خوردنیهای تابو در ادیان و فرهنگهای مختلف
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
خوردنیهای تابو به
غذاها و نوشیدنیهایی گفته میشود که برخی مردم به دلایل مذهبی، فرهنگی و
بهداشتی از مصرف آنها خودداری میکنند. در بسیاری موارد این محدودیت شامل
گوشت جانورانی خاص شامل پستانداران، جوندگان، خزندگان، دوزیستان، ماهیان
استخواندار، و سختپوستان میشود. در برخی موارد تابو فقط شامل قسمتی از
بدن یا فضولات جانور میشود و در حالی که در موارد دیگر گیاهان، قارچها و
حشرات را در بر میگیرد.
غذاهای تابو در مواردی بر اساس قواعدی مدون شناخته میشوند و در موارد دیگر بستگی به ترکیب چند خوردنی با هم یا نحوه ذبح حیوان دارد. ریشه این احکام شرعی متفاوت است و در برخی موارد به دلیل سلامتی یا دلایل دیگر این دستورات صادر[۱] و در موارد دیگر به دلایل نمادین این ممنوعیت برقرار شده است.[۲] برخی خوردنیها هم ممکن است در برخی مراسم خاص (مانند حج) و یا در مراحل خاصی از زندگی (مثل زمان حاملگی) یا برای اقشار خاصی از مردم (مانند روحانیان) ممنوع شده باشند.
محتویات
[نمایش]عوامل[ویرایش]
ادیان مختلف مصرف انواعی از خوردنیها را ممنوع کردهاند. مثلا در دین یهود قوانینی صریحی، که کوشر نام دارد، تعیین میکنند که چه چیزهایی نباید خورده شوند. در اسلام نیز قوانینی مشابه برای غذاهای حرام و حلال وجود دارند. دین جینپیروانش را به گیاهخواری فرا میخواند. دین هندو دستور خاصی برای منع مصرف گوشت ندارد ولی برخی پیروان آن اصلعدم خشونت را به غذا تعمیم میدهند و گیاهخواری را ایدهآل میدانند.[۳]
به
غیر از قوانین رسمی، برخی تابوهای فرهنگی نیز در مورد مصرف حیوانات وجود
دارد. یکی از این عوامل، گروهبندی در دسته غذاهایی است که در زمان قحطی مصرف
میشوند و متناظر دانستن خوردن این غذاها با شرایط سخت است. در یک جامعه
خاص، برخی خوردنیها تابو تلقی میشوند فقط به این علت که در سبد غذایی
افراد آن جامعه تعریف نشدهاند و نه بدان خاطر که مزه، بو و ظاهر آن گوشت
متفاوت است. گوشت سگ، در مواردی، در کره، ویتنام و چین (و نه در هیچ کجای دیگر) خورده میشود. همچنین خوردن گوشت اسب که در کشورهای انگلیسیزبان بسیار نادر است ولی در غذاهای ملی قزاقستان، ژاپن و فرانسه جایگاه دارد. گاهی هم تابو بودن ممکن است فقط شامل برخی از اعضای حیوانات گردد.
در برخی موارد این تابوها وارد قوانین ملی و یا محلی میشوند. کشتارگاه گاو در بیشتر مناطق هندوستان و کشتارگاهاسب در ایالات متحده غیرقانونی است. در هنگ کنگ نیز، حتی پس از از قرار گرفتن در حاکمیت چین قوانین منع فروش گوشت سگ و گربه، از دوره استعمار، پابرجا هستند.
برخی هواداران محیط زیست و مصرف اخلاقگرایانه و سایر فعالان اجتماعی تابوهای جدیدی در مورد خوردنیها به وجود آوردهاند که مهمترین آنها مصرف گوشت و تخمگونههای در معرض خطر و یا حیواناتی است که تحت حمایت قرار دارند که برای نمونه میتوان به نهنگ، لاکپشت دریایی و پرندگان مهاجر اشاره کرد.
