Thursday, November 7, 2013

کمیته ویژه بازسازی ویرانی هشت ساله

کمیته ویژه
بازسازی ویرانی هشت ساله تشکیل شود 



این‌روزها بحث درباره خزانه خالی دولت است. مسوولان سابق تکیه بر این دارند که خزانه نه‌تنها خالی نیست بلکه هنگام تحویل پر از ذخایر بوده است. مسوولان فعلی تاکید دارند که خزانه، خالی و دولت بی‌پول است.  در مدت هشت‌سال گذشته ما چنان درآمدی داشتیم که در تاریخ ایران بی‌سابقه بوده است. گفته می‌شود بیش از هفتصد‌میلیارددلار درآمد نفتی داشته‌ایم. اما سیاست دولت نهم و دهم به‌گونه‌ای بود که نه‌فقط این ثروت عظیم ملی را از بین برد که هم هزینه تولید داخلی را بالا برد و همزمان با آن چنان واردات را زیاد کرد که خود به خود زیرساخت تولید کشور از بین رفت و گفته می‌شود که نزدیک به 70‌درصد واحدهای تولیدی ما خوابید و از سوی دیگر بر خیل بیکاران افزوده شد و نقدینگی کشور به بیش از شش‌برابر رسید. همه این مسایل باعث شد که تورم لجام‌گسیخته به وجود ‌آید و از قدرت خرید مردم کاسته شود و عملا مردم و به‌ویژه همه حقوق‌بگیران و مزدبگیران آسیب جدی ببینند، عملا فقیر شوند و فرزندانشان فقر غذایی پیدا کنند. از سوی دیگر به‌دلیل تعطیل‌شدن کارگاه‌ها و کارخانجات آینده شغلی این عزیزان نیز به خطر افتاد که طبعا از یک‌سو عدم اعتماد به آینده را پدید آورد و از سوی دیگر احساس ناامنی و ناامیدی چنان ضربه‌ای به روان جامعه و به‌ویژه به روان جوانان وارد کرد که حتی در زمان مصدق که به‌کلی صدور نفت متوقف شد و دولت کوشید که اقتصاد بدون نفت را سامان دهد و اوراق قرضه پخش کرد و بر صادرات غیرنفتی افزود، چنین وضعی پدید نیامد.
در هشت‌سال گذشته سیاست خارجی ما چنان بد عمل کرد که روزبه‌روز بر تحریم‌ها افزوده شد و ما عملا در وضع بسیار بدی از لحاظ اقتصادی قرار گرفتیم. حال نمی‌خواهم بیش از این به وضع نابسامان هشت‌سال گذشته بپردازم، این مقدمه برای این گفته شد که به این نقطه برسم که بگویم متاسفانه امروز با وجود تمام این ثروتی که وارد کشور شد، با وجودی که نقدینگی کشور به بیش از شش‌برابر رسید اکنون نه‌فقط خزانه خالی است که دولت بسیار بدهکار است و به بدنه دولت چندين‌هزار نیروی ناکارآمد جدید چسبانده شده که طبعا جز تخریب ، نتیجه دیگری ندارد.
حال باید دید که چه باید کرد. چگونه کشور را با این خزانه خالی می‌توان اداره کرد؟ آیا راهی وجود دارد؟ آیا می‌توان از ورطه‌ای که دولت دهم برای پس از خود به وجود آورده راه گريزي  پیدا کرد؟
نخست باید بگویم که دلم برای آقای دکتر روحانی، رییس‌جمهور محبوب ایران با آن نگاه نجیبانه‌اش می‌سوزد که کشور را با بدهی زیاد، با خزانه خالی، با صدها‌هزار کارمند جدید ناکارآمد و با بی‌نظمی شدید در حساب‌های مالی کشور تحویل گرفته است. اما با وجود این برای هر مشکلی راه‌حلی وجود دارد و برای وضع کنونی ایران نیز راه‌هایی وجود دارد که اینها را به بحث می‌گذاریم.
شاید مفید باشد که نخست پیشنهاد ‌کنم کمیته‌ای تشکیل شود که ابعاد زیان‌ها و حساب‌سازی‌ها و فسادها و دیگر مسایل منفی هشت‌سال گذشته را تعیین کند تا دولت بتواند برای این خرابی و بیماری مجوزهای لازم را صادر کند و طی برنامه‌ریزی دقیقی شروع به ترمیم و سازندگی کند. اکنون پول‌های زیادی در دست مردم است و دولت باید به نحوی بخش زیادی از این نقدینگی را جذب تولید و سازندگی کشور کند. می‌تواند برای بسیاری از پروژه‌های اقتصادی اوراق قرضه پخش کند و سیستم بانکی متکفل بازپرداخت هر مجموعه از این اوراق قرضه با بهره‌برداری از پروژه انجام شده باشد. این کار، هم اشتغال به وجود می‌آورد و هم از طریق مالیات، بر درآمد دولت افزوده می‌شود و هم جلو مفاسد ناشی از بیکاری و ناامیدی گرفته می‌شود. دولت می‌تواند با مصوبه مجلس شورای اسلامی از سیستم بانکی استقراض کند و به این ترتیب خزانه دولت به سیستم بانکی بدهکار شود. کاری که ما در زمان جنگ انجام می‌دادیم و به این ترتیب کمی خزانه خالی دولت را پر کنیم تا برای کارهای روزمره خود منابعی داشته باشد. سپس همه کسانی که در ماه‌های اخیر توسط دولت دهم استخدام شده‌اند یا به‌هر طریقی به‌کار گرفته شده‌اند از ادامه همکاری با سیستم دولت معاف شوند. در ضمن، بسیار ضروری است که دوران سازندگی دوباره آغاز شود و نیز ضروری است که یارانه‌های نقدی هرچه بیشتر محدود شود یا به‌کلی حذف شود. مساله را می‌توان به این صورت حل کرد که گاز و برق مصرفی دهات با همان قیمت سابق برای روستاییان محاسبه شود که دیگر لازم نباشد یارانه نقدی دریافت کنند و نیز برای واحدهای تولیدی 80‌درصد از قیمت انرژی برای مدت سه‌سال کاسته شود و همزمان واحدهای کارخانجات دولتی به فروش برسد. ترتیبی داده شود که صادرات کالاها به نسبت ارزبری کمتر در تولیدشان مورد تشویق جدی قرار گیرد و همه موانع برای صادرات برداشته شود و درهای کشور به سوی شرکت‌های خارجی باز شود تا تشویق به سرمایه‌گذاری در ایران شوند و مقررات دست‌وپاگیر برای سرمایه‌گذاری خارجی منسوخ  و فروش املاک به اشخاص حقیقی خارجی تجویز شود و برای زندگی اجتماعی غیرمسلمانان تسهیلات بیشتری فراهم شود. از سوی دیگر برای ایجاد فضای امن اقتصادی جریان مصادره‌هایی که تحت عنوان فرمان شش ماده‌ای امام انجام می‌گیرد به‌کلی متوقف و ممنوع شود و دارایی‌های آن تحویل خزانه کشور شود که در شرایط حساس کنونی دولت از این بابت درآمدی به دست آورد و کمی خزانه خالی خود را پر کند. همچنین، لازم است کمی بر قیمت بنزین افزوده شود و ترتیبی داده شود که درآمد گمرکات زیاد شود تا به این طریق خزانه دولت پر شود و آنچه دولت دهم برای خرابی و ناتوان کردن دولت یازدهم تدارک دیده بوده، خنثی شود.
******
مهندس کاظم بجنوردی
آن که قرار بود
اولین نخست وزیر باشد 




