Tuesday, March 25, 2014

دختر لاته(تیپ ایده آل)

دختر لاته: 

تیپ ایده‌ال زنان جمهوری اسلامی

نوشته:
مجید محمدی 

از ابداعات ده‌نمکی و دوستان در رسوایی قبلی شان معرفی یک شخصیت لات دختر- افسانه- است که همان تیکه‌های لات‌ها را می‌اندازد، جوان‌مردی سرش می‌شود و کله خر است اما معرفت دارد.



فیلم‌های مسعود ده‌نمکی ارزش سینمایی ندارند چون: 

۱) محصول کار جمعی هستند و فیلم‌بردار و تدوین‌گر و بازیگران و دیگر اعضای کادر فنی غیر از نفش‌های خود نقش محوری در کارگردانی و جمع کردن فیلم دارند. بالاخره در وانفسای مشکلات اقتصادی هنرمندان، برای فیلمی بودجه‌ای گرفته شده و عوامل سینمایی می‌خواهند پروژه‌ای راه بیفتد و دیگر اهمیتی نمی‌دهند که فیلم را بسازند و در آخر نام کارگردان، کس دیگری باشد. فیلم‌هایی که محصول کار جمعی باشند معمولا بی‌هویت‌اند و به‌هم ریخته؛ 

۲) این فیلم‌ها از سطح پایین‌ترین فیلم‌های ایرانی نازل‌ترند و صرفا به دلیل فراتر رفتن از خط قرمزهای جمهوری اسلامی (مثل ذکر برنامه‌ی ماهواره‌ای بفرمایید شام و پارتی رفتن) یا به سخره گرفتن آن‌ها (مثل مسخره کردن مکرر گشت ارشاد) و لودگی و مسخره بازی که به کارگردانان عزیز دردانه اختصاص دارد می‌فروشد؛ و

۳) هیچ ارزش افزوده‌ای برای سینما (به عنوان صنعت) از نظر فرهنگی و اقتصادی ندارند و درآمدهای حاصله از آن‌ها به سینما باز نمی گردد بلکه در حوزه‌های دیگر سرمایه گذاری و خرج می‌شوند. 

این فیلم‌ها به دلیل نمایان‌گر ساختن چند موضوع جالب توجه هستند:

۱) انعکاس سیاست‌های سینمایی در یک دوره‌ی خاص، چون این فیلم‌ها - همانند دیگر کارگردانان مورد توجه در دهه‌های شصت و هفتاد برای معاونان سینمایی وزرات ارشاد و دولت مربوطه- ویترین سینمای دولت احمدی نژاد هستند؛

۲) معرفی جامعه از چشم اسلام‌گرایان تمامیت خواه و روش اصلاح آن به سمت اسلامی شدن در این فیلم‌ها. از این جهت این فیلم‌ها دریچه‌ی مناسبی به دنیای درونی این بخش از اسلام‌گرایان هستند چون از رهبر جمهوری اسلامی تا مدیران امنیتی و نظامی و قضایی نظام باید این فیلم‌ها را برای اکران تایید کنند یا مشکلی با آن‌ها نداشته باشند؛ و

۳) واکنش سینماگرانی که با این فیلم‌ها همکاری می‌کنند یا از آن‌ها فاصله می‌گیرند نیز به کار شناخت سینمای ایران در دوران جمهوری اسلامی می‌آید. 

فرمول سینمای اسلامی 
سینمای اسلامی در سه دهه‌ی گذشته به عنوان یکی از شاخه‌های هنر مکتبی به شدت مد نظر اسلام‌گرایان قرار گرفته و صدها میلیارد تومان صرف آن شده است. این توجه ناشی از تاثیری است که اسلام‌گرایان در سینمای غرب و به ویژه ایالات متحده مشاهده می‌کنند. آن‌ها در پی آن هستند که با زبان سینما ایدئولوژی خود را ترویج کرده و بسط دهند. سینماگرانی که خواسته‌اند این سینما را منعکس کنند (قبل از تحول به سینماگران عادی و بدون ادعای اسلامیزه کردن دنیا) مولفه‌های زیر را در آثار خود جای داده‌اند:

۱. تزریق روحانیت و مسجد و امام‌زاده به فیلم‌های خود؛ در این آثار بالاخره اثری از نهادها و شعائر و مراسم دینی دیده می‌شود؛ 

۲. بسته به نوع اسلام‌گرایی مولفه‌های دیگری نیز در آثار آن‌ها دیده می‌شود از مدینه‌ی فاضله‌ی اسلام‌گرایی عدالت‌گرا (در آثار اولیه‌ی مخملباف) تا فرهنگ کوچه بازاری محلات قدیمی که قرار است داستان در متن آن مجرای هدایت‌گری لات‌ها در جهت اسلام‌گرایی فقه‌گرا و نظامی‌گرا باشد (در آثار ده‌نمکی)؛ 

۳. پخش قرآن و اذان و روضه خوانی به مناسبت و بی‌مناسبت در طول فیلم؛

۴. آوردن جملاتی از خمینی و دیگر روحانیون و شخصیت‌هایی که برای روحانیون و مذهبی‌ها الگو به حساب می‌آیند؛ و

۵. در نهایت برتر نشاندن ارزش‌ها و هنجارهای روحانیون و دیگر اسلام‌گرایان نسبت به دیگر شهروندان جامعه. 

