علم بهتر است یا ثروت؟ از منظری دیگر
تقریبا همه ایرانیان این موضوع انشاء دوره
دبستان را به یاد میآورند. بیشتر دانش آموزان در مزایای داشتن علم و برتری آن بر
داشتن ثروت از قول خودشان و یا والدینشان مینوشتند تا بلکه نمره بهتری بگیرند.
برخی هم در مزایای داشتن ثروت و اینکه اگر ثروت داشته باشی میتوانی بهتر کسب علم
کنی مینوشتند. تا اینجای موضوع را همه میدانند. آموزگاران هم چیزی فراتر از آن
نمیگفتند. یا بهتر است بگوییم چیز زیادی در چنته نداشتند که بگویند.
به نظر میرسد اکنون زمان آن فرارسیده باشد که
این موضوع را از دیدگاه اجتماعی و بزرگسالانه بررسی کنیم:
از دیدگاه اجتماعی این موضوع به این سادگی هم
نیست. اصولا این پرسش تا اندازه ای بی معنا و مفهوم است. زیرا برای کاربری هر چیزی
در آغاز باید بدانیم آن چیز چیست؟ شناخت هر چیزی مقدم بر کاربرد آن و پیشنیاز آن
است. پس در آغاز باید بپرسیم علم و ثروت چیستند؟ هدفند یا وسیله؟ خوبند یا بد؟ تا
بدانیم کدامیک بهتر است.
اگر وسیله باشند خوب و بد ندارند که به و بهتر
داشته باشند. وسیله واسطه عمل است و بستگی به آن دارد که از یک وسیله چگونه در جهت
خوب یا بد بهره برداری کنیم.
گفتنی است که نظر انسانها با فرهنگها و ادیان مختلف
پیرامون چیستی دانش و ثروت متفاوت است.
یک- دانش و دارایی هم میتوانند وسیله
باشند و هم هدفی واسطه ای. برای مثال کسب دانش برای یک جوان ممکن است هدف
باشد ولی هدفی واسطه ای تا پس از رسیدن به آن و گذراندن مدارج علمی در جهت هدف
نهایی خود گام بردارد.
دو- برخی
دیگر این دو را هدف میدانند و برای رسیدن به آنها میکوشند. دانش برای دانش. هنر
برای هنر. ثروت برای ثروت. ثروتها روی ثروتها انباشته میشود ولی هیچگاه مستقیما در
جهت رفاه دیگر آدمیان به کار نمیرود. بسیاری سرمایه داران در کشورهای سرمایه داری
و مادیگرا چنین اند. این انسانها ممکن است کم هم نباشند.
سه- برخی دیگر ممکن است آنها را برای رسیدن به
هدفهای خود وسیله قرار دهند. در میان این دسته نیز ممکن است کسانی باشند که هدفشان
الهی باشد و برخی دیگر هدفهای مادیگرایانه در سر داشته باشند. این موضوع بستگی به
دیدگاه و جهان بینی اشخاص و فلسفه زندگی آنان دارد و اینکه از چه دین و آیین و
مکتب و مرامی پیروی کنند.
بررسی این بحث از نظر دیگر عقاید و ادیان را به
کنار مینهیم و به سراغ جامعه مسلمان خود میرویم بلکه نوعی روشنگری داشته باشیم:
در نگاه اسلام دانش و
ثروت از یک سو و مقام و قدرت از سوی دیگر همه ابزار و وسیله اند و هیچیک هدف
نیستند. اگر وسیله را هدف قراردهی یقینا به بیراهه خواهی رفت.
در جامعه اسلامی حقیقی که بجز صدر اسلام تاکنون
واقعیت نیافته هدفها دو نوعند: هدف واسطه ای و هدف غائی(نهایی).
هدف واسطه ای عمارت الارض یا آبادنی زمین
است. آبادانی زمین نیز به دو روش امکانپذیر است.
الف- آبادانی طبیعت که هرگونه کاری از
کاشتن یک نهال گرفته تا حفاظت از جنگلها را شامل میشود و آبادانی صنعتی که
از بنای یک ساختمان گرفته تا ایجاد سدها و کارخانه های عظیم و پراهمیت تولیدی را
دربرمیگیرد و همگی نماد فرهنگ مادی جامعه اند.
ب- آبادانی مدنی زمین یا آبادانی جامعه
که از راه ایجاد نهادهای استوار مدنی و با مدیریت درست میسر میگردد که همگی نماد
فرهنگ معنوی جامعه اند.
نتیجه عمارت ارض که
هدفی واسطه ای است راهبرد درست خانواده سپس جامعه مدنی و در نهایت جامعه انسانی به سوی هدف
نهایی است.
به همین دلیل کسی که با این هدف واسطه ای از در
مخالفت براِید و به جای آبادانی زمین در زمین فساد کند. یعنی به حرث(کشاورزی
- طبیعت) و نسل(آدمیان - جامعه) زیان وارد سازد یا از بین ببرد. زمین را
آلوده و خونریزی کند(چنانکه قابیل کرد) جزء قابیلیان است و مفسد فی الارض
خوانده شده و مهدورالدم است یعنی جانش بی ارزش است زیرا وجودش موجب فساد و
تباهی جامعه انسانی میشود.
بنابراین موضوع مفسد فی الارض یک برواژه سیاسی
نیست که برای مخالفین حکومتی به کار رود بلکه زمانی واقعیت و مصداق مییابد که
عملکرد شخص یا گروهی از مردم در بخشی از جامعه انسانی فساد ایجاد کند. مانند
گروههای بین المللی مواد مخدر.
هدف نهایی:
هدف نهایی در دین مبین اسلام بر مبنای آیه ما
خلقت الجن و الانس الا لیعبدون پرستش خداوند کریم است و برپایی آخرت یعنی حشر
و نشر کتاب و میزان همه برای برقراری این هدف نهایی است.
به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست
9/4/92 – احمد شماع زاده
No comments:
Post a Comment