چه کسانی بر جان و مال و ناموس ما حکومت میکنند؟!!
احمد شمّاع زاده
تحلیلی بر خبر آمد نیوز:
اختصاصی
آمدنیوز- به تازگی فایل
صوتی مصاحبه یکی از مهرههای اصلی "قرارگاه
ثارالله" سپاه پاسداران،
بازجویی به اسم «محمودرضا قاسمی» با یک خبرگزاری منتسب به سپاه افشاشده، که در
کنار دروغپردازیهای همیشگی، اسرار محرمانهای را از نحوه اعمال فشار عوامل این
نهاد امنیتی بر قوه قضائیه، جهت صدور احکام سنگین برای محمدعلی طاهری، بنیانگذار
طبهای مکمل «فرادرمانی» و سایمنتولوژی، فاش میکند.
در
این فایل صوتی که در اختیار خبرنگار «آمدنیوز» گذاشته شده، «محمودرضا قاسمی»، خود
را نماینده و مأمور قرارگاه ثارالله برای اعمال فشار بر قضات پرونده محمدعلی طاهری
میخواند. وی توضیح میدهد که چگونه قضاتی که با حکم اعدام بنیانگذار عرفان حلقه
مخالفت کردند، (اسدی و پیرعباسی) را انفصال درجه داده و قاضی جدید پرونده را تحت
فشار گذاشته تا حکم اعدام صادر کند.
او
همچنین اذعان میکند که نام محمدعلی طاهری در لیست «عفو رهبری» آمده بود اما وی،
به عنوان نماینده قرارگاه ثارالله، با زیر سوال بردن عملکرد قوه قضائیه، جلوی امضای نامه عفو بنیانگذار
عرفان حلقه توسط رهبر ایران را گرفته است.
قاسمی
در این فایل صوتی، تعداد طرفداران عرفان حلقه در ایران را ۱۵۰ هزار نفر عنوان میکند و میگوید با
احتساب اعضای خانواده این افراد، یک درصد از جمعیت ایران را طرفداران عرفان حلقه
تشکیل میدهند.
این
مقام امنیتی در این فایل صوتی به صراحت تاکید میکند که "من احساس میکنم اگر
طاهری اعدام نشود، دلیلی بر حقانیت اوست"!
او
در بخشی از سخنان خود، به طور مثال به «ترکیدن ۴ لاستیک اتومبیل خود» در دو مرحله و
«سوختن لپ تاپ» سازمانی خود اشاره کرده و این نمونهها را از تواناییهای ماورائی
«محمدعلی طاهری» که در هیچ محفلی هم نمیتواند آن را نقل کند، شمرده است.
قاسمی
که با مدیریت «موسسه هنری آلاء»، در تولید محصولات سمعی و بصری برای تخریب عرفان
حلقه و سایر شیوههای معنوی و فکری میکوشد، تصریح میکند که بودجه این موسسه از
سوی «دفتر رهبری» تامین میشود و سیاستگزاری و جهتگیری آن توسط «مجتبی خامنهای»،
فرزند جنجال برانگیز رهبر ایران، تعیین میشود.
(پایان خبر و نظر آمدنیوز)
یک - شناخت سخنران
از سخنان وی میتوان این گونه او را وصف کرد:
-
ظاهراً
آخوند جوانی است که به نظر نمیرسد درس چندانی در حوزه خوانده باشد، بلکه بیشتر به
کسانی میماند که چند صباحی را در حوزه هایی مانند حوزه علمیه چیذر یا مدرسه مروی
حاضر شده و یا به قول خودشان پای درس آقا رفته اند و معمم شده اند؛ زیرا درکلام او
نشانی از یک آخوند درس خوانده نمییابیم.
-
او
هم بازجوست و هم به رادیو و تلویزیون میرود و هم با قضات حشرونشر دارد و بر
تصمیمگیریهای قضائی تأثیرگذار است و هم نقش ضابط دادگستری را بازی میکند که
میتواند خانم طاهری را دستگیر کند و چون کارش غیرقانونی بوده نمیتواند نگهش دارد و
آزادش میکند.
