از درد و رنج دکتر کاتوزیان
"بازجو
از همسرم خواسته بود که پس از مراجعت از سفر، مرا به کمیته ببرد. ما به
همراه دوستی به مشهد رفتیم، و پس از بازگشت دوران آوارگی من آغاز شد. پس از
آن تهدید و احضار، دیگر جرأت رفت و آمد علنی به خانهام را نداشتم. گاه
روزها آواره و بی هدف درخیابانها پرسه میزدم؛ گاه به دانشکده میآمدم تا
اگر قصد توقیف مرا دارند، این امر در حریم خانۀ دوم من، یعنی دانشگاه صورت
پذیرد. هفتهها درخانه دوستان پنهان میشدم و مهاجر به تمام معنی بودم.
گاهی هم چند روز درخانه پنهان میشدم... نزدیک به یکسال در این رنج و
تنهایی گذشت..."
این، تنها بخشی از مشقّات یکی از نویسندگان پیشنویس قانون اساسی جمهوری اسلامی، دکتر ناصر کاتوزیان پس از تثبیت نظام است.
آنکه
در دهه سی دانشآموختهی ارشد حقوق شد و قاضی، و پس از آن از استادان و
نویسندگان بهنام حقوق، و آنگاه از حقوقدانان آزادیطلب و عدالتجو و معترض
به نظام استبدادی سلطنتی، دو سالی از پیروزی انقلاب ۵۷ نگذشته، در فهرست
قربانیان بزرگ انقلاب قرار گرفت.
روند
فزایندهی انحصارطلبی و "انقلاب فرهنگی" و سرکوب دانشگاه، استاد حقوق و
سرپرست دانشکده حقوق دانشگاه تهران را وادار به استعفا کرد. کسی که شورای
انقلاب ـ و بهطور مشخص، آیتالله باهنر و آیتالله بهشتی ـ از وی خواسته
بودند وزارت دادگستری را پس از استعفای دولت موقت مهندس بازرگان پذیرا شود،
و آیتالله موسوی اردبیلی به وی پیشنهاد عضویت در شورای نگهبان داده بود،
در فهرست مغضوبان حکومت قرار گرفت.
رئیس
مستعفی دانشکده حقوق دانشگاه تهران ابتدا ابلاغ "آماده به خدمت" گرفت و در
پائیز ۱۳۶۱ حکم انفصال دائم از خدمات دولتی دریافت کرد. استاد ارشد حقوق
متهم شد به "اقدام برخلاف مصالح جمهوری اسلامی و اصرار به تبلیغ به نفع
گروههای ضدانقلاب در محیط آموزشی". اتهامی که ۳۵ سال پس از پیروزی انقلاب،
به قدر لازم مشهور و تکراری شده است.
دکتر
کاتوزیان مینویسد: "روزی که دفترم را در دانشکدهی حقوق ترک میکردم،
گویی دنیا را ترک میکنم، چون دنیای خود را بر پایهی تعلیم و تحقیق نهاده
بودم و اکنون به خواری از آزمایشگاه آن دنیا بیرونم میکردند؛ درحالیکه
گناهم تنها ستیز با ظلم و طرفداری از حق بود... به خانه رفتم و تا چند سال
بعد قدم به دانشگاه نگذاردم."
استاد
آزاده و عدالتخواه که اخلاق و انصاف را بر قانون مرجح میدانست، خونیندل
از آنچه بر سر آرمانهای انقلاب مردمی رفته بود و رنجدیده از دستدرازی
مکرر صاحبان قدرت به قانون اساسی ـ میثاقی که خود جزو نویسندگان
پیشنویسش بود ـ، به اندرونی خزید و راه پژوهش و نگارش در حوزهی حقوق در
پیش گرفت.
دوران
انفصال از دانشگاه و آموزش، و هنگامهی عزلت و خانهنشینی تحمیلی، برای یک
دهه بهطول انجامید. استبداد زیر پردهی دین و در متن بحران جنگ، خود را
مسلط میکرد و از طبقه متوسط فرهنگی کشور، قربانی میگرفت. کاتوزیان روایت
میکند: "بمبارانها و موشکاندازیهای عراق و اخبار ناگواری که از جبههها
میرسید، چنان عرصه را بر همگان تنگ کرده بود که دیگر تصفیهی امثال ما از
دانشگاه، بهحساب نمیآمد."
