Thursday, April 23, 2015

معتاد بودن یا نبودن!‌ معما اینجاست!



معتاد بودن یا نبودن!‌ معما اینجاست!

روزی که وایبر و واتس آپ و امثالهم به زندگی ها وارد شدند، کمتر کسی بود که از آسیب های شبکه های اینچنینی حرف به میان بیاورد. فضای تعاملی درون این شبکه ها آن قدر جذاب بود و آن قدر کارها راحت تر و کم هزینه تر پیش می رفت که کسی از عواقب احتمالی آن نمی ترسید. کمی که گذشت، اولین زنگ خطر از درون خانه ها به صدا درآمد. فاصله ی بین اعضای خانواده بیشتر شد، دورهمی ها و تعامل در دنیای واقعی کاهش پیدا کرد و وابستگی ها به گوشی تلفن همراه به عنوان یک پکیج کامل ارتباطی زیاد و زیادتر گشت. آن وقت بود که از گوشه و کنار، زمزمه های شکایت به گوش رسید. تصویر یک مهمانی وقتی همه در یک اتاق بزرگ جمعند و هیچ کس با دیگری حرف نمی زند و همه سرشان در تلفن همراهشان است، یک تصویر تکراری و تکرار شونده است. تصویری تلخ و دردآور که نشان می داد اولین آسیب این دنیای جذاب و زیبا، کم کردن روابط خانوادگی در سطوح پایینتر و فروپاشی خانواده در سطح گسترده است. آسیب شناسان در این باره هشدارها دادند و مثل خیلی از معضل های دیگر اجتماعی، علاج واقعه به بعد از وقوع معوق شد!
جامعه شناسان، فردگرایی را اولین آسیب شبکه های ارتباطی می دانند و معتقدند که هر وسیله جدید ارتباطی که متولد شد، این فردگرایی را درصدی افزایش داد. در کتب مطالعات ارتباطات، آمده که پیش از پیدایش صنعت چاپ و ایجاد کتاب به عنوان یکی از اولین راه های ارتباطی، مردم دور هم در کلیساها جمع می شدند و بلافاصله پس از چاپ انجیل، همه در خانه هایشان نشستند و هر فرد با انجیل ارتباط برقرار کرد. این فردگرایی، که تنها یکی از آسیب های شبکه های اجتماعی و موبایلی است، خودش به تنهایی مشکلات زیادی را در پی داشت. سرد شدن روابط، دور شدن اعضای خانواده از هم، کم شدن سنت های قدیمی مثل صله رحم و تغییر شیوه ابراز محبت، از آسیب های همین فردگرایی هستند. ریاحی، کارشناس جامعه شناسی و آسیب شناس در این باره به عواقب این آسیب اشاره می کند. او می گوید که در اثر همین فردگرایی، نظارت والدین بر کار فرزندانشان کمتر شده و دنیای مجازی نوجوان که به اشتباه حریم شخصی اش تلقی می شود، بزرگتر. او می گوید: «اگر در گذشته می شد از دوستان فرزند و نحوه تعاملش با آن ها فهمید چه خطراتی در کمین کودک و نوجوان است، امروز با این گوشه ی امنی که برای آن ها ایجاد شده و کسی اجازه ورود به آن را ندارد، عملا نظارت به صفر میرسد. همین عدم نظارت است که فجایع بزرگی را رقم می زند و متاسفانه خانواده ها از این فجایع آگاهی کافی ندارند.» این کارشناس ادامه می دهد: «در دستورات تربیتی داریم که کودک می بایست تا هفت سالگی به طور مطلق کنترل شود و هرگونه محتوایی که در دسترسش قرار می گیرد، فیلتر کامل شده باشد. در سنین نوجوانی این محتوا می بایست ظاهر آزادانه تر داشته باشد و باطن سختگیرانه تر. اما چیزی که در عمل مشاهده می کنیم، عدم توانایی کنترل بر چنین فضایی توسط خانواده هاست. تربیت ها به گونه ای شده که نوجوان حس نمی کند برای فعالیت هایش در شبکه های اجتماعی محدودیتی وجود دارد و هر محتوایی را دریافت و ارسال می کند.» تنهایی و تنها شدن، دور و بیگانه شدن از خانواده و رفتن در غاری تاریک و تو درتو، آسیبی است که نمی شود از کنار آن به این راحتی ها گذشت...