به همین صورت، فهرست و گواهی غذاهای دریایی قابل قبول که میگوید آنها با شیوههای غیرقابل قبول ماهیگیری، صید نشده اند و نیز گواهی ارگانیک که ناظر بر عدم ورود مواد شیمیایی در مراحل تولید، عدم دستکاری ژنتیکی، عدم تشعشع رادیواکتیو و عدم استفاده از بازیافت فاضلاب در آن است. گواهی تجارت منصفانه هم مصرف غذاهایی که در شرایط کاری درست تولید شدهاند را توصیه میکند. سایر فعالیتهای اجتماعی هم مردم را به مصرف غذاهای محلی و نیز به وگنیسم تشویق و آنان را از مصرف غذاهای غیر محلی برحذر میدارند.
غذاهای تابو[ویرایش]
دوزیستان و خزندگان[ویرایش]
یهودیت خوردن دوزیستان، از جمله قورباغه و خزندگان شامل ما ر و تمساح را
شدیدا نهی کرده است. در برخی فرهنگهای دیگر ران قورباغه و گوشت تمساح
لذیذ دانسته شده و این جانوران به صورت تجاری پرورش داده میشوند. از سوی
دیگر گوشت سوسمار در بسیاری کشورهای عربی مصرف میشود ولی برخی از شاعران و نویسندگان ایرانی در مقام تحقیر به این موضوع اشاره کردهاند.[۴]
خفاش[ویرایش]
گوشت خفاش در یهودیت حرام دانسته شده و اسلام نیز همین نظر را دارد. اما برخی اقلیتهای اندونزی خفاش را غذایی بسیار لذیذ میدانند.[۵]
خرس[ویرایش]
در اسلام تمامی درندگان حرام
شمرده شدهاند و گناه محسوب میشود در حالی که در یهودیت خوردن گوشت تمام
حیواناتی که چنگال و پنجه دارند به صراحت تحریم شده است.[۶][۷]
پرندگان[ویرایش]
در تورات به صراحت گفته شده که عقاب و کرکس نباید خورده شوند. همچنین شترمرغ که معمولا به خاطر گوشتش پرورش داده میشود نیز در این کتاب تحریم شده است.[۸][۹]
در آمریکای شمالی کبوتر گاه به عنوان یک غذا و گاه به عنوان یک هدف برای شکار، به عنوان تفریح، مطرح است.[۱۰][۱۱][۱۲][۱۳] اما کبوتران شهری برای مصرف مناسب شمرده نمیشوند. قو زمانی یک غذای سلطنتی بوده است و سنت سالانه گرفتن و آزاد کردن قوهای گنگ ریشه در آن زمان دارد.[۱۴] در
عصر جدید، قوها در اروپا و آمریکا تحت حفاظت قرار گرفتند و همین امر آنها
را از دسترس خارج کرد، با این حال گاهگاه خبرهایی از خوردن آنها به گوش
میرسد.[۱۵][۱۶]
در بسیاری از فرهنگها، از پرندگان مردارخوار و نجاستخوار شامل کرکس و کلاغ دوری میشود چرا که آنها را ناقل بیماریها، ناپاک و مرتبط با مرگ میشناسند. زاغ در این میان یک استثناست و غذایی محلی از آن تهیه و حتی در برخی رستوانهای لندن نیز عرضه میشود.[۱۷] در
فرهنگ غرب پرندگان آوازخوان جزیی از حیات وحش به حساب میآیند و نه غذا.
همچنین بسیاری از پرندگان مهاجر به موجب پیمانهای بینالمللی تحت حفاظت
قرار دارند.
شتر[ویرایش]
خوردن گوشت شتر شدیدا در تورات، کتاب سفر تثنیه، نهی شده است.[۱۸] با اینکه شتر از نشخوارکنندگان است
ولی تورات آن را نجس دانسته است و با اینکه پای شتر به دو بخش شست مانند
تقسیم میشود، این کتاب صراحتا میگوید که شتر در رده سم شکافداران قرار
ندارد.