-
همان
گونه که میدانیم بازجوهای زندانهای کشورمان از هر سازمان امنیتی و حتا کسی مانند حسین
شریعتمداری میتوانند باشند ولی شرطش این است که بتوانند بیشترین شقاوت را نسبت
به زندانیان داشته باشند!! و او اینچنین است.
-
او
سخنران خوبی نیست و نمیتواند سخنرانی کند. ذهنش ذهنی منطقی و مرتب نیست. حضور ذهن
هم ندارد و مرتب از این شاخه به آن شاخه میپرد. موارد بسیاری را که اشاره میکند
ادامه اش را فراموش میکند و یا در ابتدا میخواهد بیان کند، سپس از بیانش منصرف میشود.
دو - کیفیت
دخالت در یک پرونده قضائی
واقعاً که در دوره تاریخی
عجیب و غریبی زندگی میکنیم. در هیچ کشوری نمیتوان چنین اشخاصی را یافت، حتا در
رژیم صدام یا آل سعود و یا حکومت سرهنگان. یکی از سخنان او این است که: "اگر محمدعلی
طاهری اعدام نشود دلیلی بر حقانیتش هست".
معنای این سخن آن است
که آنچه من میگویم حق است و لاغیر! یعنی فاتحه قضاوت و داوری برای نمایان شدن حق را
بخوان؛ هرچند قاضی جمهوری اسلامی باشد که عمده قضاوتهایشان به سود حاکمیت است.
یعنی اگر قاضیان نتوانستند بهانه ای به دست آورند که حکم اعدام او را صادر کنند،
مشخص میشود که اعدام حقش نبوده و چون حقش نبوده، موجب میشود که طرفدارانش به
حقانیت او بیشتر پی ببرند. و این با خواسته ما همخوانی ندارد، بلکه باید به هر
طریقی برای او حکم اعدام صادر کرد!!
یکی از جمله های او: احساس
میکنم کسی را نمیتوان به جرم چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد متهم ساخت. و
منظورش این است که من معتقدم اگر او اعدام نشود مسائلی پیش خواهد آمد و من میخواهم
آن مسائل برای ما پیش نیاید ولی دستم کوتاه است تا بیش از این در حکم قضائی دخالت
کنم!! ظاهراً این آقا مایل است هرچه دلش میخواهد اتفاق بیفتد ولی قوانین دست او را
بسته اند. هرچند در کشور مان قانون چندان هم حاکم
نیست ولی او میخواهد بیش از این دستش برای انجام موارد غیرقانونی باز باشد!!
سه - قوانین باید به دلخواه او اجرا شوند!
یکی از نکته های
اساسی در سخنهای او به تمسخر گرفتن قوانین است. از آنجا که تنها اتهامی که میشود
به طاهری بست تا او را به اعدام محکوم کنند این است که ثابت شود او مفسد فی
الارض است و کسی هم عقلاً و منطقاً و قانوناً نمیتواند چنین اتهامی را به وی
نسبت دهد، موضوع قاضی پیرعباسی و نظر او را پیرامون قانون درع به میان میکشد و
اینکه خواستم نظرش را درباره افساد(یعنی اتهام مفسد بودن) طاهری بدانم. میگوید
قاضی پیرعباسی برای اثبات چنین اتهامی یک سری موارد را برشمرد و چنین گفت و چنان
گفت (که البته همه درست و طبق شرع مقدس اسلام بوده است.) که در آن صورت غیرممکن
است او را بتوانیم محکوم کنیم. سپس میافزاید: او ثارالله را دنبال نخود سیاه
فرستاد. یعنی هرجا که شرایط اجرای یک قانون، حتا طبق موازین شرعی بر وفق مرادشان نباشد، قانون خوبی نست.
