Wednesday, June 27, 2012

ای کاش میفهمیدیم!!!


بخشی از كتاب کاش حقیقت داشت - مارك لوي:

تصورکن برنده یک مسابقه شده ای و جایزه ات اینه که بانک هرروز صبح یک حساب برات باز میکنه و توش هشتادوشش هزاروچهارصد دلار پول واریز میکنه ولی دو تا شرط داره:
یکی اینه که همه پولها را باید تا شب خرج کنی وگرنه هرچی اضافه بیاد ازت پس میگیرند. نمی تونی تقلب کنی یا اضافهٔ پول را به حساب دیگه ای منتقل کنی. هرروز صبح بانک برات یک حساب جدید با همون موجودی باز میکنه. 
شرط بعدی اینه که بانک می تونه هروقت بخواد بدون اطلاع قبلی حسابو ببنده و بگه جایزه تموم شد. حالا بگو چه طوری عمل می کنی؟
 
اوه... پاسخ به این سوال زمان زیادی نیاز نداشت: 
«همه ما این حساب جادویی را در اختیار داریم: زمان. این حساب با ثانیه ها پرمیشه. هرروزکه از خواب بیدار میشیم هشتادوشش هزارو چهارصد ثانیه به ما جایزه میدن و شب که میخوابیم مقداری را که مصرف نکرده ایم نمیتونیم به روز بعد منتقل کنیم. لحظه هایی که زندگی نکردیم از دستمون رفته. دیروز ناپدید شده. هرروز صبح جادو میشه و هشتادوشش هزاروچهارصد ثانیه به ما میدن. یادت باشه که من و تو فعلا از این نعمت برخورداریم ولی بانک میتونه هروقت بخواد حسابو بدون اطلاع قبلی ببنده. ما به جای استفاده از موجودیمون نشستیم بحث و جدل میکنیم و غصه میخوریم. بیا از زمانی که برامون باقی مونده لذت ببریم. ازت تمنا می کنم.»
آیا ابتکار این نویسنده شما را به یاد این سوره از قرآن نمیندازد؟: 
والعصر  ان الانسان لفی  خسر الا الذین آمنوا و...
سوگند به زمان همانا که انسان همواره در زیانکاریست مگر آنانکه ایمان آوردند و یکدیگر را به راستی و درستی و شکیبا بودن پند دادند.  
همان گونه که این نویسنده چنین کاری را کرده است.
احمد شماع زاده

No comments:

Post a Comment