Monday, May 25, 2015

ترنم هستی و هستی مترنم



ترنم هستی و هستی مترنم

این مقاله علمی پیرامون هستی است و همچون قرآن(که هستی نظری است) بسیاری نکته های باریکتر از مو را یاداورمان میشود و خلاصه ای است از کوششها و پژوهشهای چند ژنتیکدان و یک موسیقیدان. آنان بدین وسیله به آفریننده دی. ان. آ. آفرین گفته اند هرچند خود آفریننده چون بهتر از هرکس دیگری میدانسته که چه کرده است!! پیش از هرکس به خود آفرین و تبریک گفته است: فتبارک الله احسن الخالقین.

این پژوهشها نظریه تار یا ریسمان را مورد تأیید قرار داده و به اثبات میرسانند. به همین دلیل امروز برای من که این مقاله را خواندم روز بزرگی است. این نظریه چند دهه پیش از سوی دانشمندان اعلام شده است و تأیید قرآنی آن را هم داشتم و عرفا نیز با الهام از قرآن کریم به آن دست یافته بودند ولی تأیید علمی آن چیز دیگری است زیرا برای دانش باوران و کمترخداباوران دستمایه ای است تا شاید خداوند آنان را به راه قرآن هدایت کند.

چند سال پیش نظریه تار را با آیه ای از قرآن آشناکردم و مطلبی نوشتم زیر عنوان تسبیح گویان. همه آنچه که در پی میآید و نتیجه زحمتهای فراوان ژنتیکدانان است در این آیه کوتاه آمده است!!(نقل از تسبیح گویان):
تسبح له‌السّموات‌السّبع والارض و من فيهن و ان من شيء الا يسبح بحمده ولكن لايفقهون تسبيحهم.(اسراء: 44)
ترجمه: آسمانهاي هفتگانه و زمين و هركه در آنهاست، تسبيح‌گوي اويند؛ و نيست چيزي مگر تسبيح‌گو به سپاس اوست. ليكن درنمي‌يابند تسبيح آنها را.