آنکه
پاک زیسته بود، ثروتی نیز از دانش و قضا نیاندوخته بود؛ "چند ماهی سپری
شد. ذخیرهی مختصری که اندوخته داشتم به پایان رسید و نیازهای مالی تهدیدم
میکرد. به همسرم گفتم، خودتان را آماده کنید که تا مدتی گوشت نخوریم."
درد
و رنج استاد ممتاز حقوق به تنگناهای اقتصادی و تهدیدهای امنیتی و اخراج از
دانشگاه و اخذ پروانهی وکالت وی محدود نبود. در تنهایی و ناامنی سال
نخست، "حتی بسیاری از خویشانم جرأت نزدیک شدن به من را نداشتند. طاعون
سیاسی گرفته بودم و باید در عزلت میماندم."
و
پیش چشمان آموزگار ارشد حقوق، کتابهایش به مسلخ میرفت. "پس از اخراج من
از دانشگاه، با کاربرد کتابهایم نیز مبارزه میشد. در یکی از مدارس عالی،
جلد «مقدمه علم حقوق» را کنده بودند تا معلوم نشود نویسندهی آن کیست... در
بیشتر دانشگاهها شایع کرده بودند که این کتابها قابل فهم برای دانشجویان
نیست، و کتابهای جدید مرا ناشران از ترس توقیف چاپ نمیکردند... من نیز
سرمایهای برای چاپ کتاب خود نداشتم و در نتیجه، نوشتههایم عاطل
میماند."
با
این همه، و با وجود درد و رنجی که بر استاد برجستهی حقوق ایران تحمیل شد،
او صبوری و امیدواری را واننهاد. "خودسازی" را در دستور کار قرار داد و به
بخش مهمی از تخصصش تکیه کرد؛ به تحقیق و تألیف پرداخت. مسئولیت اجتماعی
خود را با وجود تنگناها و تهدیدها، تعقیب نمود و از فلسفهی حقوق و "حقوق و
اخلاق" و "حقوق مسئولیت مدنی" نوشت. "صبحها به تاریکی برمیخاستم و پس از
نماز و نیایش، با دلی گرم و پرامید به کار میپرداختم و چنان در آن غرق
میشدم که نه گذشت زمان را میفهمیدم و نه احساس کسالتی میکردم... دستکم
نیمی از کتابهایم را در آن خلوت صبحگاهی نوشتهام... این دوره، چهار پنج
سالی ادامه داشت..."
ماه
زیر ابر نماند. "حرارت انقلابیون فرهنگی به سردی گرایید و همه، کم و بیش
دریافتند که به خطا رفتهاند و فرهنگ کشور را فدای امیال سیاسی خویش
کردهاند." کتابهای دکتر کاتوزیان یکبهیک منتشر شد و چنانکه پیشبینی
میشد بر صدر فضای مراکز آموزش عالی در حوزهی حقوق نشست. دیوان عدالت
اداری حکم انفصال از خدمت وی را شکست. کتاب "حقوق مدنی"اش، کتاب سال جمهوری
اسلامی شد. کانون وکلا از او خواست تا در تالار اصلی کاخ دادگستری برای
کارآموزان وکالت سخنرانی کند. کلاسهای حقوق به حضورش دوباره مزین شد و... و
نسیم اصلاحات که وزیدن گرفت در سال ۱۳۸۱ استاد برگزیده دانشگاه تهران و
استاد برگزیده نماد آموزش عالی کشور معرفی شد، و در سال ۱۳۸۲ "نشان درجه یک
دانش بهمناسبت مجموع تحقیقات و خدمات علمی" دریافت کرد.
زندگی
پربار و توأم با درد و رنج زندهیاد دکتر کاتوزیان، شاهدی شایسته شد برای
قصیدهی دکتر ابوالفضل قاضی، دیگر استاد ارشد و فقید حقوق ایران؛ شعری
هرچند در ستایش کاتوزیان اما واجد پندها برای حاکمان و مردمان:
به دیوان قضا حق فائق و باطل شود زائل...
فضیلت بر رذیلت میشود غالب یقین دارم.
