Friday, October 31, 2014

زندگی مینیمالیستی چیست و چرا?


Thursday, October 30, 2014

آدمربایی به اتهام اعتراض به اسیدپاشی

گزارش

پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۳
سناریوی فارس برای انحراف افکار عمومی از قضیه اسیدپاشی

ماموران مستند ساز را دزدیدند و لباس زنانه تن او کردند


اسیدپاشان به زنان اصفهانی همچنان آزادند و حجت الاسلام رهبر، امام جمعه اصفهان به "روز" گفته است که سرنخی بر جای نگذاشته اند، معاون قوه قضائیه هم اعلام کرده که عاملان اسیدپاشی هنوز شناسایی نشده اند اما معترضان به این قضیه همچنان در زندان به سر می برند؛ مهدیه گلرو، فعال مدنی که پس از حضور در تجمع روز چهارشنبه در مقابل مجلس شورای اسلامی بازداشت شده به تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی متهم شده و از اتهامات انتسابی به آریا جعفری، عکاس خبرگزاری ایسنا و بهروز ملبوس باف، مستندساز اصفهانی خبری در دست نیست.
آریا جعفری پس از انتشار عکس هایش از تجمع اعتراضی چهارشنبه هفته پیش مردم اصفهان در خبرگزاری ایسنا بازداشت شده است. بهروز ملبوس باف اما همان روز و پس از ترک تجمع در پارکینگ دادگستری اصفهان بازداشت شده است. خبرگزاری فارس سوم آبان ماه با انتشار عکس هایی از او در لباس زنانه، این مستندساز را فردی مشکوک خواند که در جریان مسائل اخیر اصفهان با آرایش و لباس زنانه به تحریک افراد به بهانه اسیدپاشی می پرداخت. این خبرگزاری امنیتی ـ–نظامی با اشاره به لکه هایی بر روی دستان بهروز ملبوس باف او را متهم به دست داشتن در قضیه اسیدپاشی کرده و نوشته احتمال می رود این لکه های مشکوک جای سوختگی باشد.
این نوع اقدام از سوی خبرگزاری فارس مسبوق به سابقه است و پیش از این و در جریان بازداشت مجید توکلی، از فعالان شناخته شده دانشجویی هم دست به چنین کاری زده بود.در آن زمان این خبرگزاری تصاویر مجید توکلی را با لباس زنانه منتشرکرده و مدعی شده بود که او قصد فرار با لباس زنانه داشته؛حال آنکه او را پس از سخنرانی در جمع دانشجویی دستگیر کرده بودند. مساله ای که با واکنش های شدید رسانه ها، فعالان مدنی و دانشجویی و افکار عمومی مواجه شد.
اکنون در قضیه تجمع اصفهان و بازداشت مستندساز شناخته شده اصفهانی واقعیت چیست؟ بهروز ملبوس باف چگونه بازداشت شده و در هنگام تجمع مردمی در مقابل دادگستری این شهر چه لباسی بر تن داشته است؟ خانواده او به دلیل فشارهای امنیتی تاکنون سکوت اختیار کرده اند و همسر سابق اش روز دوشنبه به اداره اطلاعات اصفهان احضار شده اما دوستان و همکاران بهروز ملبوس باف و شاهدان عینی که روز چهارشنبه او را در تجمع دیده اند با رد ادعاهای خبرگزاری امنیتی فارس می گویند این لباس های زنانه را پس از بازداشت بر تن او کرده اند. آنها می گویند انتشار فیلم های دوربین هایی که از این تجمع فیلمبرداری کرده نشان خواهد داد که بهروز ملبوس باف یک بلوز آستین بلند به رنگ سبز ماشی با یک شلوار بر تن داشته و به هیچ عنوان لباسی زنانه بر تن او نبوده.
یکی از مستندسازان اصفهانی هم که از دوستان بهروز ملبوس باف است در مصاحبه با "روز" می گوید: من خودم آنجا بودم. اولا که ایشان را خیلی ها می شناسند و چند وقت پیش از دست استاندار و شهردار جایزه گرفت. در تجمع هم خود من بودم و ایشان را دیدم که لباسی عادی مثل بقیه روزهایش پوشیده بود. نه تنها من ، خیلی از بچه ها دیده اند. این چند روز هم داریم توی عکس ها می گردیم اما متاسفانه بعد از اینکه عکاس ایسنا را گرفتند دسترسی ما کم شده اگر عکس ها کامل بود کمک بزرگی می کرد. با این حال دوربین هایی بوده اند که از تجمع فیلمبرداری کرده اند و انتشار فیلم ها واقعیت را نشان خواهد داد.
این مستندساز سپس با اشاره به عکس های منتشر شده از سوی خبرگزاری فارس می گوید: این عکس ها خود بهروز است،ما از دیدن این عکس ها واقعا شوکه شدیم. این سناریوی خیلی بدی است که علیه ایشان راه انداخته اند. مساله فقط ایشان نیست، خیلی ها را تهدید کرده اند همه تحت فشار هستند. ولی سناریویی که علیه ایشان راه انداخته اند سناریوی بسیار بدی است. کسانی که ایشان را می شناسند او را درجمعیت دیده اند که بلوز آستین بلند و شلوار بر تن داشته.
او می افزاید: در عکس هایی که خبرگزاری فارس منتشر کرده در دومین عکس از بالا همان بلوزی بر تن بهروز است که همان روز تجمع بر تن داشت. ما نمی دانیم پس از بازداشت بهروز، کجا و به چه صورتی این عکس ها را تهیه و لباس زنانه تن او کرده اند اما این مساله متاسفانه فضای رعب و وحشت را ایجاد کرده تا جایی که دوستان در کانون مستندسازان اینقدر ترسیده اند که تاکنون واکنشی نشان نداده و بیانیه ای نداده اند. هیچ اظهارنظری هم نکرده اند. اینجا سینماگران را تهدید کرده اند. گفته بودند به عنوان عاملین شایعه سازی با شما برخورد خواهیم کرد. برای همین است که انجمن سینماگران عقب کشیده اند و می ترسند نفر بعدی خودشان باشند.
او با اشاره به لکه های روی دستان بهروز ملبوس باف می گوید: سال هاست همه کسانی که بهروز را می شناسند می دانند که این لکه ها یک نوع بیماری پوستی است که روی دستان بهروز دیده می شود. هیچ ارتباطی به اسید و اسیدپاشی ندارد. متاسفانه سناریوی پوچ و خطرناکی ساخته اند که برای هیچ کسی هم قابل باور نیست.
این مستندساز در عین حال می گوید که حتی اگر لباس زنانه بر تن بهروز ملبوس باف بوده چنین رفتاری قابل درک نیست و ما نمی فهمیم چه مشکلی ایجاد میکرد؟ چون او یک مستند ساز است و شرایط مستندسازی می توانست چنین ایجاب کند. اما وقتی او با لباسی عادی حضور داشته این سناریو سازی از سوی خبرگزاری فارس فقط در جهت این است که افکار عمومی را از مساله اصلی یعنی اسیدپاشی ها و عدم دستگیری عاملان آن منحرف کنند.
یکی از نزدیکان بهروز ملبوس باف هم در مصاحبه با "روز" تاکید می کند که او در تجمع بلوز آستین بلند با شلوار بر تن داشته: در پارکینگ دادگستری او را بازداشت کرده اند. تجمع هنوز تمام نشده بود او می رود پارکینگ که ماشین اش را بردارد و برود که چند نفر می ریزند سر او و با ماشین خودش او را می برند. بعد که این سناریو را خبرگزاری فارس ساخت، همسر سابق بهروز را به اطلاعات احضار کردند و خانواده به شدت تحت فشارند که هیچ حرفی نزنند.
او از تماس تلفنی این مستندساز با خانواده اش خبر میدهد و می گوید: روز شنبه یعنی سه روز بعد از بازداشت با برادرش تماس تلفنی گرفته و گفته حالش خوب است اما هنوز از وضعیت او خبری نداریم.
او می افزاید: بعد از بازداشت بهروز او را به خانه برده و همه جا را گشته و تمام وسایل را برده اند؛ میکروفون و وسایل فیلمبرداری و.. را به عنوان وسایل جاسوسی ضبط کرده اند، یعنی گفته اند اینها وسایل جاسوسی است.

