میانپرده! در دو
پرده!
(روانشاناسی
اجتماعی)
پرده اول:
پسربچه ای خردسال که از در و دیوار بالا میره
میپرسه: مامان بزرگ چرا بابا و مامانم از هم جداشدن؟
-
مگر بده؟
-
چرا بد نباشه؟
-
برای اینکه اون موقع که با هم بودند تو تنها یه
خونه داشتی الان سه خونه داری!
-
چطوری؟
-
تو یه روز خونه مامان بزرگت که من باشم هستی یک
روز دیگه خونه مامان بابات هستی و یک روزم خونه مامانت. پس تو سه خونه داری و همه
نازت رو میکشن و تحویلت میگیرن!! همه چیز برات میخرن و ...
-
راس راسی راس میگی ها...!!
پرده
دوم:
پس از مدتی پدر و مادر تصمیم میگیرند دوباره با
هم زندگی کنند... ولی کودک آرامش خود را از دست میدهد و زبان به اعتراض میگشاید که:
-
چرا میخواین با هم زندگی کنید؟ مادر باسخ میدهد:
-
مگر بده!
-
آره!
-
چرا؟
-
چون من الان سه خونه دارم. یه روز خونه تو یه
روز خونه مامان بزرگ و یه روز خونه مامان بابا. اگه با هم زندگی کنید من تنها یه
خونه دارم و تنها بعضی وقتها میتوانم خونه اونا برم!!
مادر ظاهرا پاسخی ندارد که بدهد... شما چه طور؟
No comments:
Post a Comment