در همین راستا در جای
دیگر میگوید در همان آغاز که حکم طاهری را صادر کردند، گفتند که به اشد مجازات
محکومش کردیم. بعد دیدیم که تنها برایش پنج سال زندان بریده اند. گفتم این که تنها
پنج سال است چگونه میشود اشد مجازات؟ و قاضی جواب میدهد چنین محکومیتهایی میان دو
تا پنج سال است که ما بیشترین را گرفتیم. سپس او این استدلال قانونی قاضی پرونده
را به مسخره میگیرد.
ولی به هر صورت او
کار خود را کرده و زور شیطانی اش غالب شده که طاهری را پس از پایان محکومیت پنج
ساله اش که چند ماه پیش به اتمام رسید هنوز آزاد نکرده اند و بدون هیچ دلیل و محمل
قانونی در زندان نگهش داشته اند تا پرونده یا دستکم اتهام تازه ای برایش دست و پا
کنند!!
چهار - اغراق گویی و اعمال زور برای پرونده سازی بیشتر و سنگین کردن اتهامات
وی در جای دیگری
میگوید "متأسفانه قوه قضائیه مایل نیست که هر چیزی را به طاهری
بچسباند چون مشکلات پرونده او زیاد است و نمیخواهند پیچیده تر شود". از این
کلام او برمیآید که وی تصمیم داشته با هر اتهامی که برایش مقدور بوده پرونده او را
سنگینتر کند که با مقاومت قاضیها مواجه شده است.
در همین راستا مدعی
میشود که یکصدوپنجاه هزار نفر در کل کشور عضو عرفان حلقه هستند و با احتساب
هر خانواده پنج نفر پس 750 هزار نفر یعنی یک صدم جمعیت کشور با او همراهند.
این فرد آنقدر فکرش
در گرو متهم کردن ظاهری است که نمیتواند درست و معقول فکر کند. گویی عضویت در
عرفان حلقه همچون بیمه های درمانی است که هرگاه پدر خانوداه مشمول بیمه شود به تبع
او افراد خانواده اش نیز بیمه میشوند؛ و یا همچون کوپن ارزاق است که برای تخمین آماری، شمار سرپرستان خانوار را ضرب
در پنج میکنند. کسی هم از او نمیپرسد که چرا اینچنین سفیهانه آمار میدهی؟
در جایی دیگر میگوید:
هرکس هرجا او را تأیید کرده است اشتباه کرده اند؛ یعنی همه اشتباه میکنند
جز من!! وی میافزاید که در ارگانها و سازمانهای زیادی، حتا صداوسیما، بسیاری هستند
که طاهری را مجرم نمیدانند و از او طرفداری میکنند، حتا در میان خانواده های
مقامهای امنیتی!
این خود اعترافی است
بر اینکه او شخصیتی نیست که به زیان جامعه حتا حاکمیت اقدامی کرده باشد و عرف
جامعه او را به عنوان یک مجرم، حتا مجرم سیاسی نمیشناسد.
وی مدعی مشود که به
سرویسهای اطلاعاتی اطلاعات میداده است. بماند که طاهری چه اطلاعاتی میتواند داشته
باشد که به درد سرویسهای اطلاعاتی خارجی بخورد، در پاسخ به کسی از جمع که میپرسد
ثابت هم شده که وی اطلاعات میداده؟ میگوید "نه... مطلب مهمی نبوده..."
پس برای چه بیانش کردی؟
چون چسباندن کسی به
اسرائیل و یا داشتن سفری به این کشور در قوه قضائیه حکم سنیگینی دارد، موضوع عکسی
را که طاهری در جایی گرفته و از خانه او به دست آورده اند پیش میکشد و میگوید عکس
را تطبیق داده ایم و معلوم شده که بندر حیفاست!! کسی که خود و گروهش بندر حیفا را ندیده
اند، چگونه میتواند عکسی را با آنجا تطبیق دهد و نظرش هم درست باشد؟!!
پنج - مسائل
عقیدتی
وی به همه چیز طاهری
گیرمیدهد تا او را به اعدام متهم کند، از جمله به عقاید او. وی میگوید طاهری معتقد است که شیطان (که
البته منظورش ابلیس است) اولین موحّد بود.