اعتراض به اسیدپاشی؛ تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی
از اتهام یا اتهاماتی که به ملبوس باف تفهیم و منتسب شده خبری در دست نیست اما آن سوتر و درتهران مهدیه گلرو، فعال مدنی که بعد از حضور در تجمع مقابل مجلس شورای اسلامی در اعتراض به اسیدپاشی های اصفهان بازداشت شده به تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی متهم شده است. وحید لعلی پور، همسر مهدیه گلرو در مصاحبه با "روز" می گوید که این فعال مدنی از زمان بازداشت یکبار تماس تلفنی داشته و به گفته بازپرس پرونده در اوین زندانی است.
پرونده مهدیه گلرو در شعبه دوم بازپرسی دادسرای مستقر در زندان اوین است و همسرش می گوید: هنوز خیلی مشخص نیست اتهام اولیه بحث تجمع روز چهارشنبه جلوی مجلس است ولی با خود بازپرس که صحبت کردم گفت از نظر مابودن جلوی مجلس فی نفسه جرم محسوب نمی شود ولی باید پرونده بررسی شود.
او می افزاید: من در این قضیه واقعا یک مقدار گیج هستم،برای من بازداشت مهدیه خیلی شوک آور بود. من در جزئیات کارهای مهدیه بودم ومی دانم حواس اش هست کارهایی که می کند در چارچوب قوانین باشد. کاری خارج از چارچوب قوانین هم نکرده. بحث همان روز چهارشنبه هم کاملا طبیعی است، شما هر روزی از جلوی مجلس بگذرید یک سری آدم می بینید که نشسته اند و نسبت به مساله ای اعتراض دارند. همان روز هم کسانی شعارهایی خارج از اسیدپاشی می دادند که مهدیه با آنها صحبت کرده بود که امروز قضیه اسیدپاشی است. من نمی دانم چطوراین اتفاق افتاده و دلیل بازداشت او چیست. با بازپرس هم که صحبت می کردم می گفت چیز خاصی نداریم بگوییم چون پرونده دارد بررسی می شود و امیدوارم مهدیه هم بیاید بیرون و مطمئن شوند که مهدیه کاری خارج از چارچوب نکرده.
خانواده مهدیه گلرو اطلاعی از ارگان بازداشت کننده او ندارند و می گویند بازپرس پرونده فعالیت تبلیغی و اجتماع و تبانی را به عنوان اتهام او ذکر کرده و البته گفته که اینها ثابت شده نیست.
پیشتر نرگس محمدی که به همراه مهدیه گلرو در تجمع روز چهارشنبه در مقابل مجلس شورای اسلامی حضور داشته به "روز" گفته بود که پس از حضور در این تجمع، سایت های افراطیون عکس او، مهدیه گلرو و دو فعال دیگر حقوق زنان را منتشر و با کشیدن کاریکاتورها و نوشتن مطالبی آنها را متهم به توهین به ارزش های امر به معروف و نهی از منکر کرده اند، تلفن هایی هم با شماره های پرایوت به آنها شده و در نهایت مهدیه گلرو بازداشت شده است.

