خلقت باوري
مايکل روس
ترجمه اشکان صالحي
خلقت باور، در معناي گسترده، به کسي گفته ميشود که خدا را خالق مطلق ميداند خالقي که زمين و آسمان را با ارادهاي آزاد از هيچ آفريده است. (از هیچ که نمیشود چیزی ایجاد شود. درست آن است که بگوییم از وجود خود آفریده است- ویرایشگر) به طور کلي تصور بر اين است که اين خدا همواره درگيرِ(«درونماندگارِ2») خلقت و در صورت لزوم آماده مداخله در امور جهان است، و بدون توجه دائم او خلقت متوقف شده يا از بين ميرود.
به اين معنا مسيحيان، يهوديان و مسلمانان
همگي خلقتباورند و آنان را عموماً به عنوان خداباوران3 ميشناسند که با
دادارباوران4 فرق دارد. اين گروه اخير باور دارند که طراحي وجود دارد که ممکن است
ماده مورد استفادهاش را خلق کرده يا نکرده باشد و از آن زمان که کار طراحي به
پايان ميرسد در امور جهان دخالتي نميکند.(یکی از مراحل آفرینش آفریدگان که در
قرآن ذکر شده طراحی است- ویرایشگر)
توجه اين بحث(عقیده) معطوف به معناي
محدودتري از خلقت باوري است؛ معنايي که به طور معمول در نوشته های عاميانه(بويژه
در امريکاي امروز) به چشم ميخورد. اينجا خلقت باوري به معناي در نظر گرفتن انجيل،
بويژه فصلهاي نخست سفر پيدايش5، به عنوان راهنماي - به معناي دقيق کلمه- راستين
تاريخ جهان و تاريخ حيات، شامل ما انسانهاي روي زمين است(نامبرز 1992).
خلقت باوري به اين معناي محدودتر
دربرگيرنده شماري از باورها است؛ از جمله اينکه پيش از شروع همه چيز زماني کوتاه
بوده است(«خلقتباوران زمين جوان6» بر اين باورند که محاسبه اسقف اعظم آشر7 در قرن
شانزدهم مبني بر ششهزارساله بودن عمر زمين تخميني معتبر است.(از وی نقل شده که
او عمر انسان را بر روی زمین چنین تخمین زده. اما نشنیده و یا ندیده بودیم که وی
عمر زمین را چنین تخمین زده باشد که بسی ابلهانه است و جز برای تحقیر دین باوران
به کار نمیرود و نباید در متنی که ظاهرا علمی است چنین اباطیلی آورده شود.- ویرایشگر)؛
اين که شمار روزهاي خلقت شش بوده است(بر سر معناي «روز» در اين بافت بحث هست، عدهاي
بر بيست و چهار ساعت به معني دقيق کلمه تأکيد دارند، و ديگران در اين باره انعطاف
بيشتري نشان ميدهند. (این نیز حرفی بی معناست زیرا یوم در قرآن و به احتمال
زیاد در تورات به معنای دوره است و نه 24 ساعت. تصور اینکه یوم معنای 24
ساعت را میدهد بسیار کوته بینانه و عامیانه است. ویرایشگر)؛ نيز اينکه خلقتي
معجزه آسا کل حيات و از جمله انسان هاي انديشه ورز8 را پديد آورده است(با در نظر
گرفتن بحثهايي در اين باره که آيا آدم و حوا با هم به وجود آمدهاند يا اينکه
حوا پس از آدم و براي همراهي با او به وجود آمده است)؛ اينکه مدتي پس از خلقت
آغازين سيلابي سراسر جهان را فراگرفت که تنها شمار محدودي از انسانها و حيوانها
از آن جان سالم به در بردند؛ و نيز رويدادهاي ديگري چون برج بابل و بدل شدن همسر
لوط پيامبر به ستوني از نمک. خلقت باوران(در اين معناي محدود) به عناوين گوناگوني
همچون بنياد گرايان يا لفظباورانِ کتابِ مقدس9 شناخته شدهاند و گاه نيز(بويژه
زماني که براي باورهاي خود دلايلي علمي عرضه ميکنند) به عنوان خلقت باوران علمي
شناخته ميشوند.
خلقت باوران امروزي اغلب به واسطه علاقه
وافرشان به چيزي شناخته ميشوند که به طراحي هوشمندانه10 معروف است. از آنجا که
رابطه ميان خلقت باوري در معناي لفظباوري و طراحي هوشمندانه رابطهاي نسبتاً
پيچيده است، بررسي آن به فرصتي ديگر موکول ميشود و بحثي که در ادامه ميآيد بر
لفظباوران متمرکز خواهد بود، مگر اينکه خلاف آن اظهار شود. با توجه به شروطي که
در زير به آنها اشاره خواهد شد، خلقت باوران قوياً با فرضيه جهان پديدآمده به
وسيله تکامل در تقابلند، خاصه جهاني که چارلز داروين در کتاب منشاء انواع11 وصف
کرده است. خلقت باوران(بيترديد خلقت باوران سنتي) با واقعيت تکامل مخالفت ميورزند
و منظور از تکامل اين است که تمام ارگانيسمهاي زنده و مرده، محصول نهايي يک
فرايند تکوين طبيعياند که از چند شکل يا ماده معدود و احتمالاً
غيرارگانيک(«توارث عمومي12») نشأت گرفته است. (منظور نویسنده از خلقت باوران
بیشتر خلقت باوران در دین مسیحیت است. همه خلقت باوران از جمله مسلمانان این گونه
نیستند که به تکامل آفرینش معتقد نباشند بلکه معتقدند روند آفرینش تکاملی است ولی
در مورد انسان امروزی یعنی انسان از نسل آدم تکاملی را که داروین در مورد
انسان بیان داشته نمیپذیرند. مبحث تکامل انسان امروزه جایگاه خود را برای
دانشمندان نیز از دست داده است بویژه هنگامی که دی ان آی انسان نئاندرتال با دی ان
آی انسان امروزی همخوانی نداشت و نیز دستاوردی که به تازگی مشخص شده گونه هایی از
آفریدگان ذیشعور بر روی زمین میزیسته اند که دی ان آی آنان تنها کمتر از ده درصد
با دی ان آی انسان امروز اشتراک و همخوانی داشته است- ویرایشگر)
خلقتباوران بهعلاوه با دعاوي ناظر بر
کفايت تام نظريه تکامل دارويني مخالفت ميورزند؛ يعني اين که فشارهاي جمعيتي به
تنازع بقا منجر شده است؛ اينکه ارگانيسم ها به شيوههاي تصادفي، که معلول خطاهاي
موجود در توارث مادي(«جهشهاي» صورتگرفته در «ژنها») است، با هم تفاوت دارند؛
اينکه تنازع و تنوع منجر به قسمي انتخاب طبيعي ميشود که توأم با بقاي برخي گونهها
و توليد مثل ايشان و شکست ديگران است؛ و اينکه نتيجه غايي همه اين امور عبارت است
از تکامل، تکاملي معطوف به ارگانيسم هاي واجد تطابق13مطلوب.
ویرایشگر
علمی این نوشته: احمد شماع زاده
No comments:
Post a Comment