Tuesday, October 14, 2014

دفاع با شال سفید(نسرین قهرمان!!)




سعدی علیه الرحمه:

بنياد ظلم در جهان، اندك بوده است و به مزيد هر كس بدين درجه رسيده است»
 
دفاع با شال سفید
اصرار خانم ستوده این بود که: وکیل اصلیِ من آقای عبدالفتاح سلطانی است. او را برای دفاع از من به اینجا بخوانید. اوست که از ابتدا با من همراه بوده و به چند و چون پرونده ی من اشراف دارد. با این تأسف که وقتی من زندانی بودم وی بیرون بود و آنگاه که من بیرون آمدم او به زندان رفت. دادگاه به اصرار و درخواستِ خانم ستوده روی خوش نشان نداد. .... و کار به دفاع نهاییِ خانم ستوده رسید.
خانم ستوده بر پای ایستاد و لب به سخن گشود. ...اینجانب( نسرین ستوده) از طرف دادستان و نماینده ی او و همچنین وزارت اطلاعات متهم به اقدام علیه امنیت کشور از طریق انجام حرفه ی وکالت شده ام. و حالا باید از خود و عملکردم دفاع نمایم . دفاع ام را با عشق به عدالت و فرشته ی عدالت آغاز می کنم. می خواهم بدانید رنجی مرا به این خانه کشانده است. من از بی عدالتی ای رنج می برده ام که مرا و هموطنانم را به یکسان در برگرفته است.
محاکمات نا عادلانه، مجازات های خانوادگی، و دست آخر عفوهای دل به خواه، همگی نشانه هایی عریان از( سلیقه ای است که به جای قانون) اجباراً به کسانی تحمیل می شود که نا عادلانه مورد اتهام قرار می گیرند و بی رعایت تشریفاتِ قانونی محاکمه و مجازات می شوند… این دادگاه، تا داخل ( زندان) بودم تشکیل نشد و اکنون که آزاد به نظر می رسم، تشکیل می شود تا آخرین آثار آزادی ام را از من باز ستاند…. مصراً بر این ادعای خود تأکید دارم که دلیل دستگیری و فشارهای وارده بر خانواده ام، انجام وظایف حرفه ای ام و پذیرش وکالت از دگراندیشان یا قربانیان نقض حقوق بشر در راستای عمل به سوگند نامه ی حرفه ای ام بوده است….
سه تن از پنج وکیل من تحت تعقیب کیفری قرار گرفته اند. همکار عزیز و ارجمندم جناب آقای عبدالفتاح سلطانی – که وکالت مرا در دوران سخت به عهده داشتند – هم اکنون در زندان به سر می برند …. پس از انتخابات، تعداد کثیری از وکلای مستقل تحت تعقیب قرار گرفته اند و حتی بسیاری از آن ها هم اکنون در زندان به سر می برند …. من مانند کلیه ی همکارانم , در پایان دوره ی کار آموزی و زمان دریافت پروانه ی وکالت، سوگند نامه ای را امضا نمودم که به موجب آن تا زمانی که وکالت می کنم، جز در راه حق و حقیقت قدمی برندارم و برای احقاق حقوق موکلانم، ولو با سختی های زیاد، کمر همت بربندم. اینجانب باید بین سوگند حرفه ای ام و توصیه ی باز جویانم، یکی را بر می گزیدم . که من، درعمل به سوگند نامه ی حرفه ای ام لحظه ای تردید نداشته و ندارم.
…. دادگاه انقلاب، پس از سال 1357 و در اثر تحولاتی که 35 سال پیش به وجود آمده بود، تاسیس شد. اکنون 35 سال از انقلاب می گذرد و ادامه ی فعالیت دادگاه انقلاب با فلسفه ی وجودی اش مغایر است…. نحوه ی رسیدگیِ قضایی در دادگاه انقلاب به نحوی است که اساساً حق دفاع از متهمان در بسیاری از موارد سلب شده است. به عنوان نمونه، وجود اعلان کتبی و رسمی ” از پذیرفتن وکیل معذوریم ” در پشت درِ دادگاه های انقلاب، تا همین چند سال پیش، نشان از محاکمه ی متهمان بدون حضور وکیل طی سالیان متمادی داشته است.
…..طبق اصل 168 قانون اساسی به کلیه ی اتهامات سیاسی باید در محاکم عمومی، با حضور هیات منصفه و مطلقاً به صورت علنی رسیدگی شود. طی 35 سال گذشته به کلیه ی اتهامات سیاسی در دادگاه ویژه ( دادگاه انقلاب )، بدون حضورِ هیات منصفه واساساً به صورتِ غیر علنی رسیدگی شده است . بنا براین در این سالها با وجود دادگاه انقلاب، حق کلیه ی دگر اندیشان اعم از دگر اندیشان مذهبی، عقیدتی، مدنی و سیاسی نادیده گرفته شده است.
….آیا اصولاً در چنین دادگاهی با چنین شاکله ای که بنیان آن بر غیرعلنی بودن و تحدید وکیل بنا شده است، و متهم را از شرایطِ کاملاً امنیتیِ بند 209 و سلول های انفرادی برای محاکمه اعزام می نمایند، امکان رعایت استقلال قضایی و بیطرفیِ قاضی وجود دارد؟ اصل “استقلال قضایی” که به عنوان اصلی مهم و بنیادین در کلیه ی سیستم های قضایی (جهان) مورد توجه خاص است، آیا در داگاه هایی که با گزارشِ نهاییِ بازجویانِ ( دستگاه های امنیتی) تشکیل می شوند، قابل رعایت و تصور است؟ گزارش هایی که ( در آنها بازجویان ) نوع جرم را تعیین می کنند، مدارک آن را یک به یک برای قاضی برمی شمرند، و حتی میزانِ مجازات متهم را نیز تعیین می کنند؟
آقای رییس! اعضای محترم دادگاه
آنقدر راهم را در طی 10 سال وکالتم درست پیموده ام که اگر به 10 سال پیش بازگردم، با اطمینانِ بیشتر همین راه را بر می گزینم. بر این باورم که موکلانم – که وکالت آن ها را به عهده گرفته ام – گناهکار تر از من نبوده اند. ( با اطمینان می گویم:) همگی آنان بی گناه بوده اند. اگر کسی در این میان گناهی کرده است، من بوده ام که گناهی جز عشق به عدالت نداشته ام. از شما می پرسم : من چگونه می توانستم احکام ناعادلانه را شاهد باشم و سکوت کنم؟ یا کتمان کنم و روی بگردانم و دل خوش دارم که واژه ی «وکیل» را سزاوارم؟ من در این سالهای وکالت، نه اعتباری از این شغل به کف آورده ام و نه نانی.
اگر شما گرامیان که همکاران پیش کسوت من هستید , مرا شایسته ی این حرفه ندانید، بی هیچ اعتراضی راه بازگشت را بر می گزینم و کوره راه عدالت خواهی را به شما وامی گذارم و در جستجوی آزادی و عدالتی که از آن محرومیم، از کوی و برزنی دیگر خواهم رفت. اما این اطمینان را به شما، خودم و هموطنانم می دهم تا زمانی که بساط محاکماتی عادلانه برقرار نشود، من به راهم ادامه خواهم داد. 
با احترام: نسرین ستوده

جلسه دادگاه تمام شد... به جناب رضا خندان زنگ زدم. خبر خوبی داد: 
پروانه ی نسرین تمدید شد...
 محمد نوری زاد - سوم شهریور نود و سه – تهران

Share This Post

No comments:

Post a Comment