اعتراض روزنامه نگاران
اما این سه نفر تنها فعالانی نیستند که به دلیل حضور در تجمع اعتراضی نسبت به اسیدپاشی های اصفهان یا اطلاع رسانی در این زمینه بازداشت شده اند. زهرا محمدی و صنم فارسی، سردبیر و دبیر اجتماعی خبرگزاری ایسنا در اصفهان روز دوشنبه بازداشت شده بودند هرچند آنها دیروز آزاد شدند اما بیش از ۱۲۹ روزنامه نگار ایرانی با انتشار نامه ای ، بازداشت عکاس و خبرنگاران خبرگزاری ایسنا را نگران کننده خوانده و از نهاد‌ها و مقام‌های مسئول خواسته اند حق قانونی رسانه‌ها را در اطلاع رسانی آزاد و دقیق و حق دانستن مردم را محترم شمرده و رعایت کنند.
روزنامه نگارانی که این نامه را امضا کرده اند پرسیده اند: بازداشت خبرنگارانی که با تهیه خبر، گزارش و عکس رخداد‌ها را به اطلاع مردم می‌رسانند، به معنای بازداشتن رسانه‌ها از اطلاع رسانی نیست؟ بازداشتن رسانه‌ها از اطلاع رسانی حق دانستن مردم را از آنان سلب نمی‌کند؟ خبرنگاران خبرگزاری ایسنا به چه اتهامی بازداشت شده و در کار خبررسانی چه جرمی مرتکب شده‌اند؟ هشدار پیاپی به رسانه‌ها درباره پوشش خبری جنایتی نگران کننده چون اسید پاشی چه کمکی به حل مشکل خواهد کرد؟
آنها تاکید کرده اند که نتیجه تحمیل سکوت بر خبرنگاران و رسانه‌ها هرچه باشد به سود مردم و جامعه نیست.

Tuesday, October 28, 2014

Sodom And Gomorrah - The Real Sin City (ANCIENT HISTORY DOCUMENTARY)

Sodom And Gomorrah - The Real Sin City





واقعه ای که در تورات و قرآن به آن پرداخته شده- قوم لوط یا سدوم و گومورا- ضیف ابراهیم

اسدپاشی به صورت یک زن در انگلیس!!

به نظر شما اگر در انگلستان به صورت یک زن مسلمان اسید پاشیده شود در ایران چه واکنشی دارد ؟
١_ حوزه های علمیه سه روز تعطیل می شود .
٢_مجلس به دولت انگلستان بابت صداقت نداشتن در حقوق بشر تذکر می دهد 
٣_نماینده حافظ منافع انگلستان به وزارت خارجه احظار میشد .
۴_تجمع اعتراض امیز دانشجویان بسیجی دانشگاههای تهران 
۵_حضور محمد جواد لاریجانی در گفتگوی ویژه خبری به منظور نقض حقوق بشر در کشور حامی حقوق بشر .
۶_عصبانیت شدید احمد خاتمی در نماز جمعه تهران .
٧- مصاحبه حسيني باي با مردم انگليس و انزجار انها از نخست وزير و أمريكا و اسرائيل 
٨- برگزاري همايش هاي بين المللي در سالن سران با موضوع " دكترين بيداري اسلامي و مبارزه كوكورانه استكبار با أسيد پاشي "
٩- ارسال تيم پزشكي و كمك هاي مردمي به انگليس 
١٠- چند بمب گزاري خودجوش در نزديكي سفارت انگليس در پاكستان و أفغانستان و عراق
١١- پوشش لحظه به لحظه صدا و سيما به خبر و تجمعات إيجاد شده در سرتاسر انگليس

