یاد آن
روزی که تختی و حیاطی داشتیم قل
قل قوری و قلیان و بساطی داشتیم
عطر
آویشن ردیف استکانهای بلور زندگی
شیرین تر از چای و نباتی داشتیم
مادری فیروزه تر از آسمانی
مخملی سایه مهر پدر ظهر صلاتی
داشتیم
خانه ای گر چه کلنگی خالی از
اندوه و غم با خبر از حال هم شور و
نشاطی داشتیم
نم نم چنگ و رباب و گلنراقی
و قمر هر شب جمعه که میشد سوروساتی
داشتیم
نرده های غرق پیچک پله پله
اتلسی گام پاورچین و غرق
احتیاطی داشتیم
شرشر فواره روی رقص ماهیهای
حوض شوروشوق و خاطر پرانبساطی داشتیم
حافظ و شاخه نباتش سعدی و
سیمین تنش فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتی
داشتیم
عکس ما را قاب کن هرچند با گرد و غبار تا
که خوشبختی بداند خاطراتی داشتیم
No comments:
Post a Comment