Tuesday, May 8, 2012

با همجنس گرایان چه باید کرد؟

با همجنس گرایان چه باید کرد؟

سنت خداوندگار بر این قرارگرفته است که تمام اجزاء کیهان دوگانه باشند و هریک از این دوگانگان گرایش به جنس مخالف خود داشته باشد(چنانکه فرمود: خلق الازواج کلها). دلیل آن هم روشن است زیرا در غیر این صورت تکثیر و تداوم  در کیهان و اجزاء آن صورت نمیگرفت و آفرینش بی هدف و بی هوده مینمود .
این سنت در تمام ارکان کیهان جاری و ساری است: در جهان شیمی(برهمکنشها)- در جهان ژنتیک(کروموزومها) در میان ابرها(با بار مثب و بار منفی) در میان ذرات فیزیکی و جانداران ذره بینی و... و دست آخر انسانها.
یک نمونه بنیادی: تبادلات بین ذرات که درای بار الکتریکی هستند نیروی الکترومگنتیک نامیده میشود. این نیرو شامل ذرات بدون بار الکتریکی همچون گراویتون نمیشود. میدانیم که دو نوع بار الکتریکی وجود دارد. یکی مثبت و دیگری منفی. نیروی بین دو بار مثبت یا دو بار منفی دافع بوده در حالی که نیروی بین یک بار مثبت و یک بار منفی جاذب میباشد... در مقیاس اتمها و ملکولها نیروی الکترومگنتیک حاکم است. یعنی جاذبه الکترومگنتیک بین الکترونها با بار منفی و پروتونها با بار مثبت در هسته اتم موجب میشود که الکترونها به دور هسته اتم در حال گردش باشند. این پدیده عینا شبیه نیروی جاذبه است که زمین را به دور خورشید به چرخش درمی آورد.(ماده انرژی و جهان هستی- ص: 260)
آری این روند در نهاد همه آفریدگان نهادینه شده است و همه آفریدگان که تکثر آنها به تکامل اجزاء کیهان کمک میکند جبرا از طبیعت و نهاد خود پیروی میکنند و روند آفرینش رو به تکامل میرود. در این میان دو نوع هوشمند و با اختیار یعنی جن و انس خود بایستی با توجه به آموزشها- تجربه ها و فرهنگهایشان از فطرت خویش پیروی کنند. در غیر این صورت چون بر خلاف سنت و قانون آفرینش عمل کرده اند در آغاز در جامعه خویش و سپس در مسیر تکامل آفرینش ناهماهنگی ایجاد خواهند کرد.  
حال این پرسش پیش میآید که اگر کسی یا کسانی خواستند برخلاف آفرینش خود عمل کنند با آنها چه باید کرد؟ برخی همچون انگلیسیها(اولین کشور قانونی کردن این ناهماهنگی اجتماعی) میگویند آنان انسانند و چون انسان آزاد است  و نمیتوان او را اجبار به کاری خلاف اراده اش کرد پس جلوگیر آنها نمیشویم و کارشان باید قانونی باشد تا کسی متعرض آنان نشود. برخی دیگر میگویند آنان مریض هستند و نباید با مریض رفتاری خشن و ناخوشایند داشت. پرسش:
-         آیا پشتیبانی از آنان موجب گسترش این ناهمانگی نمیشود؟
-         اگر میشود درست است که جوامع خود را به نابودی کشانیم؟
 بسیار آشکار است که آنان یک ناهماهنگی(انحراف) اجتماعی هستند و مریض نیز هستند. اگر یک سیب در میان سیبها گندیده باشد با آن سیب چه باید کرد؟ آیا برای احترام به آن سیب باید گذاشت تا بقیه سیبها را به گند بکشاند یا باید آن سیب را به دور انداخت تا دیگر سیبها از فساد آن در امان بمانند؟ اگریک بیماری واگیردار همچون ایدز شایع شود باید اجازه داد تا بیمار مبتلا به ایدز در میان مردم باشد یا اینکه باید او را از جامعه جداکرد و زیر نظر و مداوا  قرار داد. هردو گونه بیماری واگیردارند. تنها تفاوتشان در این است که ایدز به سرعت جامعه را به نابودی میکشاند و همجنس گرایی به کندی.
چگونه است که مبتلایان به ایدز را از جامعه جدامیکنیم ولی مبتلایان به همجنسگرایی را نه؟ سیب گندیده را به دور میریزیم ولی همجنسگرا را آزاد میگذاریم و از فساد آنان که ممکن است دیگر افراد جامعه را فاسد کنند نمیپرهیزیم؟ این پرسشی است که کشورهایی که آزادی جنسی را به هرشکلش مباح میدانند باید پاسخ دهند. چنین به نظر میرسد که واضعان چنین قانونهایی یا خود همجنسگرایند یا متمایل به آنند و یا در میان خویشان و آشنایان خود همجنسگرا دارند وگرنه عقل سلیم و انصاف آن را به هیچ روی مجاز و مباح نمیداند.                                          احمد شماع زاده - 18/2/1391

No comments:

Post a Comment