Monday, October 27, 2014

افشای نام بدهکاران بانکی

Friday, October 24, 2014

اسیدپاشی ننتگی بر چهره جامعه

لحظه فرارسیدن زلزله را نمی‌توان پیش بینی کرد، اما فروپاشی اخلاقی یک جامعه را از رصد ترک‌ها بر بدنه ی آن میتوان احساس کرد. همه ناهنجاری‌های کوچک و بزرگ اطراف ما سیگنال‌های جدی‌ای هستند از سوی جامعه برای فهماندن وضعیتی ویژه.
پیامدهای تاخیری مجموعه روندهای اجتماعی و سیاسی حاکم بر جامعه ایران به ویژه در یک دهه ی اخیر، به برآمدن وضعیتی ویژه از انحطاط اخلاقی در جامعه منجر شده است که علائم آن هرروز در شکلی نوتر و غافلگیرکننده‌تر از موارد پیشین بروز می‌کند.
شاید ناامیدکننده‌ترین این موارد را بتوان همین مورد اخیر "اسیدپاشی تفریحی" دانست. شوخی ساختن از سیه روزی انسان‌ها، تفریح با ویرانی چفت و بست‌های جامعه‌ای که ما را در بر گرفته، غم انگیزترین نمود انحطاط اخلاقی جامعه ماست.
شکاف طبقاتی فزاینده، پیدایش طبقه‌ای از ثروتمندان جدید و بروز اجتماعی آنها در ماجرای "بچه پولدارهای تهران"، در کنار رانده شدن لایه‌هایی از طبقه متوسط به انبوه بی چیزان جامعه و گسترش فشار اقتصادی و اجتماعی بر طبقه ی کارگر، همچنین افزایش مشهود آمار جرائم غیرسازمان یافته و کوچک به مثابه نشانی از فقر گسترش یابنده، در کنار گسترش و عادی شدن جرایم اقتصادی عظیمی که فرای قوه تخیل عموم مردم هستند، تنها بخشی از عوارض فساد و ناکارآمدی ریشه دار در سازوکار اجتماعی جامعه ایران است.
نمی‌توان این فساد را به سادگی به نهاد دولت نسبت داد و با ناله‌ای از سر عجز و یادی از گذشته‌ای مبهم و غبارآلود سر زندگی عادی برگشت، این فساد آنچنان گسترش یافته که با کمی بد‌بینی می‌توان در بسیاری از خانه‌ها از آن سراغی گرفت.
فردگرایی افراطی نهادینه شده را و بی مسئولیتی در برابر آنچه جلوی چشم ما، اما نه برای ما، اتفاق می‌افتد، باید دنباله‌های همین انحطاط اخلاقی فراگیر دانست.
مهمترین وظیفه یک ساختار فاسد در تثبیت خود، قبولاندن این گزاره است که "وضعیت قابل تغییر نیست" ، لحظه پذیرفتن این گزاره، لحظه فروپاشی است؛ از این نقطه به بعد منطق سفت و سخت فردگرایی ما را فرا می‌خواند تا "کلاه خودمان را سفت بچسبیم تا باد..." و این یعنی آغاز تلاش برای سهم بیشتر از ساختار فاسد و همزمان تلاشی پنهان در روغن کاری چرخ‌دنده‌های آن.
تمام سال ۸۸ را اما باید استثنایی بر این قاعده مسلط در دهه اخیر ایران دانست، تلاشی برای پس زدن ماشین فساد از سوی جامعه و تلاش برای بازسازی جامعه‌محور در برابر مدل حاکم الیگارشی سرمایه نظامی.
سرکوبی این تلاش اما پیامدهایی فاجعه بارتر برای امیدوارانی درپی داشت که در پی بازسازی انسانی‌تر جامعه بودند.
نتیجه این سرکوب نه تنها ادامه روند سابق که سرعت گرفتن آن شد. وضعیت نامطلوب خودش را تثبیت کرده بود، به علاوه توانسته بود تصویر جاودانگی خود را فراگیر کند. و این یعنی همان لحظه فروپاشی! حالا گروه بسیار کمتری به تغییر وضعیت امیدوار مانده بودند.
فوران سرمایه اجتماعی، همبستگی و احساس مسئولیت در برابر سرنوشت عمومی را، که تجربه مشترک بخش بزرگی از مردم در روزهای ۸۸ بود، باید بهترین نشانگر وضعیت دانست.
میزان همبستگی اجتماعی رابطه‌ای معکوس با ناهنجاری‌ها و فردگرایی نهادینه شده در بدنه یک جامعه دارد.
تصور اینکه جوانانی پیدا می‌شدند که در آن روزها برای تفریح و به قصد خنده اسپری خوشبوکننده را به استعاره‌ای تلخ از اسپری فلفل به صورت دیگری بفشانند تقریبا غیرممکن است، اما امروز وجود کسانی که در "شوخی اسیدپاشی" به ناگاه آب در صورت دختران بپاشند و قهقهه زنان دور شوند و دختر در هراس فروریختن دنیا بر سرش اشک بریزد، واقعیت جامعه ایران شده است.
اما مسئول و مقصر این وضعیت ویژه کیست؟ نمی‌توان جواب دقیقی به این سوال داد، اما بهترین جواب شاید "همه ما" باشیم.
تقصیر بزرگ ما تن دادن عمومی به وضعیت مسلط است، بخشی از ساختار شدن در پی ناتوانی از تغییر آن و در بهترین حالت سکوت در برابر آنچه در برابر چشممان اتفاق می افتد.
و راه رها شدن از این وضعیت؟ شاید راه رها شدن از اسیدپاشی دستگیری عامل آن و برخورد پلیس باشد، اما آنچه روشن است راه رها شدن از وضعیت نگران کننده اخلاقی جامعه این نیست. از قضا برخوردهای نیروهای انتظامی و قوه ی قضاییه ایران خود یکی از اصلی‌ترین ابزارهای نهادینه کردن خشونت و بی اخلاقی در جامعه ایران بوده است پس نمی توان راه نجات از وضعیتی را در علل همان وضعیت جستجو کرد.
راه شاید همان باشد که آن چند صد یا چند هزار نفری که در روزهای اخیر در برابر سازمان ملل یا سفارت ترکیه یا در شهرهای کردستان برای نشان دادن واکنش به وضعیت کوبانی و حمایت از مقاومت آن نشان دادند.
مردمی که مقابل دادگستری اصفهان یا مجلس رفتند تا اعتراضشان را با حضور هم بزرگ کنند بهترین راه را برای برکندن خشونت از جامعه، بازگرداندن همبستگی و مسئولیت اجتماعی به سازوکار اجتماع نشان داده‌اند. اینها شاید آخرین ارگان‌های زنده تنی محتضر باشند. آخرین بارقه‌های امید.
عکسی از تجمع روز چهارشنبه مردم اصفهان در اعتراض به اسیدپاشی‌ها