خوردن گوشت شتر در اسلام مجاز بوده و علاوه بر آن در خاستگاه اسلام، شبه جزیره عربستان، سنت است، بهخصوص کوهانشتر که بسیار خوشمزه شمرده شده و در مناسبتهای ویژه مصرف میشود.
گربه[ویرایش]
گربه
در چین، ویتنام و مناطق روستایی با فرهنگ سوییسی خورده میشود. همچنین از
آن در برخی خورشهای پرویی، برای طعم دادن به غذا استفاده میشود. در سایر
نقاط جهان نیز مردم در زمان قحطی به گوشت گربه پناه میآوردهاند که محاصره
لنینگراد یکی از آن زمانهاست.
در سال ۲۰۰۸ گزارشی منتشر شد که گربه بخش عمدهای از سبد غذایی در گوانگدونگ در
چین را تشکیل میدهد. گربههای بسیاری از شمال چین به مناطق مختلف این
کشور صادر میشوند و فقط یکی از تجارتخانههایی که مرکز آن در گوانگژو است روزانه تا ۱۰۰۰۰ گربه از اقصی انقاط چین دریافت میکند.[۱۹] در
سایر نقاط چین اعتراضاتی صورت گرفته تا دولت مانع تجارت گربه و فروش آن در
رستورانها شود، با این حال هیچ قانونی برای ممنوعیت خوردن گربه در چین
وجود ندارد.[۲۰]
اصطلاح «خرگوش پشتبانی» به گوشت گربه گفته میشد که به جای گوشت خرگوش صحرایی عرضه
گردد. بعد از جداکردن پوست، پا، سر و دم لاشه گربه و خرگوش صحرایی شبیه هم
به نظر میرسند و تنها راه تشخیص آنها دقت به استخوان کتف آنهاست که در
تیره گربهسانان متفاوت است. به زبان اسپانیایی و پرتغالی ضربالمثلهایی
وجود دارد که در این نوع تقلب ریشه دارند (مثلا گربه را جای خرگوش خرید).
به خصوص در برزیل گوشت گربه مورد تنفر بسیار است و مردم از برخی
کبابفروشیها دوری میکنند چون شک دارند که شاید از گوشت گربه استفاده
کرده باشند. عبارت طنزآمیز گربهکباب در برزیل بسیار متداول است و خصوصا
برای برای کبابیهای کنار خیابان که از نطر بهداشت ضعیفاند و منبع
گوشتشان هم معلوم نیست، کاربرد دارد. همچنین در فیلیپین، این شایعه که
برخی فروشندگان سیمپو (نوعی کلوچه گوشتی) از گربه استفاده میکنند موجب شده
که برخی مردم نام گربههای خانگیشان را سیمپو بگذارند. در روسیه نیز جمله
شوخیآمیز «سه تا ساندویچ کباب ترکی بخر، یک بچه گربه سر هم کن.» حاکی از مشکوک بودن به گوشتهای دکههای کنار خیابان است.
اهالی ویچنزا در شمال ایتالیا، به خوردن گربه مشهورند گرچه این کار در چند دهه اخیر دیگر انجام نمیشود.[۲۱] در
فوریه ۲۰۱۰ یک آشپز مشهور ایتالیایی مورد نقد قرار گرفت و از شرکت در یک
نمایش آشپزی اخراج شد، چرا که او در مورد عادت سابق مردم توسکانی، خوردن خورش گربه، صحبت کرده بود.[۲۲][۲۳]
در زمانی که بعد از جنگ جهانی اول و دوم معروف به دوران سختی است، خرگوش پشتبامی غذایی معمول بود.[۲۴] در حالی که برخی تصور کردهاند منظور از این کلمه خرگوش استرالیایی بوده،[۲۵] در واقع منظور همان گربههای اروپایی بودهاند.
