اندیشه هایی نو
و پندارهایی نیکو - 4
نیکوس کازانتراکیس نقل می کند که در دوران کودکی، یک پیله کرم ابریشم را بر روي درختی می یابد، درست هنگامی که پروانه خود را برای خروج از پیله آماده می سازد. اندکی منتظر می ماند اما سرانجام چون خروج پروانه طول می کشد تصمیم می گیرد این فرآیند را شتاب بخشد. با حرارت دهان خود آغاز به گرم نمودن پیله می کند، تا اینکه پروانه خروج خود را آغازمی کند. اما بال هایش هنوز بسته اند و اندکی بعد می میرد.
او می گوید:
بلوغی صبورانه با یاری خورشید لازم بود; اما من انتظارکشیدن نمی دانستم. آن جنازه کوچک تا به امروز یکی از سنگین ترین بارها بر روی وجدان من بوده است. اما همان جنازه باعث شد درک کنم که یک گناه حقیقی وجود دارد:
او می گوید:
بلوغی صبورانه با یاری خورشید لازم بود; اما من انتظارکشیدن نمی دانستم. آن جنازه کوچک تا به امروز یکی از سنگین ترین بارها بر روی وجدان من بوده است. اما همان جنازه باعث شد درک کنم که یک گناه حقیقی وجود دارد:
فشار آوردن بر قوانین بزرگ کیهان
بردباری لازم است و نیز انتظار زمان موعود را کشیدن; و با اعتماد راهی را دنبال کردن که خدا برای زندگانی ما برگزیده است.
نویسنده ؟ ویرایشگر: احمد شماع زاده
No comments:
Post a Comment