شرایط چندهمسری در قرآن
فیلم مستندی در یوتیوب وجود دارد زیر عنوان بازار
سکس در ایران. در این مستند آخوند جوانی به تصویر کشیده میشود که در شهر
اصفهان مسئول ثبت ازدواج موقت است و مطالبی را به قرآن و اسلام نسبت میدهد که
مشمول آیه یحرفون الکلم عن مواضعه(واژه را از جایگاههایش منحرف مکنند.) و نیز آیه فمن اظلم ممن افتری علی الله کذبا او کذب بآیاته...(پس چه کسی ستمگرتر از کسی است که بر
خداوند دروغ نسبت میدهد و یا آیاتش را دروغ میخواند... ) میشود.
خانم و آقایی برای ثبت ازدواج موقت نزد او آمده
اند. صحبت از آن میشود که خانم به این شرط راضی شده که من همسر نداشته باشم. نظر خانم دستکم تحسین
برانگیز است ولی آن آخوند دین ناشناس میگوید: نه مگر اسلام نگفته تا چهار زن عقد
دائم میتونید داشته باشید؟ پس موقتش سهلتره و نیازی به اجازه همسر نیست.
دو اشکال بزرگ در سخن او نهفته است:
یکی اینکه مجوز قرآن تحریف شده و به آن قول
معروف عمل کرده که: کلوا و اشربوا را تو در گوش کن ولا
تسرفوا را فراموش کن. قرآن اگر گفته میتوانید تا چهار زن اختیار کنید موضوع
را با دو شرط اساسی با عبارت و ان خفتم مشروط کرده است:
شرط اول: اگر آیه پیش از این آیه را بخوانید متوجه
میشوید که موضوع زنان بی سرپرست است و اینکه اگر کسی میتواند به آنان کمک کند از
راه ازدواج با آنها این کار را بکند. یعنی در زمانی که جامعه فقیر است و زنان بی
شوهر ممکن است با مشکلات زیاد و جامعه با فساد مواجه شود. مجوز این گونه ازدواج آنهم
با رعایت شرط دوم صادر شده.
شرط دوم: درست پس از آنکه میفرماید مثنی و ثلات و
رباع میفرماید و ان خفتم فواحده یعنی پس اگر میترسید که نتوانید میان
همان زنان یتیمدار عدالت و مساوات را رعایت کنید پس باید تکهمسری را برگزینید:
باید پرسید چه کسی میتواند عدالت را برگزار کند؟
تنها کسی میتواند چنین کاری را بکند که هم پولدار باشد(نکته شخصی) و هم خیرخواه
جامعه و مشتاق عمل صالح باشد(نکته اجتماعی) و هم خدادوست باشد(نکته الهی) که
کمتر کسی همه اینها را با هم دارد. یعنی در مورد مسکن- پوشاک- خوراک- فرزندان-
زمان همنشینی و همخوابی همه همسران را یکسان ببیند و میان هیچیک تفاوتی قائل نشود تا
خارج از عدالت رفتار نکرده باشد.
نکته
دیگری که در در سخنان آن آخوند جوان آشکار بود بی توجهی او به روح حاکم بر دستورات
اسلام و از جمله توجه اسلام به بنیان خانواده است. خداوند هیچگاه راضی نخواهد بود
کسی که همسرش برای او مشکلی جدی و حاد ایجاد نکرده بدون رضایت همسر زن دیگری را چه
دائم و چه موقت برگزیند.