در
بعضی شهرهای شمال ویتنام، رستورانها خوراک گربه را با عنوان «ببر کوچک»
را تبلیغ میکنند، در حالی که گربهها را میتوان درون قفس در رستوران
مشاهده کرد.[۲۶]
گاو[ویرایش]
بسیاری از هندوها، گیاهخوارند و از خوردن گوشت خودداری مینمایند. هندوهایی که گوشت میخورند هم از گوشت گوسالهمیپرهیزند چرا که گاو در هندوئیسم جایگاه مقدسی دارد. مصرف این گوشت، بی احترامی به گاو است. لبنیات شامل شیر،ماست و خصوصا روغن حیوانی ارزش والایی دارند و در مراسم مذهبی مصرف میشوند.
در دوران قدیم زمانی که مادر هنگام زایمان از دست میرفت، شیر گاو نزدیکترین جایگزین برای شیر مادر بود.
همچنین پهن گاو (که در آب و هوای هندوستان به سرعت خشک میشود) به عنوان
یک پوشش تمیز و گندزدا برای کف خانه، نیز یک کود کشاورزی طبیعی و یک ماده
سوختی کاربرد دارد. ادرار گاو نیز در آیورودا (طب
سنتی هند) مورد استفاده است. گاو نر منبع اصلی انرژی در کشاورزی و حمل و
نقل در دوران کهن بوده است و از آنجا که هند دارای کشاورزی است، گاو در آن
حیوانی بسیار مفید شمرده میشده است. این احترام موجب خودداری از کشتن گاو
برای مصرف خوراکی شده است. مثلا اگر در زمان قحط سالی مردم روستایی گاوهای
نر را میکشتند آنگاه در سال کشاورزی آینده دیگر برای به کار انداختن گاوآهن به آنها دسترسی نداشتهاند.
مطابق قانون هند، کشتار احشام ماده (مثل گاو) تقریبا در تمامی ایالتهای این کشور، به جز کرالا، بنگال غربی و هفت ایالت خواهر، ممنوع است.[۲۷] کشتار گاو شدیدا احساسات عمومی هندوها را جریحهدار میکند.
بسیاری از زرتشتیان نیز گوشت گاو را نمیخورند چون زمانی که زرتشت در کودکی در خطر کشتهشدن بوده، گاو زندگی او را نجات داده است. متون پهلوی حاکی
از آن است که زرتشت کاملا گیاهخوار بوده است. زرتشت در گاتا ی اوستا می
گوید:"نفرین تو باد ای مزدا به کسانی که... و گاو را با فریاد شادمانی
قربانی می کنند..."(اوستا-گاتا-اهنود- گات32-بند12)
برخی
از نژادهای چینی هم گوشت گاو را نمیخورد چرا که عقیده دارند خوردن حیوانی
که در کشاورزی بسیار مفید است، کار نادرستی است. برخی چینیهای بودایی هم
گرچه خوردن گوشت گاو را تابو نمیدانند ولی این کار را نکوهش میکنند.
بودائیان سریلانکا اما خوردن گوشت گاو را تابو میدانند چون معتقدند اگر
حیوانی که با شیر و نیروی کاریاش زندگی قوم سینهالی را تامین میکند، را بکشند و بخورند، ناشکری است.