Thursday, October 23, 2014

کمی اندیشه...!!!

نقل از گوگل پلاس آرام حسینی:
 

یکی پول نداره شامپو بخره بزنه به سرش!
یکی دیگه هفت قلم شامپو میزنه به سگش!
یکی نون نداره واسه شبش!
یکی مست بودن شده کار هر شبش!
یکی تنها راه چاره اش شده فروش کلیه اش!
یکی هم شبا پز میده با مدل ماشینش!

ﯾﮑﯽ ﺑﻮﺩ ... ﺩﻭﻣﯿﺶ ﻧﺒﻮﺩ ...
ﯾﮑﯽ ﺑﺎ ﻣﺸﺮﻭﺏ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺧﺪﺍﺳﺖ .... !!!
ﯾﮑﯽ ﺗﻮ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺯﻧﺎﺳﺖ .... !!!
ﯾﮑﯽ ﺑﺎ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﻭ ﺫﮐﺮ ﺧﺪﺍﺳﺖ .... !!!
ﯾﮑﯽ ﺑﺎ ﭼﺎﺩﺭ ﻭ ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﮔﻨﺎﺳﺖ .... !!!
ﯾﮑﯽ ﻣﻮﯼ ﺳﯿﺦ ﻭ ﻏﯿﺮﺕ .... !!!
ﯾﮑﯽ ﺗﺴﺒﯿﺢ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﺷﻬﻮﺕ .... !!!
ﯾﮑﯽ ﺭﯾﺸﺸﻮ ﺑﺎ ﺗﯿﻎ ﺯﺩﻩ .... !!!
ﯾﮑﯽ ﺑﺎ ﺭﯾﺶ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭ ﺗﯿﻎ ﺯﺩﻩ .... !!!
آرﯼ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﺳﺖ ... !!!
ﻭ ﺍﯾﻦ ﻗﺼﻪ ﺳﺮ ﺩﺭﺍﺯ ﺩﺍﺭﺩ ......

Wednesday, October 22, 2014

تبهکاران سازمان یافته در وب


تبهکاران سازمان یافته در وب
(باندهای جرائم اینترنتی)
شخصی که به تازگی از راه یکی از شبکه های اجتماعی با من دوست شده نامه ای فرستاد و راهنمایی خواست. پاسخ او را دادم ولی به فکرم رسید ممکن است کسان بسیاری در میان جوانان فارسی زبان در کشورهای مختلف وجود داشته باشند که نیازمند روشنگری در این زمینه باشند. در نتیجه دست به کار نوشتن این مقاله شدم:
وقت به خير آقاي شماع زاده
ممنون بابت قبول دوستي و مطالب خوب و مفيدتون. به راهنمايي و مشورت تون به عنوان يه دوست نياز دارم.
راستش من يه دوست خانم دارم كه يه روز برام مسج فرستاد و گفت ادم كن و ازت خوشم مياد. پس از مدتي مكاتبه اظهار دوست داشتن كرد بهم. فكر ميكنم ازونجايي كه اهل ليبي هستش و دوران سختي رو پشت سرگذاشته بوده و پول زيادي به ارث برده ميخواد باهام ارتباط نزديك داشته باشه! منم باخودم گفتم حتمن كمبود محبت داره يا واقعن عاشق شده! يا شايد اصلن نياز به كمك داره و برحسب قانون انسانيت باخودم گفتم كمكش كن تا ازاين فلاكت و آوارگي دربياد. به دو علت فعلا قبول كردم:

با توجه به اينكه گفته 6.5 ميليون دلار پول داره وقتي اون پول كه ارزهست وارد ايران بشه خيلي خوبه و من به عنوان يه ايراني دين خودم رو به كشورم ايران ادا كنم حتي اگر اون خانم به من احساسي نداشته باشه. اما باديدن اين نامه يه خرده ترديد پيداكردم. به نظر شما اين حقيقت داره و كلاهبرداري به حساب نمياد؟
How are you?
Please the bank will tell you on the details of my life and about the fund deposited by late father. I will like you to write to the bank for information on how to make the fund transfer into your account. I have all with me here the original document about the fund and the pictures of my father including his death certificate as evidence of his death.
Am from Libya but the Red Cross rescue team brought me here in Senegal for the safety of my life due the political crises in my country. I will like to stay together with you in order to further my education while you invest my inheritance fund in any profitable business.
They said that out of hundred, there must be a good Samaritan and i hope that it was by God's grace that i chose you during my praying, God revealed to me that you are a very kind person, that is capable to help me. And i have 100% trust and confidence in you and i am rest assured that you will surely help me out from this terrible place.
گروهها و گونه های کلاهبرداری اینترنتی
گروه اول: که نمونه آن در بالا مشاهده میشود. اینان گروههای سازمان یافته ای هستند که محل فعالیتشان بیشتر کشور سنگال است. چون بانکی که همواره معرفی میکنند در سنگال واقع است. داستانهایی را هم که میبافند همه با کمی تفاوت به یک شکل است:
دختری در یک بحران یا تسویه حسابهای قدرت و حکومت یا کودتا پدرش که یکی از دولتمردان رژیم پیشین است کشته میشود و مال فراوانی به او میرسد. او به یک پارتنر نیازمند است تا بتواند میراث خود را طبق قوانین بانکی از بانک باز پس گیرد.
هدف این گروه دسترسی به شماره حساب بانکی شماست تا بتوانند کارهایی با آن صورت دهند و نیز از مدارکی که برایشان با اسکن فرستاده اید به گونه های مختلف بهره برداری کنند.

گروه دوم: اعلام میکنند که شما برنده جایزه بزرگ فلان شرکت بزرگ مانند مایکروسافت شده اید. و از شما میخواهند تا با آنان مکاتبه کنید. به شما تبریک میگویند که برنده خوش شانس این واقعه هستید. و طی مکاتبه ها شما را کتبا تخلیه اطلاعاتی میکنند و پس از سپری کردن این مراحل میگویند برای کارهای پستی و انتقال این پول لازم است در آغاز مقداری پول مثلا صد دلار بفرستید زیرا بانک نمیتواند از جایزه شما برداشت کند و هزینه ها را بپردازد. شما هم که برق آن دلارها عقلتان را ربوده است این پول کم را به شماره حسابی که به شما داده اند و آن واقعی است میفرستید.
در این مرحله پروسه کلاهبرداری برای آنان به انجام رسیده و آنان از همین پولهای جزئی در سطح جهان مبلغ هنگفتی را برای خود تدارک دیده اند و به مدارک شخصی شما نیز دست یافته اند که میتواند برای آنان و در کلاهبرداریهایی از نوعی دیگر(مانند درست کردن گذرنامه تقلبی و فروش آنها به کسانی دیگر) مفید واقع شود.

گروه سوم: خانمی اعلام میکند که من از شوهرم مبلغ هنگفتی به ارث برده ام و چون پیر و ناتوان و یا به سرطان مبتلا شده ام(همراه با تصویرهایی از بستری شدن آن خانم در بیمارستان و حضور در میان کودکان فقیر) به دنبال کسی میگردم تا بتواند این پول را برای کودکان فقیر در فلان کشور یا فلان منطقه از آفریقا هزینه کند و بابت این زحمت او مثلا بیست درصد آن را برای خود بردارد.
این گونه گروهها در پی پولشویی هستند. پولهای کثیفی که به هر گونه به دستشان رسیده و نمیتوانند بدون یک پارتنر برداشت کنند با زدوبند با رئیس بانک به دنبال شریکی میگردند تا آنها را برداشت کنند. با معرفی یک وکیل و نشان دادن تمام مدارک وکالت و شماره دفترودستک شما به آنها اعتماد میکنید و همه مدارک و حتا امضای خود را برای آنها اسکن میکنید و آنان با مدارک شما به اهداف خود میرسند.