مهندس کاظم بجنوردی اکنون سالهاست که ریاست دایره المعارف بزرگ اسلامی را برعهده دارد، اما سابقه سیاسی و مبارزاتی او فراتر از فعالیت های فرهنگی اوست. کاظم بجنوردی بنیانگذار حزب ملل اسلامی در زمان شاه بود و زمانی که انقلاب شد و از زندان شاه بیرون آمد، 14 سال از عمر خود را به همراه ابوالقاسم سرحدی زاده که بعدها وزیر کار شد در زندان گذرانده بود. اولین سرپرست بنیاد مستضعفان شد و سپس عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی. او نامزد قطعی حزب جمهوری اسلامی و شخص آیت الله بهشتی برای نخست وزیری بود اما در کشاکش میان بنی صدر و حزب جمهوری اسلامی و شخص آیت الله بهشتی این مسئولیت به محمد علی رجائی رسید و شد نخست وزیر بنی صدر. پس از عزل بنی صدر، رجائی شد رئیس جمهور و آیت الله "باهنر" که از شاخص ترین و سیاسی ترین روحانیون وقت بود و پس از کشته شدن آیت الله بهشتی در راس حزب جمهوری اسلامی قرار گرفته بود، شد نخست وزیر رجائی. این دو نیز در یک انفجار مهیب به همان سرنوشتی دچار شدند که آیت الله بهشتی در جریان انفجار حزب جمهوری اسلامی دچار شد. سازمان مجاهدین خلق که اعلام جنگ مسلحانه کرده بود، مسئول هر دو انفجار بود. ترور برجسته ترین روحانیون طرفدار آیت الله خمینی نیز از سوی همین سازمان کلید خورد و از جانب دیگر اعدام های گسترده دستگیر شدگان مجاهد در زندان اوین و به رهبری اسدالله لاجوردی نیز از سوی دیگر کلید خورد. انقلاب که اسیر حمله ارتش صدام حسین به ایران شده بود، به اسارت این دو فاجعه نیز در آمد و مسیری آغاز شد که حاصل آن همین جمهوری اسلامی است که اکنون می بینیم. چه شد و چه کردند و چه می توانستند بکنند و چه کسانی نقش آفرین بودند و شدند و ... بخشی از تاریخ انقلاب 57 است که هدف این نوشته نه هست و نه می تواند باشد. هدف از این اشاره، هم آشنا ساختن نسل بعد از انقلاب با برخی رویدادها و چهره ها – از جمله سید کاظم بجنوری- و اعتبار آن نکاتی است که وی در مقاله ای کوتاه اخیر در وبسایت فرهنگستان اسلامی منتشر کرده است. شاید هم پیشتر و یا بصورت همزمان، در سایت و یا نشریه دیگری منتشر شده باشد، اما پیک نت آن را از این وبسایت برگرفته است و در همین شماره آن را می خوانید. مهندس کاظم بجنوردی در یادداشت دقیق و کوتاه خود در قامت شخصیتی سیاسی و اجرائی که نشان دهنده تیز بینی آیت الله بهشتی برای سپردن سکان نخست وزیر بعد از انقلاب به وی است، در همین یادداشت پیشنهاد تشکیل یک کمیته ویژه برای یاری رسانی به دولت روحانی و بیرون کشید ایران از ورطه هولناکی می کند که احمدی نژاد از خود باقی گذاشته است.

No comments:

Post a Comment