سختپوستان و سایر غذاهای دریایی[ویرایش]
تقریبا تمامی آبزیان غیر ماهی، مانند صدف، لابستر، خرچنگ و میگ و، در یهودیت تحریم شدهاند به این دلیل که در دریا زندگی میکنند ولی فاقد باله و فلس هستند.[۲۸]
به عنوان یک قاعده کلی، اهل سنت غذاهای دریایی را حلال میدانند. با این حال شیعیان (جعفری) آبزیان بدون فلس (به استثنای میگو) را حلال نمیدانند و در مورد تعلق لابستر به گروه میگو یا خرچنگ اختلاف نظر وجود دارد.[۲۹]
گوزن و سمداران[ویرایش]
گوزن شمالی در آلاسکا، نروژ، سوئد، ف نلاند، روسیه و کانادا غذایی پر طرفدار است اما این کار در انگلستان و ایرلند غیر عادی است. محترم شدن این حیوان احتمالا از قصه گوزن شمالی همراه بابا نوئل در شب کریسمس ناشی شده است.[۳۰][۳۱][۳۲]
کریستر
فاسلسانگ، فضانورد سوئدی، اجازه نیافت تا گوشت گوزن شمالی خشک به همراه
خود به فضا ببرد چون این عمل آنهم درست نزدیک کریسمس برای آمریکاییها غیر
قابل قبول بود. او در عوض قدری گوشت گوزن موس همراه خود برد.[۳۳][۳۴]
گوشت سگ[ویرایش]
گوشت سگ و گربه در کشورهای غربی تابوست و این تابو فقط در شرایط قحطی و گرسنگی شکسته شده است. در آلمان گوشت سگ همواره، دست کم از زمان فریدریش دوم به بعد، در زمان سختیها خورده شده است.[۳۵] در اوایل قرن بیستم خوردن گوشت سگ در آلمان معمول بود.[۳۶] در سال ۱۹۳۷ قانونی جهت پیشگیری از بیماری تریشینوز در مورد خوک، سگ، گراز، روباه، گورکن و سایر گوشتخواران صادر شد.[۳۷] گوشت سگ در سال ۱۹۸۶ در آلمان ممنوع شد.[۳۸] در لهستان در سال ۲۰۰۹ کشف یک مزرعه در شهر مذهبی و زیارتی چنستوخووا که در آن سگان به منظور تهیه دنبه خوک پرورش داده میشدند، موجب رسوایی شد.[۳۹]
مطابق با متون قدیمی هندو، گوشت سگ ناپاکترین غذای ممکن است. گوشت سگ همچنین مطابق شریعت اسلام و یهود نجس و ناپاک است.[۴۰] بنابراین هر سه این سنتهای مذهبی مصرف آن را نهی کردهاند.
در
اساطیر ایرلندی آمده است که یکی از شخصیتها در موقعیتی قرار گرفت که
مجبور بود میان دو تابوی خوردن گوشت سگ و یا رفتار کردن بر خلاف اصول مهمان
نوازی یکی را انتخاب کند و او خوردن گوشت سگ را انتخاب کرد که موجب مرگش
شد.
در مکزیک در دوران پیشاکلمبی خوردن نوعی سگ بیمو متداول بود ولی این رسم در دوران استعمار برافتاد.[۴۱] در
شرق آسیا به جز در ویتنام، گوشت سگ به ندرت مصرف میشود که این به دلیل
احترام به ارزشهای اسلامی و بودیستی و نیز حقوق حیوانات است. منچوها مقرراتی
در مورد ممنوعیت مصرف گوشت سگ دارند که بعضا توسط همسایگانشان در شمال
شرق آسیا مصرف میشود. آنها همچنین کلاههای تهیه شده از پوست سگ را
استفاده نمیکنند. گوشت سگ در برخی بخشهای چین (مثل گوانگشی) و کره غذایی متداول است.
فیل[ویرایش]
در جوامع غربی فیلها در سیرک مشارکت دارند. در همین حال در مرکز و غرب آفریقا فیلها برای گوشتشان شکار میشوند.[۴۲] برخی مردم تایلند بر این باورند که خوردن گوشت فیل موجب تقویت نیروی جنسی میشود و فیلها هم گاهی اوقات فقط به همین خاطر شکار میشوند.[۴۳][۴۴] یهودیت فیل را به عنوان یک موجود نامناسب زندگیکننده در خشکی تحریم کرده است.