گروه چهارم: این گروه که بیشتر در روسیه و بعضا در اوکراین هستند و در شبکه های همسریابی حضور دارند. با کسی طرح دوستی میریزند و با او دوست میشوند و پس از وعده و وعیدهایی میگویند برای آمدن همه هزینه های سفر را ندارند و تقاضای کمک هزینه سفر میکنند تا پس از رسیدن تسویه حساب کنند. برای جلب اعتماد شما کارت شناسایی یا آی دی کارت دختر و پروانه قانونی بودن کار آژانس هوایی را نیز برای شما میفرستند. شما همه را درست ارزیابی میکند و بدین ترتیب به پولهای بادآورده و هنگفتی که تنها خرجش چند ایمیل و چند عکس یکنواخت برای کسان مختلفی در تمام جهان بوده است دست مییابند.

نکته ای مهم: در همه این باندهای خلافکار در ظاهر زنان محوریت دارند ولی در اصل ممکن است اصلا زنی در میان آنان حضور نداشته باشد و تنها این عکسها و نام زنان هستند که به شما تلقین میکنند و اعتماد دروغین میبخشند.
سی ام مهرماه نودوسه- احمد شماع زاده

Monday, October 20, 2014

بارت را بر دوش دیگری بگذار!!

 
بدان راهى پر مشقّت و بس طولانى در پيش روى دارى، و در اين راه بدون كوشش بايسته، و تلاش فراوان، و اندازه گيرى زاد و توشه، و سبك كردن بار گناه، موفّق نخواهى بود،
بيش از تحمّل خود بار مسئوليّت‏ ها بر دوش منه، كه سنگينى آن براى تو عذاب آور است.
اگر مستمندى را ديدى كه توشه‏ ات را تا قيامت مى ‏برد، و فردا كه به آن نياز دارى به تو باز مى‏گرداند، كمك او را غنيمت بشمار، و زاد و توشه را بر دوش او بگذار، و اگر قدرت مالى دارى بيشتر انفاق كن، و همراه او بفرست، زيرا ممكن است روزى در رستاخيز در جستجوى چنين فردى باشى و او را نيابى.
به هنگام بى‏ نيازى، اگر كسى از تو وام خواهد، غنيمت بشمار، تا در روز سختى و تنگدستى به تو باز گرداند، بدان كه در پيش روى تو، گردنه‏ هاى صعب العبورى وجود دارد، كه حال سبكباران به مراتب بهتر از سنگين باران است.
بخشی از نامه 31 نهج البلاغه(به امام حسن مجتبی)

پدیدیه اسیدپاشی محصول تندروی و حمایت از تندروان!!

پدیده اسیدپاشی محصول تندروی و پشتیبانی از تندروان!!

ای مردم! بیدار شوید. به خداوندی خداوند سوگند که همه مسؤولیم!!

در حالی که این وقایع در کشور اتفاق میافتد و نشانه گسترش و حمایت از تندروی و پروبال دادن به تندروان در مجلس و محافل مذهبی است رهبر نارضایتی خود را از روند  اسلامی کردن! علوم انسانی با نوشتن نامه به شورای انقلاب فرهنگی ابراز میدارد!!

وای بر ما که جان و آبروی انسانها و بویژه هموطنانمان برایمان چندان ارزشی ندارد!

و شما! ای که بر صدر قوه قضا نشسته ای! آیا اینها بزرگنمایی فساد در کشوری است که ادعای مسلمانی دارد و شما برای فاش کنندگان آن خط و نشان کشیدی که آنان را به محاکمه خواهی کشاند؟ آیا وظیفه شما تهدید فاشگویی است یا اینکه وظیفه داری مجرمین به حقوق دیگران و بویژه محرکین و حامیان آنان را به جزا برسانی؟!! و از تندروان حمایت مکنی؟ نکند فردا اعلام کنی که اینها کار سرویسهای اجنبی بوده است!! 
شمایان هرگاه نمیخواهید چیزی را آشکار کنید و به مردم اطلاع دهید جرمها را به سرویسهای بیگانه نسبت میدهید. همانند قتلهای زنجیره ای که در آغاز به آنان نسبت دادید هرچند میدانستید. ولی بدانید که این گونه پوشاندن حقوق و حقایق راه به جایی نمیبرد و کسی باورتان نمیکند. لاپوشی کردن بس است. با مردم روراست باشید هرچند بسیار میترسید که روراست باشید و اصولا نمیتوانید و خود میدانید چرا نمیتوانید.

وای بر تو! وای بر ما!