اگر طاهری این عقیده
را ابراز کرده باشد، کجای کارش اشکال دارد؟ هزاران سال پیش از آنکه انسان آفریده شود،
جنها آفریده شده بودند. یکی از جنها ابلیس بود که آنقدر خداوند را ستایش
کرد تا به درجه قرب الهی رسید و جزء فرشتگان درگاه الهی قرارگرفت. هنگامی
که آدم آفریده شد و خداوند به فرشتگان گفت بر او سجده کنید همه به سجده افتادند جز
ابلیس که سرپیچی کرد و بدین دلیل از مقام و منزلتش افول کرد و شد شیطان. این موضوع
را قرآن در آیات مختلف بیان کرده است و شکی در آن نیست. پس به احتمال بسیار بالایی
ابلیس اولین موحد بوده است، حتا اگر اولین موحد نبوده باشد ولی بهترین موحد بوده و
هنوز موحد است؛ آنجا که به عزت خداوند سوگند میخورد که همه آدمیان را فریب میدهم
مگر بندگان مخلص تو را و خداوند هم از او میپذیرد. این عقیده قرآنی چگونه
میتواند مستمسکی برای یک اتهام قضائی قرارگیرد؟!!
وی در آغاز سخنش
موضوع بیسوادی طاهری را به میان میکشد. میگوید به او گفتم تو که سواد نداری
دیپلم هم نداری چطور به خودت دکتر میگویی. و طاهری جواب میدهد که دکتر نیستم ولی
دکترای افتخاری از فلان دانشگاه خارجی دارم. و من امّی هستم، مانند پیامبر که امی
بود. بعد چیزی به او میبندد که بسیار بعید به نظر میرسد که طاهری چنین حرفی را زده
باشد چون هرکس میداند گفتن این حرف همان و مرتد شمردن او از سوی قوه قضائیه همان: به
من وحی شده... شاید طاهری گفته باشد من امی هستم ولی به من الهام میشود. اما
این فرد میخواهد این موضوع را هم اغراق آمیز و اتهام برانگیز جلوه دهد.
نکته ای دیگر این است
که طاهری کارهای خود را با گفتن به نام بی نام او آغاز میکند. بعد نظر
دیگران را بیان میکند که: برخی عرفا مانند ابن عربی چنین میگفته اند و
ادامه میدهد که چرا بسم الله نمیگوید که نامهای جلاله در آن است؟
دست آخر اینکه وی
میگوید اساس کار ما برای بررسی کتابهای او مطابقت آنها با قرآن و روایات است؛ و نه
دیدگاه عرفانی. و به نظر میرسد گره کور موضوع در این است که مسائل عرفانی را هیچگاه
نمیتوان با معیار شرع سنجید. این دو حوزه، مسائل و موضوعاتشان کاملاً با یکدیگر
متفاوت است.
با یک مثال تفاوت دیدگاه شرع با دیدگاه عرفان
مشخص میشود:
شما یک لیوان آب اضافی در یک صحرای بی آب و علف دارید. شرع میگوید تو مالک آن
لیوان آبی. میتوانی به هرکس که قیمت بیشتری داد آن را بفروشی. ولی عرفان میگوید
ببین چه کسی از همه تشنه تر است آن لیوان آب را به او بده تا از تشنگی به درآید و از
دین و ایمانش هم مپرس که مسلمان است یا غیرمسلمان. همه بندگان خدایند و خداوند
عوضش را به تو خواهد داد. به قول سعدی:
تو نیکی میکن و
در دجله اندار که
ایزد در بیابانت دهد باز
نکته های قابل تحلیل در این شبه
سخنرانی بسیار است ولی به همین اندازه بسنده شد. امید آنکه مفید فایده واقع شده
باشد.
این مقاله د وبسایت خبری آمدنیوز نیز و با لینک زیر درج شدده است:
این مقاله د وبسایت خبری آمدنیوز نیز و با لینک زیر درج شدده است:
http://amadnews.com/1395/02/26/
No comments:
Post a Comment