شرح: يعني اين كيهان پهناور، و جهان‌هاي پيدا و ناپيداي آن، و آنچه در هفت آسمان و در همة ستاره‌ها و سياره‌هاي آنها، در زير درياها و اقيانوس‌ها، در جانوران و گياهان، در دل ذره‌ها و اتمها وجودداشته‌باشد،‌ هرچيزي كه به چشم ما بيايد يا نيايد يا در مغز ما بگنجد يا نگنجد،‌ ولي وجودداشته ‌باشد، همه‌ و همه به گونه ای تسبيح‌گوي خداوندند. يعني به اندازه‌اي كه اهميت وجودي دارند به همان اندازه هم سپاس خداوند را نگاه‌مي‌دارند. ولي از گويش آنان کسی آگاه نيست و آن را درك‌نمي‌كنند.
در اين زمينه گفتاري عرفاني نيز وجوددارد كه آگاهي از آنها خالي از بهره نيست:
«پروردگار متعال ذره‌اي از روح خويش را درون هر موجود به‌وديعت‌قرارداده تا هدايتگر او در مسير تكاملي باشد؛ اما اغلب موجودات به آن آگاهي نداشته و اسير نفسانيات و غرائز حيواني مي‌باشند. سر ريسمان الهي(همان ذرّة اولية روح‌الهي) در درون روح ما قرارداشته و سر ديگر آن به تمامي موجودات هستي وصل است.
براي اتصال و چنگ‌انداختن به اين ريسمان، لازم است ما با ضمير ناخودآگاه خويش(روح) ارتباط برقراركنيم. اين ارتباط هنگامي برقرارمي‌شود كه صفات الهي را در خود تقويت‌نموده و از نفسانيات دوري‌كرده و به نيروها و انرژي‌هاي دروني دست‌يابيم».
(حقيقت زمين نوشتة جمشيد مبين ـ ص 10و11)
روشنگری:
یک: در متن ترجمه مقاله چنین آمده بود:
كلمه Universe (به معنای جهان) كه در زبان انگلیسی برای توصیف بی‌نهایت و فضای لایتناهی به كار می رود از دو جزء UNI به معنی یك و Verseبه معنی آواز ساخته شده است؛ جهان یعنی یك آواز.
که به صورتی که خواهید دید اصلاح گردید. زیرا همان گونه که یونیفورم معنای همگون یا همشکل میدهد و برای یکدستی پوشاک یک گروه مانند یک گروه موسیقی یا یونیفورم نظامی برای پوشش همشکل یا متحدالشکل نظامی به کار میرود پس همنواخت این معنی را به ذهن ما میآورد که اجزای کیهان همه به گونه ای همشکل و متحد و همگون مینوازند یا یکدست هستند و ناهمگونی در کیهان راه ندارد. در این زمینه قرآن این آیه را دارد:
الذي‌ خلق‌‌ سبع سموات طباقاً ماتري في خلق‌الرحمن من تفاوت فارجع‌البصر هل تري من فطور ثم ارجع‌البصر كرّتين ‌ينقلب‌اليك البصر خاسئاً و هو حسير(ملك: 3و4)
ترجمه: آنكه آفريد هفت آسمان را روي‌هم. نمي‌‌بيني در آفرينش هستي بخش(الرحمن) تفاوتي را. پس ديدگان را برگردان؛ آيا هيچ ناهماهنگي مي‌بيني؟ سپس برگردان ديدگان را دوباره. برمي‌گردد به سوي تو ديدگان خسته، درحالي‌كه بسيار درمانده‌شده‌است.
پروفسور دکتر ابن الکساندر میگوید: فیزیک نوین می‌گوید که جهان پیرامون ما یکپارچه و غیرمنفک است. گرچه به ظاهر در دنیایی از تفاوتها زندگی میکنیم، برپایه قوانین فیزیک، زیر این ظاهر متفاوت هر شیء و هر رویدادی در هستی در پیوند کامل با اشیا و رویدادهای دیگر است و به بیان دیگر «فرق باطن» وجود ندارد. (به گونه ای خلاصه باید گفت هستی یک سیستم است که همه اجزایش با هم هماهنگ و با هم معنی پیدامیکنند. نگارنده)(نقل از مقاله بهشت؛ آنچنانی یا اینچنینی؟)
دو: در متن ترجمه مقاله آمده بود که "به تازگی دانشمندان علم ستاره‌شناسی، بعد از تحقیقات وسیع و طولانی، به این نتیجه رسیده‌اند كه آفرینش نه با یك انفجار عظیم (به نام بیگ بنگ) كه با نوایی آرام آغاز شده است." که به صورتی که خواهید دید اصلاح گردید زیرا از زمانی که مقاله ای در این زمینه خواندم(1990) و بیست و دو سال پیش آن را ترجمه کردم و در مقاله ام زیر عنوان مهبانگ در قرآن(پیدایش کیهان در قرآن) به کار بردم بیست و پنج سال میگذرد:
مراحل ششگانة مهبانگ(3)
مرحلة اول: انفجار بسياربزرگ در يك آن، و آفرينش كيهان، يا لحظة مهبانگ.
روشنگری: قرآن کریم در این زمینه به جای واژه انفجار واژه انفطار را به کار برده است. چه نیکو واژه ای!! زیرا که انفجار با فروپاشی و در هم ریختگی همراه است که برای آفرینش بسیار ناکارامد و نامناسب است. عکس آن انفطار یعنی شکوفایی که با آبادانی همراه است و مناسب آفرینش است! و تأییدکننده نظر کیهانشناسان است که در بالا آمد. جل الخالق!! که هیچ واژه ای را بی جهت در کتاب عظیمش به کار نگرفته است!

مرحلة دوم: تا پس از گذشت يك‌صد ميليون سال از لحظة مهبانگ كه ويژگي آن تشكيل كرة آتشين اصلي و اوليه است و تمامي كيهان از آن نشأت گرفته‌است.

         اولين نتايج به‌دست‌آمده از تحليل رايانه‌اي cobe به اخترفيزيكدانان دانشگاه كاليفرنيا نشان‌داد كه در اين مرحله،‌ انفجار، روندي آرام به‌خودگرفته و تشعشعات مولده از هر نوع را به‌گونه‌اي منظم و طي يك ميليون سال در تمام جهات، بدون هيچ‌گونه ناآرامي و واكنش خشونت‌آميزي پخش‌كرده‌است. پس انفجار عظيم اوليه، فقط در لحظة انفجار چنين بوده و پس از آن، رو به آرامش گذارده‌است.