ماهی[ویرایش]
مردمان سومالیایی (نژادی که در چندین کشور آفریقایی و یمن پراکنده است) خوردن ماهی را تابو میدانند و با اقلیتی که ماهی میخورند ازدواج نمیکنند.[۴۵][۴۶]
تابوی
خوردن ماهی همچنین میان چادرنشینان و کشاورزان مناطق کوهستانی (و حتی در
مواردی مناطق ساحلی) در مصر، اتیوپی، اریتره، سومالی، کنیا و تانزانیا وجود
دارد. این امر گاهی تابوی ماهی مردم کوشیایی نامیده میشود چرا که
کوشیاییزبانها معتقدند که باید همه ساکنان شرق آفریقا را با نخوردن ماهی
آشنا کنند. محدوده این تابو دقیقا محدوده زبان کوشیایی است و مردمان بانتو و نیلوتیک چنین رسمی ندارند بلکه بسیاری از آنان مردان دریایند.[۴۶][۴۷]
اندکی از مردمان بانتو و
نیلوتیک هستند که از خوردن ماهی اجتناب میکنند و آنها همانهایی هستند که
قبلا در محدوده پادشاهی کوش زندگی میکردهاند. در شرق آفریقا تابوی ماهی
از تانزانیا فراتر نرفته است و ظاهرا محدوده پشه تسهتسه مانع اتصال فرهنگی
مردم آن منطقه و گسترش این سنت شده و زامبیا و موزامبیک از این محدوده به دور ماندهاند.[۴۶]
مرکز دیگری از اجتنابکنندگان از ماهی در جنوب آفریقا و در منطقهای است که عموما سخنگویان به زبانهای بانتو در
آن حضور دارند. مشخص نیست که این بیمیلی به طور جداگانه در خود آنها
ایجاد گردیده یا به آنها تبلیغ شده است ولی مسلما چنین رفتاری در ساکنان
اولیه جنوب آفریقا (خویسان)وجود
نداشته است. با این وجود، از آنجا که ساکنان جنوب آفریقا تبادلات فرهنگی
زیادی با ساکنان شمال و شرق آفریقا داشتهاند، بعید نیست که این رسم در
زمانی نامعلوم توسط کوچنشینان شرق آفریقا به آنها منتقل شده باشد.[۴۶]
در یهودیت نیز برخی انواع ماهی تحریم شدهاند مثل مارماهی آب شیرین (مهاجر) و تمامی گونههای گربهماهی. همچنین موجوداتی که در دریا زندگی میکنند و فاقد باله و فلس (به غیر از موارد میکروسکوپی) هستند در یهودیت حلال شمرده نمیشوند.[۴۸] مسلمانان
اهل سنت در مورد ماهیها انعطافپذیری بیشتری دارند و گربهماهی، مارماهی و
سایر ماهیان بدون فلس را حلال میدانند ولی شیعیان جعفری (که در میان
شیعیان اکثریت دارند) این موارد را مباح نمیشمارند.[۴۹][۵۰][۵۱] ماهی ا وزون برون(استروژن) به دلیل نداشتن فلس برای مدتها در ایران حرام شمرده میشد، تا زمانی که آیت الله خمینی با
این استدلال که این ماهی در نوزادی دارای فلسهای میکروسکوپی است که بعد
از دو ماهگی میریزد، این ماهی را حلال اعلام کرد و هیچیک از مراجع تقلید
دیگر با این فتوا مخالفت نکردند.[۵۲]
بسیاری از قبایل ساکن ایالتهای جنوب غربی آمریکا شامل ناواجو، آپاچی و زونی نیز تابویی برای خوردن ماهیها و سایر موجودات دریایی از جمله مرغابیان دارند.[۵۳]همچنین در ایران کلهماهی خور در رده نامهای تحقیرآمیز نژادی قرار دارد که گروههای نژادی که خوردن آن را تابو میدانند به مصرف کنندگان آن نسبت میدهند.
قارچ[ویرایش]
روحانیان برهمایی، تانترایی و بعضا بودایی از مصرف قارچ و تمام محصولات تیره پیازیان خودداری میکنند. تصور بر این است که این غذاها به حواس لطمه میزنند و پرهیز از قارچها به دلیل این است که در شب رشد میکنند. [۵۴]
در ایسلند و نقاط دور افتاده سوئد قبل از جنگ جهانی دوم، قارچ به طور عمومی مصرف نمیشد و در عرف جامعه تنها برای خوراک گاوها و نیز در زمان جنگ و قحطی مورد استفاده قرار میگرفت.
No comments:
Post a Comment