پس از مدتی که از نزول آیه دوم و
سوم سوره نساء میگذرد و مردم به دلیل نفهمیدن روح حاکم بر مجوز ازدواج با
یتیمداران و یتیمانی که به سن بلوغ رسیده اند پرسشهایی برایشان پیش آمده آیات 127
تا 130 این سوره نازل میشود تا ثابت شود که مجوز چندهمسری تنها برای اصلاح
جامعه و سروسامان دادن به خانواده هایی است که در مرگ شوهر بی سروسامان شده اند و
نه خوشگذرانی و بهره برداری ناجوانمردانه از موقعیتهای پیش آمده. در آیات زیر خواهید دید که اسلام(برخلاف
گفته آن جوان) تا چه اندازه از کیان خانواده و جامعه دفاع کرده و دستورات دقیقی
صادر کرده است:
و یستفتونک فی النساء قل الله یفتیکم
فیهن و مایتلی علیکم فی الکتاب فی یتامی النساء التی لاتؤتونهن ما کتب لهن و
ترغبون ان تنکحوهن و المستضعفین من الولدان و ان تقوموا للیتمی بالقسط و ماتفعلوا
من خیر فان الله کان به علیما(127)
و از تو پیرامون زنان میپرسند(تا
حکم خدا برایشان روشن شود) بگو خداوند(یعنی نه من) درباره آنان به شما پاسخ میدهد
و نیز پیرامون آنچه که خوانده شده بر شما در کتاب (قرآن) پیرامون دختران یتیمی که
حقوق حقه شان را نمیدهید و تمایل دارید آنان را به همسری خود دراورید و نیز پیرامون
رعایت حقوق کودکان صغیر(ی که دستشان به جایی بند نیست.) و اینکه قسط و داد را در
مورد یتیمان برپادارید و(بدانید) آنچه که از خیر و نیکویی انجام دهید همانا که خداوند
به آن آگاه است.
آیه پس از آن نیز خیلی جالب است.
زیرا معمولا همه فکر میکنند که نشوز یعنی نافرمانی و سرپیچی تنها مربوط به
زن است و مرد در این زمینه دارای حق است و حال آنکه خداوند در این آیه به گونه ای سخن
گفته که مردها نیز ممکن است ناشز باشند و از رعایت حقوق زنان سرپیچی کنند:
و ان امرأه خافت من بعلهای نشوزا او
اعراضا فلاجناح علیهما ان یصلحا بینهما صلحا و الصلح خیر و احضرت الانفس الشح و ان
تحسنوا و تتقوا فان الله کان بما تعملون خبیرا(128)
و اگر زنی واهمه دارد که نکند
شوهرش سرکش شود و یا از او دوری گزیند پس بر آنان گناهی نیست که با یکدیگر سازش
کنند و سازش بهتر است از اینکه همه حق را به خودتان بدهید. زیرا طبیعتا هرکس مایل
است همه حق را به خود بدهد.(و احضرت الانفس الشح) بلکه بهتر آن است که حقی هم برای
طرف مقابل(چه زن و چه مرد و مشکلات او را نیز) درنظر بگیرید.
آیه بعدی درست به آیه سوم سوره و
موضوع چند همسری بازمیگردد که چه کسی توانایی آن را دارد که بیش از یک همسر
برگزیند. پاسخ قرآن همان است که در توضیح آیه سوم یاداور شدیم. میفرماید:
و لن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساء
ولو حرصتم فلا تمیلوا کل المیل فتذروها کالمعلقه و ان تصلحوا و تتقوا فان الله کان
غفورا رحیما(129) و ان یتفرقا یغن الله کلا من سعته و کان الله واسعا حکیما(130)
و هرگز نمیتوانید که میان زنانتان
عدالت را برقرارکنید(یعنی چند همسری غیرممکن است) هرچند خیلی به آن شایق باشید. پس
تمامیت خواه مباشید(که اگرباشید) پس او(همسرپیشین) را بلاتکلیف(بی سروسامان) رهایش
میکنید. و اگر سازش کنید و پروا پیشه کنید پس خداوند بسیار درگذرنده و مهربان است.
و اگر از یکدیگر(به نیکویی) جداشوند(و پس از آن با همسر دوم ازدواج کند) خداوند هر
یک را از تواناییهای خویش بینیاز میسازد و خداوند توانبخش است و حکمتهایی برای
بندگانش در نظر دارد.
میبینیم
که روح حاکم بر این آیات و نه تنها این آیات بلکه تمام قرآن آنجا که برخورد منافع
شخصی پیش میِآید همواره مدارا- مماشات- گذشت- برخورد نیکو و پسندیده و امید به
رحمت الهی است و نه بداخلاقی- زور- تنبیه و تأکید بر تواناییهای شخصی. انسانی که
همواره اندیشه اش این باشد که حق با اوست و دیگری دارد به او ستم روا میدارد کارش
به نزاع بیهوده و گاهی بنیانکن خواهد کشید.
9/9/92 - احمد شماع زاده
No comments:
Post a Comment