(3). هفته‌نامة ايتاليايي پانوراما 11/2/1990 مقالة «ميني‌بانگ»

با خواندن این بخش از مقاله مهبانگ در قرآن و مقایسه دو مرحله اول و دوم از مراحل ششگانه مهبانگ متوجه اصلاح نظری نیز میشوید که در مقاله آمده:

... به این نتیجه رسیدهاند كه آفرینش نه با یك انفجار عظیم (به نام بیگ بنگ) كه با نوایی آرام آغاز شده است.
اول خرداد نودوچهار-‌ احمد شماع زاده

متن پژوهش:
در هر موجود زنده آهنگی ویژه نوشته شده است و در تمام هستی، همه مشغول نواختن آهنگی منحصر‌‌به‌فرد هستند. در انسان، هر ژن(و پروتئین مربوط به آن) خود، آهنگی پیچیده می‌سازند و بدین سان، هر انسان تبدیل به كنسرت باشكوهی می‌شود، در حالیكه خود در كنسرت آفرینش یك آهنگ است.
واژه  Universeبه معنای کیهان كه در زبان انگلیسی برای توصیف فضای کیهانی بی انتها به كار میرود از دو جزء Uni به معنای هم(تک) و  Verseبه معنای نواخت ساخته شده است؛ پس معنای کیهان میشود همنواخت. به همین دلیل دانشمندان کیهان‌شناسی، پس از پژوهشهای دامنه دار، به این نتیجه رسیده‌اند كه آفرینش نه با یك انفجار عظیم به نام بیگ بنگ بلكه با نوایی آرام به نام مینی بنگ آغاز شده است.
 نوایی كه به تدریج منتشر شده و با عنوانThe cosmic microwave background (CMB) یا زمینه تابش کیهانی تاکنون در تمام فضای کیهانی جریان داشته و دارد.
پژوهشگران دانشگاه كمبریج نیز دریافته‌اند كه خورشید كهكشان پرسیوس نواختی ویژه و ریتمیك می‌خواند. این صداها و نواها نه تنها در اعماق فضا، بلكه در مولكولها و اتمها نیز یافت شده‌اند:
دكتر دیوید دیمر زیستشناس و سزوان ژاندر موسیقیدان، سراغ شگفت‌انگیزترین مولكول حیات یعنی DNA رفته‌اند. این ایده كهDNA  و موسیقی ممكن است با یكدیگر مرتبط باشند برای اولین بار توسط دكتر سوسومواوهنو مطرح شد.DNA  نردبانی به هم پیچیده است كه از یكسری رمزهای تكرار شونده تشكیل شده است . رمزهایی كه با ترجمه بخش اندكی از آن، پروتئین‌ها و در نهایت موجودات زنده شكل می‌گیرند. DNA زبان رمز مشترك در میان تمامی موجودات زنده روی كره زمین است. به راستی این زبان مشترك چه می‌گوید؟
دكتر دیمر و ژاندر، در طی آزمایشهای علمی و با ثبت ارتعاشهای مولكولی DNA به وسیله اسپكترومتر مادون قرمز و تبدیل فركانسها به نت موسیقی، سعی كردند این زبان مشترك را به صدا ترجمه كنند. اکنون پرسش این است: آیا این صداها و نتها، ملودیك و آهنگین هستند و یا DNA تنها مجموعه‌ای نامنظم و تصادفی از صدا و فركانسهاست؟