*توضیح:
منبع تمام نقل قولهای یادداشت، کتاب "زندگی من"، خاطرات دکتر ناصر کاتوزیان است.
منبع تمام نقل قولهای یادداشت، کتاب "زندگی من"، خاطرات دکتر ناصر کاتوزیان است.
پنجشنبه ۱۳ شهريور ۱۳۹۳
morkazemian(at)gmail.comامیرناصر کاتوزیان؛
از تاثیرگذاری بر قانون اساسی ایران تا مخالفت با اعدام کودکان
سه شنبه 02 سپتامبر 2014 - 11 شهریور 1393
امیرناصر کاتوزیان که صبح سه شنبه، یازدهم شهریور ماه ۱۳۹۳ در تهران درگذشت حقوقدانی چیره دست با آثاری ماندگار بود.
او یکی از پرکارترین حقوقدانان تاریخ معاصرایران
بود؛ در اواخر دهه ۱۳۵۰ تمام دانستههای حقوقی خود را به کار گرفت تا بر
مهمترین متن حقوقی نظام تازه تأسیس جمهوری اسلامی ایران تأثیر بگذارد.کاتوزیان که دوره فعالیت خلاقش پنجاه سال را در بر می گیرد، در نیمه دوم دهه پنجاه هجری شمسی و در میانه راه، در کنار سه حقوقدان دیگر به نگارش متن پیشنویس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران همت گماشت.
حضور روحانیون در تحولات منجر به انقلاب بهمن ۱۳۵۷ و پذیرش رهبری آیت الله خمینی، جایگاه دین و به خصوص مذهب تشیع در ایران را تغییر داده بود. از همین رو حقوقدانان نویسنده پیشنویس قانون اساسی جدید باید به این نکته یعنی حضور و خواسته روحانیون توجه میکردند. اما با حضور حقوقدانی همچون کاتوزیان، آنان بر یک مسأله توافق کردند که در ماده نخست طرح، ذکر شد: «جمهوری اسلامی نظامی است بر مبنای دموکراسی، یعنی مشروعیت آن از رأی مردم است.»
برخی از آثار امیرناصر کاتوزیان
- شیوه تجربی تحقیق در حقوق
- قانون مدنی در نظم حقوق کنونی
- توجیه و نقد رویه قضایی
- گامی بسوی عدالت
- مقدمه علم حقوق فلسفه حقوق
- درسهایی از عقود معین
- نظریه عمومی تعهدات کلیات حقوق
- قواعد عمومی قراردادها
- اثبات و دلیل اثبات
- ارث حقوق مدنی خانواده
- گویا تر از گفتارها
- الزامات قراردادی
- قواعد عمومی مسئولیت مدنی
- اموال و مالکیت
- وقایع حقوقی
- مسئولیت عیب ناشی از تولید کالا
- اعتبار امر قضاوت شده
- الزامهای خارج از قرارداد
بر این اساس شورایی مرکب از ۶ عضو روحانی و ۶ عضو حقوقدان (که ۶ عضو روحانی را پنج مرجع تقلید و ۶ حقوقدان را مجلس شورای ملی انتخاب میکرد) در طرح اولیه گنجانده شد. وظیفه این شورا که نامش "شورای نگهبان" گذاشته شد، نظارت بر اجرای قانون اساسی و بررسی قوانین تصویب شده بود تا مخالف قانون اساسی و اصول مهم اسلامی نباشد.
این نهاد که از قانون اساسی فرانسه اقتباس شده بود، در صورت شکایت رئیس جمهور یا یکی از مراجع تقلید در خصوص قانون تصویب شده در مجلس، به آن رسیدگی میکرد. در این مقطع تنها موضوعی که به عنوان خصیصه انقلاب ایران بر قوانین کشورهای دموکراتیک اضافه شد، تشکیل شورای نگهبان بود.
اما با پیروزی انقلاب و برتری یافتن روحانیون و به خصوص آیت الله خمینی به عنوان رهبری که مشروعیتش از نوع کاریزمایی بود، روند تدوین قانون اساسی به گونه ای دیگر پیش رفت. از همین رو تغییراتی در طرح اولیه پیشنویس قانون اساسی جدید رخ داد. از جمله موضوعهایی که در این زمان به قانون اساسی اضافه شد، اصل پنجم بود.
