استیون هاوکینگ: زندگی ابدی افسانه است
روشنگری:
آقای هاوکینگ سال گذشته نیز خدا را انکار کرده بود که نه از سوی خداباوران در
هیأت دین بلکه از سوی خداباوران دانشمندان پاسخ او داده شد(خداشناسی استفان هاوکینگ را بخوانید.). زندگی او مصداق این
مثال است که خدا گر ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری. ولی وی قدر
این رحمت خداوندی را ندانسته و در سرانه پیری پای خویش را فراتر از طبیعت نهاده و
به ماوراء طبیعت به گونه ای وارد شده که موجب افسوس میشود.
وی به زندگی پس از مرگ اعتقادی ندارد ولی از آنجا که چنین اعتقادی به پوچگرایی
و نیهیلیزم ختم میشود راه چاره ای اندیشیده و چیزی گفته و راهی پیشنهاد کرده که از
یک دانشمند بعید به نظر میرسد: کپی کردن مغز بر روی رایانه!!
چنین سخنی از یک دانشمند و در این عصر که دانشمندان به
کلونینگ دست یافته اند و توانسته اند حیوانهایی را شبیه سازی کنند و اگر اخلاق
جامعه جهانی به آنان اجازه داده بود میتوانستند انسان را نیز شبیه سازی کنند و
معتقدند حتا میتوان با دی ان آی بدن یک موجود مرده همان موجود را بازسازی کرد چنین
سخنی بی معنا و مفهوم است.
به نقل قرآن کریم اعتقاد به رستاخیز از سوی کافران نفی میشده و با برگرفتن یک
تکه استخوان و نشان دادن به پیامبر اکرم میپرسیدند چه کسی میتواند این استخوانهای
پوسیده را دوباره زنده کند؟ اما در این دوران دانشمندان با روش کلونینگ به کافران
تمام اعصار و قرون آموختند که بله از دی ان آی همان استخوان پوسیده ما
میتوانیم صاحب آن استخوان را بازسازی کنیم. البته قرآن کریم به کافرانی که در پی اعتراضشان میگفتند هذا رجع بعید(این بازگشت خیلی دور از نظر است) پاسخ میدهد وعندنا کتاب حفیظ(نزد ماست ثبت کننده ای که بسیار نگهدارنده است. یعنی همان دی. ان. آ.)
از سوی دیگر به اعتقاد دانشمندان مغز آدمی چنان پیچیده و دارای قدرت محاسباتی بسیار شگفت انگیزی است که هیچگاه نمیتوان
مکانیزم عملکرد آن را با عملکرد چندین رایانه بسیار پرقدرت و سریع مقایسه کرد.
اگر روش پیشنهادی هاوکینگ متصور باشد کامپیوترش را هم باید خداوند درست کند نه
انسان.
پس هاوکینگ بر چه مبنایی این اظهارنظر نامعقول و غیرعلمی
را بیان داشته است؟
*****
استیون هاوکینگ، کیهانشناس برجسته و دانشمند سرشناس بریتانیایی، در تازه ترین
سخنان خود در حاشیه اکران فیلم مستندی درباره زندگی خود گفت که حیات پس از مرگ
افسانه است؛ وی در عین حال زندگی ابدی بشر را از طریق کپی کردن مغز بر روی
رایانه ممکن دانست.
استیون هاوکینگ، کیهان شناس برجسته و دانشمند سرشناس بریتانیایی، در تازه ترین
سخنان خود در حاشیه اکران فیلم مستندی درباره زندگی خود گفت که حیات پس از مرگ «افسانه»
است؛ وی در عین حال زندگی ابدی بشر را از طریق «کپی کردن مغز بر روی رایانه» ممکن
دانست.
نویسنده کتاب «تاریخچه مختصر زمان» در ادامه با طرح موضوع امکان زندگی ابدی بشر
به کمک علم افزود: «فکر می کنم مغز مانند یک برنامه در ذهن است که آن نیز شبیه به
رایانه عمل می کند. از این رو، از دیدگاه نظری این امکان وجود دارد که مغز را روی
رایانه کپی کرد و نوعی از زندگی پس از مرگ را به وجود آورد.»