Monday, October 20, 2014  بیست و هشتم مهرماه نودوسه - احمد شماع زاده

پلیس ۴ مورد اسیدپاشی در اصفهان را تایید کرد

·         18 اکتبر 2014 - 26 مهر 1393
سرتیپ حسین اشتری، جانشین فرمانده پلیس ایران، چهار مورد اسیدپاشی به زنان اصفهانی را تایید کرده است. مقام‌های محلی هم از 'اقدامات امنيتی' برای ردگیری عاملان اسيدپاشی خبر داده‌اند.
پیش از این پلیس تایید کرده بود که مهاجمان موتورسوار به دو زن اسید پاشیدند.
جانشین فرمانده پلیس در جمع خبرنگاران در پاسخ به این سوال که آیا قربانیان به دلیل شکل پوشش خود مورد حمله قرار گرفته‌اند، گفت: "افرادی که مورد هدف قرار گرفتند از قشر خاصی نبودند و این موضوع در دست بررسی است."
رسول ياحی، معاون سياسی امنيتی استانداری اصفهان، گفته است پیگیری‌ها در این باره به‌شدت ادامه دارد. او از "اقدامات امنيتی" در این باره خبر داده و در عین حال گفته است آنها قابل طرح در رسانه‌ها نیستند.
(همینکه میترسید موضوع رسانه ای شود نشان از آن دارد که اگر هم آنان شناسایی شوند مانند بسیاری موارد دیگر چون به دیگر تندروان وابسته اند که در همه جا نفوذ دارند کاری از پیش نخواهید برد. باید جلو تندروی در همه جا و بویژه مجلس گرفته شود. که اقدام به ارائه طرحهای تندروانه میکند.)

فضای رعب و وحشت

در همین حال برخی از رسانه‌ها از شمار بیشتر قربانیان این حمله‌ها خبر داده‌اند.
از جمله روزنامه شهروند، چاپ تهران، نوشته است که شایعات درباره حمله به هشت زن است و از جمله شش زن جوان قربانی اسیدپاشی در بیمارستان فیض اصفهان بستری شده‌اند.
به نوشته این روزنامه، آمار اسیدپاشی‌هایی که در سال‌های گذشته در اصفهان رخ داده در مقایسه با آمار این حمله‌ها در تهران بسیار کمتر بوده و این نشان‌دهنده روند خاصی در افزایش یک‌باره این جنایت در شهر اصفهان است.(روند خاصش معلوم است روند رو به افزایش تندروی در کشور است.)
این روزنامه چاپ تهران از قول چند شهروند نوشته است که در اصفهان "فضای رعب و وحشت" درباره خبرهای مربوط به اسیدپاشی شکل گرفته است.
روزنامه ایران، نشریه رسمی دولت، از "شکار چهره" موتورسواران اسیدپاش با دوربین‌های ترافیکی خبر داده و نوشته است در روزهای اخیر "چندین مورد" از حمله اسیدپاشی در اصفهان رخ داده است.(زحمت میکشند ولی هنگامی که برایشان مشخص شد که کیستند در آغاز تقاضای عفو و سپس اگر زندانی شوند بخشوده میشوند. باید از هم اکنون رسانه ها اعلام کنند که جزای این عمل قصاص به مثل است و عفوی هم در کار نیست تا بلکه از گسترش آن کم شود. ولی بدانید که این کار را نمیکنند زیرا بسیاری از آنان وابسته اند.)
خبرگزاری ایسنا با چند نفر از قربانیان و نزدیکانشان مصاحبه کرده است و همه آنها مورد حمله قرار گرفتن به دلیل خصومت شخصی را رد کرده‌ و گفته‌اند مهاجمان ناشناس بوده‌اند.(دلیلی بر شخصی نبودن و بلکه تحریک به وسیله تندروان است.)
آنها در عین حال این موضوع را که "بدحجابی" دلیل حمله بوده است رده کرده‌اند.(هیچکس نمیآید بگوید من بدحجابم و اصولا کلیت زنان جامعه ما بدحجاب نیستند. تندروان درامدن موی زن به بیرون از روسری را بد حجابی میدانند!)
یکی از قربانیان به ایسنا گفته است: "در آگاهی متوجه شدم تنها من نیستم که قربانی این جنایت شده‌ام و چندین نفر دیگر از نقاط مختلف شهر مورد این جنایت مشابه قرار گرفته‌اند."
این قربانی اسیدپاشی درباره مساله "بدحجابی" هم گفته است: "من در یک خانواده مذهبی بزرگ شده‌ام و هیچ وقت به خود اجازه نداده‌ام که با پوشش نامناسب از منزل بیرون بیایم. من آن روز فرم دانشگاه را به تن داشتم."
رسانه‌های مختلف ایرانی در روزهای گذشته از احتمال ارتباط این اسیدپاشی‌ها با مساله پوشش زنان و تلاش گروه‌های تندرو برای محدودیت آنها صحبت کرده‌اند.  
(یقینا بیشتر موارد مربوط است به گروهها تندرو. اگر مواردی به تندروان ربطی نداشته باشد مربوط به کسانی است که مشکل روانی دارند وهنگامی که خبر بیتفاوتی مسؤولین را میبینند به این اعمال دست میزنند. گروهی که کلیپ هپی را درست کردند به سرعت دستگیرشدند ولی اکنون چندین روز و بلکه بیش از دو سه هفته از این موضوع میگذرد و خبری از دستگیری کسی پخش نشده و اگر هم دستگیر کرده باشند به دلیل ملاحظاتی که دارند آنها را رسانه ای نمیکنند تا بلکه راه دیگری بیابند.)