آنها فركانسهای DNA یك سلول را به نت ترجمه كرده و شروع به نواختن كردند. نتیجه شگفت‌انگیز بود، یك موسیقی بسیار زیبا!
ژاندر در این رابطه می‌گوید: «برخی از این تركیبات فركانسها، بسیار حیرت‌انگیز بودند. با شنیدن آنها من به موسیقی زندگی خودم گوش می‌دادم.
بسیاری از افرادی كه به موسیقی DNA گوش دادند، كاملاً هیپنوز و مسحور شده‌اند و بسیاری دیگر نیز ساعتها گریسته‌اند. برخی دیگر اقراركرده‌اند كه این موسیقی نوایی از درون آنهاست و آنهایی كه با موسیقی كلاسیك آشنایی داشتند به شباهت موسیقی DNA با آثار نوابغی چون باخ، برامز، شوپن و…اشاره كرده‌اند.
دكتر اوهنو در این باره می نویسد: "ملودی های DNA با عظمت و الهامبخش اند".
بسیاری از افرادی كه برای اولین بار این موسیقی را می شنوند، شروع به گریه می كنند. آنها نمیتوانند باور كنند كه بدنشان – كه تا حالا اعتقاد داشتند فقط تجمعی از مواد شیمیایی است شامل چنین هارمونی های معنوی و الهامبخشی باشد.
نه تنها میتوان با DNA موسیقی ساخت، بلكه حتی امكان معكوس كردن فرایند نیز ممكن است. به بیان دیگر شما یك بخش از موسیقی را برداشته و نت ها را به واحدهای سازنده DNA (نوكلئوتیدها) برمیگردانید . در پایان نتیجه شبیه یك رشته از DNA میشود. اوهنو تلاش كرد تا با قطعه شوپن این كار را انجام دهد. در پایان نتیجه شبیه یك ژن سرطانی شد!
دانشمندان از نتایج این یافته ها در پژوهشهای پزشكی نیز بهره برداری كرده اند. اگر شما هم اهمیت دنبال كردن این آواها را بدانید ممكن است به این نتیجه برسید كه با بررسی دی. ان. آ. در تریلیونها سلول بدن و دانستن نوسانات آنها شاید راهی برای بیش از پنج میلیون نفری كه از سال 1990 مبتلا به سرطان تشخیص داده شده اند، پیدا شود.
فابین مامن یك متخصص بیوانرژی است كه با كمك هلن گریمال بیولوژیست و موسیقی دان، بیش از هجده ماه بر روی افكتهای سلولهای سرطانی در مركز پژوهشهای ملی فرانسه كه مركز معتبری است كار كرده اند. آنها به این نتیجه رسیده اند كه سلولهای بافتهای سرطانی صداهای مغشوش و ناهنجاری تولید می كنند.
افزون بر این در آزمایشهای بسیاری ثابت شد كه قرارگرفتن سلولهای سرطانی در معرض صداها و امواج صوتی، تغییراتی اساسی در آنها ایجادمیكند، صداهایی كه آوادرمانی را به عنوان یك پتانسیل قوی درمانی برای این نوع بیماریها و موارد بسیار دیگری مطرح می كند.
مامن همچنین تحقیقاتی را بر روی دو بیمار مبتلا به سرطان سینه دنبال كرده است. هر خانم به مدت سه ساعت در روز در طول دوره یك ماهه زیر آوادرمانی(موسیقی درمانی) قرارگرفتند. پس از پایان دوره درمان، تومور یكی از آنها كاملا ناپدید شد، بیمار دوم هرچند مجبور شد تومور را جراحی كند ولی جراح وی گزارش داد كه اندازه تومور كاملا كوچك شده و تا حد بسیار زیادی هم تحلیل رفته بود.
از این یافته ها به این نتیجه میرسیم كه وقتی اندامهایمان به صورت هماهنگ آواز میخوانند ما در سلامت هستیم و وقتی كه آنها خارج از تنظیمشان آواز میخوانند ما احساس بیماری میكنیم.
این داستان شگفت‌انگیزتر می‌شود آنگاه که بدانیم تمام سلولهای بدن یك موجود زنده، دارای یك نوع DNA منحصر به فرد هستند و DNA هر موجود(با وجود زبان و ساختار مشترك)، با DNA دیگری متفاوت است و این بدین معناست كه در هر موجود زنده آهنگی ویژه نوشته شده است و در تمام هستی، همه مشغول نواختن آهنگی منحصر‌‌به‌فرد هستند.
تصور كنید چگونه «صد تریلیون سلول در بدن هر انسان در حال خواندن آوازی یگانه هستند و شاید این آواز، هم‌ آوا با آواز كهكشان پرسیوس باشد! چرا كه نه؟ موسیقی‌دان و رهبر اركستری كه نت ها را در آغاز آفرینش نوشته است یكی بوده و یكی هست.
نكات جالب توجه دیگری نیز در این تحقیقات و یافته‌ها وجود دارد. هر چه موجود از نظر تكاملی (تكامل در زیست‌شناسی) پیشرفته‌تر بوده، موسیقی DNA آن نیز پیچیده‌تر شده است. یك جاندار تك سلولی با داشتن DNA كمتر و پروتئین‌های محدودتر، موسیقی ساده‌تری ایجاد می‌كند. در حالیكه در انسان، هر ژن(و پروتئین مربوط به آن) خود، آهنگی پیچیده می‌سازند و بدینسان، هر انسان تبدیل به كنسرت باشكوهی می‌شود، در حالیكه خود در كنسرت آفرینش یك آهنگ است.
راستی در كنسرت بزرگ کیهان ما آهنگ خود را چقدر هماهنگ می‌نوازیم؟ آیا، هماواز با هستی و خیره به دستان رهبر اركستر می‌نوزایم؟ آیا با هر حركت آرام او، آرام و با هر اشاره سریع، تند می‌زنیم؟ شاید هم ساز خودمان را می‌زنیم؟

No comments:

Post a Comment