Thursday, April 16, 2015

دابة‌الارض، چیستی و چگاهی آن



دابة‌الارض، چیستی و چگاهی آن

واذا وقع‌القول عليهم‌ اخرجنا لهم دابّه‌ من‌الارض تكلّمهم انّ‌النّاس باياتنا لايوقنون
و هنگامي كه وعدة الهی محقق شود جنبده اي از زمين برانگيزيم كه با آنان تكلم كند. همانا كه مردم بآيات ما يقين ندارند. (نمل:82)

در اخبار اماميه آمده است که:‌ جنبنده اي كه در این آية ذكر شده(دابه‌الارض) به رجعت حضرت امير(ع) در ظهور حضرت قائم يا خود ولي عصر عجل الله تعالي فرجه تلقی شده است.
براي دانستن حقيقت اين آيه ابتدا بايد بدانيم كه عبارت واذا وقع‌القول عليهم چه زماني است. زيرا اگر گوياي آغاز رستاخيز است، پس ربطي به ظهور حضرت صاحب‌الامر پيدانمي‌كند. زیرا عوام شيعه و گاهي خواصّ آنان، در مسألة ظهور همواره چند چيز را بي‌جهت به یکدیگر ربط‌ مي‌دهند.

مهم‌ترين آنها اين است كه علائم ظهور را با علائم رستاخيز يكي مي‌پندارند؛ به گونه‌اي كه مردم تصورمي‌كنند ظهور حضرتش برابر است با پايان جهان. به همين دليل مي‌گويند ‹دورة آخرالزمان شده‌است›. درصورتي كه ما ‹صاحب‌ الزّمان› داريم و نه ‹صاحب آخرالزّمان!›.
از سوي ديگر، معناي ‹عصر و زمان› اين است كه حضرتش در تمام عصرها و زمان‌ها تا به‌هنگام ظهور، حاضر و ناظر امور جهان است (اشتباه‌نشود،‌ امور جهان و نه مانند برخي كسان كه مي‌گويند معصومین علیهم السلام ناظر كردار افرادند. اين ويژگي تنها از آن خداست) و زمين از وجود و مديريتش بهره‌مندمي‌گردد؛ و كارنامة عملكرد جهاني دولت‌هاي همة كشورها را بررسي‌‌مي‌كند و زير نظر دارد؛ تا به‌هنگام ظهور با مشكل فراواني مواجه نشود. زيرا هرچه باشد، ايشان ‹امام› است و ‹خدا› نيست، و خداوند ايشان را بي‌كاره رهانكرده، بلكه وظايفي را برعهدة ‌ايشان گذاشته كه بايد رسيدگي‌كنند.

نكتة دوم اين است كه ‹علائم ظهور› را با ‹شرايط ظهور› يكي مي‌گيرند درصورتي‌كه اين دو با يكديگر تفاوت بسياري دارند؛ كه براي دانستن آنها بهتر است به كتاب‌هاي مرجع در اين زمينه رجوع‌شود. 

نكتة ديگري كه از آيه برنمي‌آيد، ولي در ترجمه ها میآید از عذاب سخن گفته‌شده و اينكه ظهور حضرتش براي ‹انتقام› است، درصورتي‌كه هدف از ظهور آن حضرت، انتقام نيست؛ بلكه برقراري نظام مسالمت‌آميز جهاني و زندگي سالم نمونة اسلامي است؛ زيرا براي انتقام‌گرفتن نيازي به ولي خدا نيست و شرايط و آمادگي خاصي نمي‌خواهد بلکه خداوند هرگاه اراده‌كند مي‌تواند چنين كاري را به هر وسيله‌اي انجام‌دهد.

بنا بر آنچه كه آقاي خرمشاهي با نقل حديث‌هايي در این زمینه و در تفسیر این آیه آورده، ظهور دابه‌الارض از نشانه‌هاي دهگانة آغاز رستاخيز است. يكي از اين حديث‌ها به حضرت مسيح برمي‌گردد. ولي حديث روشن نيست و ابهام‌دار است. از سوي ديگر اشاره به پژوهشي شده‌است كه مشخص‌مي‌شود مسيحيان نيز به دابه‌الارض معتقدند؛ از اين رو، فيلم‌سازان مسيحي چند دهه است به اين موضوع پرداخته، و دابه‌الارضي را با همان ويژگي‌هايي كه در ‹مكاشفة يوحناي رسول› و حديث ‹حذيفه‌بن‌اليمان› آمده، براي به‌تصويركشيدن وقايع پايان جهان ساخته‌اند.
بدين ترتيب اگر دابه‌الارض را رجعت حضرت امير(ع) و يا ظهور حضرت ولي‌عصر بدانيم، هم به آن بزرگواران توهين‌كرده‌ايم،‌ و هم به قرآن كريم، و هم به ساحت قدسي خداوند عزيز.

حكومت عدل جهاني
هنگامي كه آن حضرت ظهور‌كنند، پس از برقراري عدل‌وداد در همة اقطار جهان، به زندگي انسان‌ها و بلكه جن‌ها سروسامان مي‌دهند. تمام برنامه‌ها و هدف‌هايي را كه بزرگان، مصلحين، و پيامبران در طول تاريخ، در جهت انجام آن كوشيدند و آرزويش را داشته اند، به وقوع مي‌پيوندد.
دانش و حكمت كه تا آن زمان، با همة پيشرفت‌هاي انساني و جني، تنها جزء كوچكي از آن براي انسان روشن‌شده، با شكوفايي حقايق قرآن، به‌تمامي به ظهور و عمل و شكوفايي مي‌رسد.
قرآن مجيد كه تا آن زمان مهجور بوده و حق تلاوتش را ادانكرده‌اند، به‌تدريج، عيان مي‌شود و بهره‌ها و فيضان‌هاي خود را بويژه در زمينة دانش‌ و حكمت، همچنانكه در سورة نور و آية نور آمده (زيرا حقيقت قرآن نور الهي است) همچون پرتويي به همگان و به هرسو مي‌پراكند، كه اگر چنين نباشد، نزول آن بيهوده‌بوده‌است. و همة اينها ممكن است كه چندصدسال به‌درازاكشد، چنانكه هرروزه در دعاي صاحب‌الامر مي‌خوانيم: حتي تسكنه ارضك طوعاً و تمتّعه فيها طويلاً. پس:

ظهور ‹دابه‌الارض› سرآغاز رستاخيز است، و پیشدرامد ظهور حضرتش نيست.

فروردین نودوچهار- احمد شماع زاده

No comments:

Post a Comment