نسل معتاد!
بدون اغراق می شود گفت نسل جدید، یک نسل معتاد است! معتاد ارتباطات، معتاد ابزارهای ارتباطاتی... وقتی یک روز گوشی را در خانه جا می گذاریم، تا شب حس می کنیم یک گم کرده داریم و در حالت بدترش، حس می کنیم یکی از اعضای بدنمان ناقص شده! با این نقص حتی چندساعت هم کنار نمی آییم و بعد از رسیدن به گوشی و وصل شدن به اینترنت، دو برابر وقت صرف می کنیم تا از خماری آن روز دربیاییم! نتایج یک پژوهش نشان می دهد که در ایران از هر صد نفر 75 نفر موبایل دارند (که با توجه به رشد روزافزون تعداد کاربران، قطعا این عدد بیشتر هم شده است) که از این تعداد، 61 درصد مردان در صورت نبود تلفن همراه دچار اضطراب و تشویش می شوند که این عدد در بین زنان 70 درصد است. این آمار و صدها آمار دیگر نشان می دهد که زندگی دیجیتال، علاوه بر آسیب های اجتماعی، تاثیرات مخرب فردی نیز به دنبال دارد. از بیماری های جسمی مثل سردرد، گوش درد، تهوع، سرگیجه و امثالهم که بگذریم، ورود به دنیای دیجیتال بیماری های روحی را نیز افزایش داده است.
کارشناسان یکی از بیماری های شایعی که ابزارهای ارتباطی علی الخصوص موبایل به وجود آورده را «نوموفوبیا» می دانند. این بیماری، که همان «بدون موبایل هراسی» نام دارد چیزی است که بدون آن که بدانیم، خیلی هایمان به آن مبتلاییم. ترس از این که روزی بدون موبایل بگذرانیم، خیلی هایمان را اذیت می کند و همین، نشان دهنده ابتلا به نوموفوبیاست. عصبی شدن و از کار افتادن در صورت دور بودن از گوشی تلفن همراه، از نشانه های این بیماری است و متاسفانه در افراد مبتلا می بینیم که همه جا، گاه حتی در دستشویی نیز گوشی را از خود جدا نمی کنند و هر صدایی که از گوشی بلند می شود، آن ها را سراسیمه به گوشی می رساند و از آن فجیع تر آن که ثانیه به ثانیه گوشی خود را بدون دلیل چک می کنند. افسردگی و سندرم زنگ تلفن هم علاوه بر اعتیاد و نوموفوبیا، از بیماری های شایع این دنیای عجیب و غریب مجازیست که متاسفانه در دنیا برای درمان آن ها هنوز راه حل های قطعی پیشنهاد نشده است.

کنار هم نشستن های تلگرامی، نوازش های وایبری
تصور کنید در پارکی نشسته اید، روی یک نیمکت. فردی از جنس مخالف می آید کنارتان می نشیند. اول سلام و علیکی رد و بدل می شود و بعد آن فرد، شروع می کند به حرف زدن و شما گوش می دهید. گوش می دهید و در همان نوبت اول، شما هم از خودتان، علایق و سلایقتان، وضعیت زندگی و کار و غیره برایش می گویید. این ارتباط آن قدر عمیق می شود که بعد از یکی دو ساعت، خیلی چیزها درباره فردی که بار اول است می بینیدش، می دانید. این اتفاق در عالم واقع شاید بعید و دور از ذهن به نظر برسد اما اتفاقی است که هر روزه هزاران بار در فضای مجازی رخ می دهد. دو نفر در این فضا، ندیده و نشناخته چنان با هم صمیمی می شوند و چنان از اوضاع و احوال هم خبردار می شوند که انگار صدسال است یکدیگر را می شناسند. این کنار هم نشستن های وایبری و واتس آپی و تلگرامی، گاه منجر به اتفاقات ناگواری می شود. چیزی که کارشناسان روانشناسی و البته مذهبی درباره آن هشدارهای زیادی داده اند. حجت الاسلام صالحی، کارشناس مسائل دینی معتقد است شکسته شدن قبح ارتباط با نامحرم در فضاهای این چنینی به سرعت شکسته می شود و همین، ابتدای بسیاری از مشکلات و انحرافات است.
او تاکید می کند که اسلام نسبت به رابطه با نامحرم حساس است و آن را فقط در موارد ضروری جایز می داند: در فضای عادی قبح شکنی و حیازدایی به این راحتی ها اتفاق نمی افتد اما در فضای مجازی به سرعت می شود وارد این فاز شد.

