هم ضبط شده است: "سه چهار سال پیش در اینجا صیاد گفت که این متن را با هم بخوانیم و ضبطش کنیم. واقعاً یادم نیست که من نقش شیطان را خواندم یا دون ژوان و کدام را صیاد خواند. به هر حال صیاد این را ضبط کرده و همین چهار پنج روز پیش از او خواستم که آن را تدوین و آماده کند چون برداشت های مختلف داشتیم و بعضی جاها را چند بار خوانده بودیم باید تدوین شود. قول داده است که این کار را بکند. بعد از آن هم قاضی گفت می خواهد این کار را بکند و من گفتم خب بکن."

No comments:

Post a Comment