Thursday, September 5, 2013

دعای پیش از زاده شدن لویس

من هنوز زاده نشده‌ام آه به من گوش فرا دهيد!
نگذاريد خفاشان خون آشام و گوركنان لنگ بر من دست يابند.
مي‌ترسم از آن كه آدميان با ديوارهاي سترگ محصورم كنند.
با قدرت افيون منگم كنند،
با ياوه‌هاي زيركانه گمراهم كنند.
بر تخت‌هاي سياه شكنجه آزارم كنند،
و  در گرمابه‌هاي خون غسلم دهند.
 
من هنوز زاده نشده‌ام مرا بسازيد!
با آب تا نوازشم كند، با سبزه تا برايم ببالد، با درختان كه مونسم شوند.
با آسمان تا برايم ترانه سركند.
با پرندگان و با روشنايي سپيد در اعماق ذهنم تا مرا راه نمايد.
 
من هنوز زاده نشده‌ام، مرا ببخشاييد!
به خاطر هر معصيتي كه شايد روزي از من سر زند.
كلماتم زماني كه مرا به سخن دراورند.
خيانت‌هايي كه نمك به حرامان بدانها وادارندم
و روحم در آن هنگام كه مرا دستاويز جنايت كند.
و مرگم را در آن هنگام كه به جايم زندگي كند.
 
من هنوز زاده نشده‌ام تمرينم دهيد!
براي تمام نقش‌هايي كه بايد بيافرينم و رموزي كه بايد دريابم
آن گاه كه پيران برايم داد سخن دهند، ديوانسالاران به آنچه نمي‌خواهم وادارم كنند،
آنگاه كه امواج سفيد به ديوانگي بخوانندم و صحراها به فنا دعوتم كنند.
آنگاه كه گدايان هديه‌ام را نپذيرند و فرزندانم با من تندي كنند.
 
من هنوز زاده نشده‌ام به من گوش فرا دهيد!
از ادميان درنده پناهم دهيد و از آنان كه خود را خدا مي‌انگارند!
هنوز زاده نشده‌ام مرا بي‌انباريد!
با نيرويي در برابر آنان كه مي‌كوشند آدميتم را منجمد كنند،
و مي‌خواهند از من سلاخي سفاك بسازند،
مرا در دستگاهي به مهره‌اي بدل كنند
و در يك شيء مسخم كنند، يك شي و ديگر هيچ!
در برابر آنان كه به انكار جاودانگي‌ام برخاسته‌اند پناهم دهيد!
آنان كه مرا چون بوته‌ي خاري سرگردان مي‌خواهند.
يا چون مشت آبي در حال فروريختن!
 
نگذاريد سنگم كنند!
نگذاريد دستاويزم كنند!
وگرنه همان بهتر كه من را بكشند!

 لوييس مك نيس(1907-1963) شاعر ایرلندی

No comments:

Post a Comment