Saturday, October 15, 2016

دل‌شناسي (فيزيولوژي انساني)



دل‌شناسي
(فيزيولوژي انساني)
 خودشناسي پيش‌نياز خداشناسي است

تن انسان،‌ واحد كاملي است سازمان‌يافته، و منظّم؛ يعني يك سيستم يا نظام را تشكيل‌مي‌دهد كه كاركردهايي را برعهده دارد. اين سيستم،‌ كاركردهاي اجرائي خود را با سه روش، يكي دروني و ديگري بيروني و سومي دروني بيروني انجام‌مي‌دهد:
دست‌ها و پاها وظايف اجرائي بيروني را برعهده دارند. دستگاههايي نيز در درون بدن به انجام وظيفه مشعولند، مانند دستگاه گردش خون، گوارش و تنفسي. اعضائي نيز تنظيم كنندة ‌رابطة ميان بيرون و درون جسم آدمي هستند؛ مانند چشم كه مركز ديده‌باني است، و به‌همراه گوش،‌گيرنده نيز هست؛ وحنجره و زبان كه فرستنده‌اند.
همة اين عضوها و دستگاه‌ها، زير نظر و فرمان يك مركز فرماندهي كه خود، بخشي از دستگاه عصبي به شمارمي‌رود، يعني ‹مغز› انجام وظيفه مي‌كنند.
كار مغز انديشيدن، و براي هركار اجرائي فرمان صادركردن است، و داراي بخشهاي است كه هربخش آن، كاركرد ويژه‌اي دارد؛ ‌مانند مركز نوشتن و خواندن.

طرح يك سؤال فراگير:
در سازمان تن، ضابطه‌هاي ‹مركز فرماندهي تن›(مغز) براي تشخيص و صدور هرفرمان چيست؟ اين ضوابط كدامند و در كجاي سازمان تن جاي دارند؟
به عبارتي ديگر:
مركز همة ‹كنش‌واكنش‌هاي رواني انسان› كه نمي‌توان آنها را جزء عوامل اجرائي قرارداد، و در حكم قواي مقنّنه و قضائية ‹سازمان تن› هستند، در چه جايي از اين سازمان قراردارند؟

از ويژگي‌هايي كه اين مركز بايد داشته‌باشد،‌آن است كه:
ـ از جايي فرمان نگيرد،‌ بلكه خود مستقل عمل‌كند.
ـ ارتباطي مستقيم با مركز فرماندهي(مغز) داشته‌باشد و به آن جهت بدهد.
ـ ضوابط و مقررات اجرائي را براي مغز تعيين‌، و پس از اجراء، ارزيابي و داوري‌‌كند. اين مركز، ‹مركز عدل و عشق› يعني «قلب» است. قلبي كه خودرأي و خودكار است و از مغز فرمان نمي‌گيرد.
شگفت آن است كه دانشمندان تاكنون به چگونگي كاركرد روانشناسانة اين مركز دست نيافته‌اند؛ و براي آن همچون مغز، تقسيم بندي‌هايي كه مشخص كنندة بخشهاي عشق، خشم، حسادت، و باشد، ‌نيافته‌اند
شايسته است درصورتي كه دانشمندان به چنين مهمي دست يافتند، اين رشته را ‹دل‌شناسي› بنامند.
در همیت رابطه:
در برنامه دور هممی منتشر شده با عنوان پرسشی که پروفسور سمیعی هم نتوانست پاسخ دهد (تاریخ دهم مهر نودوپنج - اول اکتبر 2016- در یوتیوب)، پروفسور مجید سمیعی جرّاح مغز و اعصاب که شهرت جهانی دارد، در پاسخ به پرسش مهران مدیری (انسان با قلبش عاشق میشه یا با مغزش؟) میگوید: فلاسفه مخصوصاً فیلسوفان یونان فکر میکردند همه چیز از قلب میآید. بعدها یواش یواش متوجه شدند مغز مرکز تفکر است. ولی مسأله عشق را تاکنون که ما اینجا نشسته ایم کسی نتوانسته کشفش کند. با تمام امکاناتی که ما از نظر فیزیولوژیکی داریم و میتوانیم امتحان کنیم، اما به هیچ وجه نمیتوانند روشن کنند که چرا این مرد عاشق آن زن شد؟ چرا آن زن عاشق آن مرد شد؟ این یک چیزی است که از داخل یک دفعه به وجود میآید!(اصل موضوع همین است. از داخل یعنی از قلب. یعنی مرکز عشق و عواطف قلب است.- نگارنده) و نتوانسته ایم آن را درک کنیم. (منظور ایشان این است که نتوانسته اند کیفیت ایجاد و انگیزش عشق که از کجای قلب برانگیخته میشود را درک کنند. - نگارنده) وقتی کسی عاشق میشود، سلولهای مغزش ترشحاتی دارند که موجب میشود اگر مطلبی را باید ده دقیقه بخواند تا به آن وارد بشود، اگر عاشق شوید یک مرتبه توی مغزتون ثبت میشه! مثل شماره تلفن دختری که عاشقش شده باشی لازم نیست جایی ثبتش کنی. با یک مرتبه شنیدن، در مغز ثبت میشه و این در حالی است که انسان شماره تلفن خودش رو هم بعضی وقتها فراموش میکنه!!

