Monday, May 25, 2015

درسهایی از "مؤمن آل فرعون"



درسهایی از "مؤمن آل فرعون"

ومن اظلم ممن ذكّر بايات ربه فاعرض عنها و نسي ماقدّمت يداه انّا جعلنا علي قلوبهم اكنّه ان‌يفقهوه و في آذانهم وقراً و ان تدعهم الي‌الهدي فلن يهتدوا اذاً ابداً(كهف: 57)
خداوند کریم در سوره غافر یا مؤمن(آیات 28 تا 45) از شخصی با عنوان مؤمن آل فرعون یاد میکند(به همین دلیل نام دیگر این سوره مؤمن است) و گویی رسالتی را به او واگذارکرده تا درسهایی را به معاصرین فرعون و سپس برای همیشه به آیندگان بیاموزد. در این نوشته سخنان او تنها تا آخر آیه سی و چهار مورد بررسی قرارخواهد گرفت.
آیه بیست و هشت این گونه آغاز میشود: و قال رجل مؤمن من آل فرعون یکتم ایمانه... خداوند در آغاز دو مشخصه وی را یکی داشتن رابطه خویشاوندی با فرعون و دیگری پنهان کردن ایمان خود یاداور شده است.
وی همان شخصی است که در "فرعون دموکرات و آزاده" از وی چنین یادکردیم:
فرعون مستبد و خودرای نبوده زیرا هنگامی که پس از مشاوره تصمیم میگیرد با کشتن شخص موسی فتنه را خاموش کند باز هم آنقدر آزاد اندیش بوده و دگم نبوده که به سخنان مستدل و متین یکی از آشنایانش که در دل به خدای موسی ایمان داشته و درخواست ملاقات میکند گوش میدهد و از تصمیم خود منصرف شده رو به مردم کرده میگوید: "قصد من این نیست که حقایق را وارونه به شما نشان دهم بلکه هدف من هدایت شما به راه رشد و بالندگی است" و به این گفته خود معتقد بوده است.
در این آیه خداوند پس از معرفی وی بیدرنگ به همین موضوع اشاره کرده است: اتقتلون رجل ان یقول ربی الله و قد جائکم بالبینات من ربکم...
ترجمه: آیا میکشید(میخواهید بکشید) مردی را که میگوید پروردگار من الله است؟ و به درستی که برای شما روشنگریهایی از پروردگارتان آورده.
در این بیان با توجه به اینکه موسی کشته نشده بود منظور از میکشید میخواهید بکشید است. بدین ترتیب مشخص میشود که کلام خداوند آنجا که میفرماید یسومونکم سوء العذاب یا آنجا که میفرماید یذبحون ابنائکم و یستحیون نسائکم نیز چنانکه در فرعون دموکرات و آزاده آوردیم همه تهدید بوده نه اینکه فرعون به واقع اطرافیان و ایمان آورندگان به موسی را شکنجه کرده یا کشته باشد.
دنباله آیه: و ان یک کذبا فعلیه کذبه و ان یک صادقا یصبکم بعض الذی یعدکم ان الله لایهدی من هو مسرف کذاب(28)
این آیه برای جامعه امروز ما در صورتی که گوش شنوایی برای مفاهیم قرآنی وجودداشته باشد بسیار کارساز است. خداوند در این آیه به فرعون دارای حاکمیت مطلق و امثال او میگوید از سخن سخنگوی و نوشته نویسندگان نترسید(و آنان را دربند نکنید). اگر دروغگو باشد دروغش آشکار میشود و به زیان خود او تمام میشود و اگر راست گوید برخی چیزهایی که به شما وعده داده بهره شما میگردد(به بیان دیگر: زیان نمیکنید بلکه خود را اصلاح میکنید). همانا که خداوند کسی را که مسرف(کسی که از حد و اندازه خود درگذشته باشد) و بسیار دروغگوست هدایت نمیکند. در این جمله آخر نیز درسی نهفته است. یعنی اگر سخنگو(یا نویسنده) مسرف و بسیار دروغگو باشد به طور طبیعی به بیراهه خواهدرفت و خداوند یاریش نخواهد کرد و اگر شما مسرف و بسیار دروغگو باشید شما و پیروانتان گمراه میشوید و خداوند یاریتان نخواهد کرد.
مؤمن آل فرعون ادامه میدهد: ای قوم من(که خود جزء قوم فرعون بوده است) امروز پادشاهی از آن شماست و بر زمین چیره شدگانید ولی اگر خشم خدا ما را در رسد چه کسی یاریمان خواهد کرد؟(29)
همان گونه که در فرعون دموکرات و آزاده با نقل آیات سوره یونس آمد در این سوره نیز همان مفهوم قرآنی تکرار میشود یعنی فرعون سخن او را میپذیرد و از کشتن موسی منصرف میشود و میگوید: نشان نمیدهم به شما مگر آنچه را که میبینم و جز به راه رشد به راهی دیگر شما را نمیکشانم. یعنی حقایق را وارونه به شما نشان نمیدهم بلکه هدف من هدایت شما به راه رشد و بالندگی است. چه خوب است حاکمان درس آزاداندیشی و دموکراسی یعنی پذیرش حرف حق را از فرعون بیاموزند که برای دنیایشان نیز مفید خواهد بود.
مؤمن ادامه میدهد: ای قوم من میترسم بر شما(میترسم بلایی بر سر شما بیاید) مانند روز احزاب(30) مانند شیوه ای که بر سر قومهای نوح و عاد و ثمود آمد و کسانی که پس از آنان آمدند و خداوند نمیخواهد ستمی بر بندگانش وارد شود(بلکه این عذابها نتیجه عمل بندگان طبق سنتهای الهی است که بر آنان وارد میشود.)(31). و ای قوم من میترسم بر شما از روز ناآرامی و فریادخواهی(32). روزی که روی برمیگردانید و فرار میکنید ولی از عذاب الهی کسی مصون نخواهد ماند. و کسی که خدا او را گمراه کند کسی را یارای هدایت وی نیست(33). پیش از این یوسف با روشنگریها برای شما آمد. پس همواره در شک بودید از آنچه که برای شما آورده بود تا اینکه مرگ او را درربود. آنگاه گفتید خداوند هرگز رسولی را پس از او برنخواهدانگیخت. اینگونه خداوند کسی را که اسرافگر و شکاک است گمراه میکند.(34)
احمد شماع زاده – 18/2/92

No comments:

Post a Comment