با تصویب این اصل مبنی بر قرارگرفتن ولایت امر و امامت امت در جمهوری اسلامی ایران در زمان غیبت امام دوازدهم شیعیان موضوع منشأ مشروعیت در ایران وارد مرحله جدیدی شد و طرح نظریه ولایت فقیه در قانون اساسی ایران، محل مناقشه روشنفکران مسلمان و سکولار با روحانیون حاضر در عرصه سیاسی و حامیان آنان شد.
در پی این حوادث بود که کاتوزیان از کارهای عملی دوباره به حوزه تدریس و تحقیق بازگشت اما این تلاش نیز با تصمیمی که به "انقلاب فرهنگی" مشهور شد، ناکام ماند. پس کاتوزیان همچون برخی دیگر از اساتید دانشگاه برای یازده سال خانه نشین و از تدریس محروم شد؛ استادی که براساس آثار به جا مانده از او یکی از تأثیرگذارترین و متنفذترین حقوقدانان تاریخ معاصر ایران است.
با این حال او در یک دهه فاصله میان محرومیت از تدریس تا حضور دوباره در کلاس درس، چندین مقاله و رساله نوشت. هرچند غم دوری از کلاس درس در آن دهه در کلام و زندگینامه اش با عنوان "از کجا آمدهام آمدنم بهر چه بود" هویدا است اما بعد از سالها و در سالهای مشهور به دوره اصلاحات در سخنرانی عمومی در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ترجیح داد تا فقط از حقوق و نگرانیهایش در خصوص این رشته علمی بگوید.
همانگونه که در سال ۱۳۸۳ و پس از دریافت نشان درجه یک دانش از سوی سید محمد خاتمی، رییس جمهور وقت در مراسم بزرگداشت شخصیت علمی اش در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران در برابر سؤالی در خصوص سالهای دوری اش از کلاس درس فقط از اینکه علم حقوق در جامعه مورد بیمهری قرار گرفته است، انتقاد کرد.
بیش از ۴۵ اثر منتشر شده از کاتوزیان خود نشان دهنده میزان اثرگذاری این حقوقدان است. در سالهای پایانی عمر یعنی اردیبهشت ۱۳۸۸ با امضای بیانیه ای مخالفت خود را با تعیین مجازات مرگ برای کودکان اعلام کرد. بیانیه ای که بر اساس آموزه های دینی بر اعطای فرصت بازسازی شخصیت کودکانی که زیر ۱۸ سال دچار ناهنجاری های اجتماعی می شوند، تأکید داشت.
او کمتر بیانیه جمعی امضا میکرد اما به هنگام مراجعه حضوری برای دریافت موافقتش با امضای بیانیه ضمن یادآوری این روش و ملاحظه اش کمی وقت خواست تا فکر کند. البته همان ابتدا اعلام کرد که امضاکنندگان باید محدود و شناخته شده باشند. نکته ای که در نهایت پذیرفته شد.
با اعلام موافقت کاتوزیان، بیانیه "مخالفت با مجازات مرگ برای کودکان" با امضای شماری از کارشناسان فقه و حقوق از جمله شیرین عبادی منتشر شد.
بیانیه کوتاه و واضح بود: «هنگامی که قرآن کریم حتی نسبت به کسی که مرتکب قتل عمد شده ما را به عفو و بخشش دعوت میکند، بی تردید اسلام با اعطای موهبت حیات به افراد زیر ۱۸ سال که هنوز زندگی و خوبیها و بدیهای آن را درک نکرده اند، موافق است... ما اکیدا خواستار متوقف ساختن صدور حکم اعدام و اجرای آن در مورد افرادی که زیر ۱۸ سال مرتکب بزه میشوند و اصلاح قوانین موجود در این جهت هستیم».
امیرناصر کاتوزیان بر همه حوزه های علم حقوق پرتو افکند و تلاش داشت برای مهمترین و اضطراری ترین مسائل حقوقی روز جامعه راه حلی بیابد. برخی ستایندگانش اهمیت و تاثیر او را چنان میدانند که امیرناصر کاتوزیان را پدر علم حقوق ایران مینامند.
No comments:
Post a Comment