در "رسوایی" ده‌نمکی از همه‌ی این عناصر به وفور استفاده شده است تا شکی برای تامین کنندگان مالی جهت حمایت از فیلم بعدی وی باقی نماند. سینما در همه جای دنیا و از جمله ایران هنری گران است و وقتی بخش خصوصی سرمایه‌اش را به این حوزه نمی‌آورد باید دولتی‌ها را کاملا راضی نگاه داشت. 

دختر لاته 
از ابداعات ده‌نمکی و دوستان در ?رسوایی? قبلی‌شان معرفی یک شخصیت لات دختر- افسانه- است که همان تیکه‌های لات‌ها را می‌اندازد، جوان‌مردی سرش می‌شود و کله خر است اما معرفت دارد. او در عین آن که به شرع و عفاف معمول تقیدی ندارد خانواده‌دار است و مدام با خدا سخن می‌گوید. لات مذکری که عاشق افسانه است تنزل رتبه یافته و به یکی از عوامل حاجی بازاری شرور تبدیل شده تا دختر لاته جلوه‌گری بیشتری داشته باشد. اما این دختر لاته قرار است از همه دلبری کند تا هم عامل جذابیت فیلم برای فروش بیشتر باشد و هم این نکته‌ی اسلام‌گرایان را انتقال دهد که بهتر است در و گهر (زنان زیبایی که نباید نشان‌شان داد) به معرض دید عمومی درنیایند. 

جامعه‌ مابه ازای سینمای اسلامی 
جامعه‌ای که سینمای اسلامی دولت احمدی نژاد/خامنه‌ای آن را در هشت سال گذشته منعکس می‌کرد دارای چهار تیپ‌ ایده آل است؛ بازاری که حریص و طماع است و بدون تبعیت از روحانیت فاسد و خبیث می‌شود، لات که در خدمت بازاری پول‌دار و برای هدایت و آدم شدن(در قالب مکتب) آماده‌تر است، روحانی که نباید مورد وسوسه‌ بازاری و زن جماعت قرار گیرد و عارف که ترک دنیا کرده و در برابر حوادث سکوت می‌کند. لات‌ها‌ در زمان جنگ برای ارضای کنجکاوی و سر وصدا به جنگ می‌روند(نگاه کنید به اخراجی‌های ده‌نمکی) اما بعد از جنگ تنها به دنبال دختر خوشگل محله‌اند و جاسوسی بازاری را می‌کنند چون آس و پاس هستند. شخصیت‌های فیلم آنقدر تخت و بی‌هویت و بدون ریشه هستند که بیننده نمی‌توان با هیچیک از آن‌ها همذات(همزاد) پنداری کند و تیپ‌سازی آن از همان ابتدا شکست خورده است. دو شخصیت روحانی و عارف هم در هم فرورفتگی دارند چون روحانی به جای عارف در پشت سرش چشم دارد و آینده را می‌خواند. 

البته دولت اسلامی که هزینه‌ی تولید این گونه فیلم‌ها را به طور مستقیم (قبل از تولید) یا غیر مستقیم (در مرحله‌ی توزیع و پخش) بر عهده دارد در این میان نقشی بازی نمی‌کند چون اگر دولت را به این مجموعه اضافه کنیم روحانی می‌شود کارمند دیوان‌سالاری مذهبی دولتی یا حکومتی‌، لات می‌شود عضو بسیج یا سپاه یا وزارت اطلاعات و بازاری نیز نه با اجاره‌ خانه بلکه با روابط گرم خویش با دولت و امتیازات و رانت‌های ناشی از آن سرمایه‌هایش را افزون می‌کند. عارف اما به نقش خود یعنی سکوت وفادار می‌ماند چون در این بازار مکاره کاری از دستش بر نمی‌آید. 

زنان در این جامعه نقش‌هایی مثل رخت‌شو، خانه‌دار، لیچارگو و وسوسه‌گر را بازی می‌کنند. آن‌ها برای مردها آتش و شیطانی‌‌اند و اگر از پستو بیرون بیایند و اندکی آرایش کنند بدنام و بدکاره تلقی می‌شوند. ما فقط عکس زن حاجی بازاری را می‌بینیم و روحانی و عارف هم بی‌همسرند. همه‌ی این‌ها برای جلوه گری هرچه بیشتر دختر لاته‌ی فیلم است.

از حکومتی تا صنفی 
سینماگران اسلامی هیچ‌گاه در دوره‌ای که دارند سینمای اسلامی خود را تجربه می‌کنند در میان دیگر سینماگران پذیرش نمی‌یابند چون به آن‌ها به عنوان عزیز کرده‌های حکومت و دستگاه ولایت نگاه می‌شود و از امکاناتی برخوردار می‌شوند که دیگران از آن‌ها محروم می‌مانند مثل وام‌های کم بهره، امکانات دولتی، تبلیغات تلویزیونی بی‌دردسر یا تبلیات شهری ارزان‌تر یا تبلیغات درون حکومت. البته بیشتر سینماگران در برابر آن‌ها سکوت می‌کنند چون می‌دانند عصر آن‌ها زود سپری می‌شود. اما هنگامی که تحول یافتند(که سریع اتفاق می‌افتد) هر چه بیشتر از حکومت فاصله بگیرند به هم‌کاران سابق خود نزدیک‌تر می‌شوند.

No comments:

Post a Comment