هاوکینگ در عین حال اذعان کرد که چنین چیزی هم اینک «ورای توانایی ها و وسعت
[کنونی] دانش بشری است.» وی همچنین تصریح کرد که «در تمام طول عُمرم با تهدید مرگ
زودرس زندگی کرده ام، برای همین از اتلاف وقت بیزارم».
در فیلم مستند «هاوکینگ» که روایتگر داستان زندگی این کیهان شناس و فیزیکدان
نظری است، وی می گوید که از مرگ نمیهراسد. هاوکینگ پس از اولین نمایش فیلم در
سخنان خود با اشاره به موضوع مرگ و تلقی خود از نیستی و عدم گفت که حیات پس از مرگ
افسانه ای برای مردمانی است که «از تاریکی می ترسند».
در این فیلم زندگی یک دانش آموز دبستانی باهوش به تصویر کشیده شده که دست خطی
خرچنگ قورباغه ای دارد و در سال های بعد، تا پیش از بروز بیماری، از زندگی
دانشجویی در دانشگاه آکسفورد لذت می برد.
فیلم «هاوکینگ» نشان میدهد که چگونه هاوکینگ جوان پس از ابتلا به بیماری و
زمین گیر شدن به کشف های شگفت انگیزی درباره منشأ جهان هستی دست می یابد و جهانیان
را در حیرت فرو میبرد.
پیش از آغاز نمایش فیلم «هاوکینگ»، کیپ تورن، فیزیکدان نظری آمریکایی، در
سخنانی گفت که استفاده هاوکینگ جوان از فنون ریاضی در نظریه های مربوط به منشأ
کیهان چیزهایی را نشان داد که به ذهن هیچ کس تا به آن زمان خطور نکرده بود. تورن
که از سال های دهه ۱۹۶۰ میلادی با هاوکینگ رابطه
دوستی داشته، همچنین افزود: «کاری که هاوکینگ کرد، آنچنان ورای دستاوردهای دیگر
دانشمندان زمان بود که آشکارا از همان موقع معلوم بود که این مرد انسانی شگفت
انگیز است.»
فیلم «هاوکینگ» در عمل در همان سالی اکران می شود که کتاب
خودزندگینامه[اتوبیوگرافی] استیون هاوکینگ به نام «تاریخچه مختصر خودم» نیز منتشر
شده است. این فیلم که نویسندگی متن و روایتگری آن را شخص استیون هاوکینگ بر عهده
داشته، بازگوکننده روایت مردی است که بیماری او وی را به ابداع راههایی سوق داد که
از آن طریق، به جای مقهور شدن در برابر ناتوانی جسم، جایگاه خود را به عنوان یکی
از بزرگترین دانشمندان جهان معاصر تثبیت کرد. تورن نیز با اشاره به همین ویژگی
دوست دیرین خود تصریح کرد: «هاوکینگ لجوجترین انسانی است که در زندگیم دیده ام.»
در بخشی از مستند یاد شده ماری، خواهر استیون، میگوید که برادرش در کودکی
بسیار باهوش و کنجکاو بود و تعریف می کند که چطور وقتی بچه بودند یک خانه عروسکی
هدیه گرفت و «استیون فوری آن خانه عروسکی را لوله کشی کرد و برایش سیم کشی برق نصب
کرد».
ماری در گفت وگو با رویترز همچنین گفت که زندگی با برادرش سرگرم کننده، هیجان
انگیز و گاه نیز ملال آور بود، چرا که «وقت تلف کردن بود اگر با استیون بحث
میکردی، او همیشه بلد بود چطور بحث را هدایت کند».
فیلم در بخشی دیگر به زندگی خانوادگی هاوکینگ در سالهای بیماری میپردازد و
داستان زندگی این دانشمند با جین، همسر اول، و سه فرزندش و همچنین شکست آن زندگی
زناشویی و سپس ازدواج دوم وی با یکی از پرستارانش را به تصویر می کشد.
No comments:
Post a Comment