رها نکنیم؛ درمان دارد!
تاریخ رشد رسانه ها در غرب نشان می دهد که بین هر تکنولوژی قدیمی و جدید، فاصله ای معقول وجود داشته است که این فاصله سبب شده تا مردم آمادگی مواجهه با آن تکنولوژی را پیدا کنند. در کشور ما، هر چه پیشتر رفتیم، از صنعت چاپ تا الان، فاصله با غرب کمتر شده و استفاده از تکنولوژی با سرعت بیشتری صورت می گیرد؛ چنانچه هم اکنون، استفاده ما از تکنولوژی هایی که در غرب رواج دارد فاصله ای چند ماهه دارد و یا به همزمانی رسیده است. همین امر باعث شده تا فرهنگ همراه با تکنولوژی رشد نکند و آمادگی لازم برای مواجهه را برای کاربران ایجاد نکند.
درست است که این اتفاق افتاده و پیش از جا افتادن فرهنگ استفاده، تکنولوژی در اختیار ما قرار گرفته و برای این عدم اطلاعمان هزینه هایی را داده ایم، اما نمی شود بی خیال ماند و از هزینه های احتمالی بعدی جلوگیری نکرد.
شاید اگر برای درست کردن این بنای کج، سراغ پایه ها برویم و آن ها را مستحکم تر کنیم، نتایج بهتری به دست بیاید. آگاه کردن کودکان و نوجوانان و تمهید و اتخاذ تصمیماتی که موجب شود کار با این ابزارها را یاد بگیرند و آسیب های بعدی را به حداقل برسانند، مهم تر از هر چیز دیگری به نظر می رسد. اتفاقی که به راحتی خواهد افتاد.
ریاحی، کارشناس جامعه شناسی معتقد است که گرایش کودکان و نوجوانان به ابزارهای ارتباطی را نتیجه ارتباط اشتباه والدین با فرزندانشان می داند. او در همین رابطه به خاطره ای اشاره می کند و می گوید: «در مدرسه راهنمایی از نوجوان ها خواستیم بیشتر از دو ساعت وقتشان را پای گوشی هایشان نگذرانند. فکر می کردیم با این کار می توانیم از استفاده افسارگسیخته از این ابزار جلوگیری کنیم. چندی بعد با واکنش های جالبی مواجه شدیم. والدین پیش ما می آمدند و می گفتند که فرزندانشان به محض رسیدن به خانه بدون این که حتی ناهار بخورند می روند سراغ گوشی و تمام این دو ساعت سر برنمی دارند و در دقایق پایانی دوساعت چنان استرسی آن ها را می گیرد انگار که چند دقیقه تا پایان عمرشان باقیست!»
وی می گوید: «وقتی پدر و مادر با کودکی که با او در یک خانه زندگی می کنند تلویحا قطع رابطه کرده اند و برای او وقت نمی گذارند، وقتی تمام وظیفه پدر و مادری را در رفاه اقتصادی و نظافت خانه و تامین مایحتاج فرزند می دانند و به نیازهای معنوی او پاسخ نمی دهند، از کودک هم نمی شود انتظاری جز این داشت. تعاملی بودن این ابزارها، برای هر فردی که شیفته ی برقراری ارتباط باشد و نیازش از طریق والدین مرتفع نگردد، این امکان را فراهم می کند که دچار آسیب هایی از این دست گردد.»
این آسیب شناس می گوید که بطور آزمایشی، گروهی از خانواده هایی که با معضل گرفتار شدن فرزند در دام تکنولوژی مواجه بودند تشکیل داده اند و چند هفته پشت سر هم آخر هفته ها آن ها را به طبیعت برده اند. در این گشت و گذار خانوادگی، بازی های مفرحی هم پیش بینی شده بوده است.
نتیجه جالب این آزمون این بود که کودکان و نوجوانان حاضر در گروه، نه تنها در طول هفته گرایش خاصی به ارتباط گیری از طریق تلفن همراه نشان نمی دادند، که از ابتدای هفته برای آخر هفته ای که در آن بازی و تفریح آن هم در کنار خانواده است لحظه شماری می کرده اند.
همین پژوهش کوچک نشان می دهد ارتباط صحیح با فرزند، چشاندن لذت با هم بودن و پر کردن وقت او با افعالی که متناسب با سن و سال و شرایط کودکی و نوجوانی است، می تواند بسیار کمک کننده باشد.
گرایش به تلفن همراه به خاطر این است که مجموعه ای از رسانه ها در یک پکیج کودچک به نام موبایل جمع شده است و همین تجمیع موجب شده تا ما دیدی کلان به این موجود چند گرمی داشته باشیم و فکر کنیم اگر روزی این «مخدر» چند گرمی در دست هایمان نباشد، نقصی غیرقابل جبران به وجود آمده است.

No comments:

Post a Comment