عبارتهاي زير نيز انديشيدني هستند:
قلبم به درد آمد، قسي‌القلب(سنگدل)، رقيق القلب(نازك‌دل)، خوشدل و بددل. در دعاها نيز مي‌خوانيم كه:
الهي هب لي قلباً يدنيه منك شوقه و لساناً يرفع اليك صدقه و نظراً يقربّه منك حقّه الهي هب لي كمال‌الانقطاع اليك و انر ابصار قلوبنا بضياء نظرها اليك حتّي تخرق ابصارالقلوب حجب‌النور فتصل الي معدن‌العظمه
يا مقلب‌القلوب والابصار ثبت قلبي علي دينك ولاتزغ قلبي بعد اذهديتني

و نتيجه‌مي‌گيريم كه: عشق و ايمان زاييدة دل، و دانش و آگاهی زاييدة مغز است و هر دو مكمل يكديگرند.

چنـد آيـه پيرامـون قلـب:
فانّهـا مـن تقـوي‌القـلـوب(حج:22)
الابذكرالله تطمئن‌القلوب(رعد: 28)
لهم قلوب لابفقهون بها(اعراف:179)
فـانه نزله علـي قلبك باذن‌الله(بقرة:97)
ولاتطع من اغفلنا قلبه عن ذكرنا(كهف: 28)
ما جعـل‌الله لرجل من قلبين في جوفه(احزاب: 4)
واعلموا ان‌الله يحول بين‌المرء و قلبه(انفال: 24)
انما‌المؤمنون‌الذين اذا ذكر‌الله وجلت قلوبهم (انفال:2)
فتكون لهم قلوب يعقلون بها او آذان يسمعون(حج:46)

آيات 179 سوره اعراف و 46 سوره حجّ  به ما مي‌گويند كه قلب هم تعقّل و تفقّه مي‌كند و اين موضوع به ما مي‌آموزد كه تعقّل و تفقّه تنها كار مغز نيست بلكه کا قلب نیز هست. پروفسور سمیعی نیز گفت که قدمای فلاسفه همه چیز را از قلب میدانستند؛ و اين موضوعي است كه قابل بحث ميان اهل نظر است. به نظر میرسد نباید از اين نكته قرآني درگذشت.

پس میتوان نتیجه گرفت: همان گونه که مغز به هنگام برخورد عاطفی شخص ترشحاتی دارد، دل هم به هنگام تفکر و فعال و انفالاهای مغزی، تأثیر میپذیرد و تأثیرمیگذارد؛ و بدین ترتیب میتوان گفت که مغز و قلب نه تنها در کلیت خود، بلکه در جزئیات نیز مکمّل یکدیگرند.
                                              اولين نگارش: 1363
دومین نگارش و تایپ: 1388
سومین نگارش با افزودن سخنان دکتر سمیعی: 12 مهر 1395
                                         احمد شماع‌زاده

No comments:

Post a Comment