اندر حکایت "به جهنم"
گفتن "روحانی"
بنده خدا اونقدر صبر کرد و صبرکرد و
هیچی نگفت تا بالاخره از کوره در رفت و یک "به جهنم"ی گفت تا جوابی
هرچند ناچیز به مخالفان کمربسته اش بدهد... فرادی آن روز مجلس شورای ظاهرا اسلامی
برای یک همچه حرفی جلسه فوق العاده و اضطراری و... گذاشت که آی ... به ما توهین
شد... بیضه اسلام بر باد رفت. او به ما گفته برید به جهنم در حالیکه همین
چندی پیش میگفت نمیشود کسی را به بهشت زورکی برد(البته این حرف روحانی نیست حرف
قرآن است.)
از همین درکشون از این عبارت باید
فهمید اونها خیلی بیق! بودند که برای چیزی که نمیدونستند چیه جلسه گذاشتند و وقت
خودشون و مردم رو تلف کردند. اگر خواستید بدونید که چرا بیق! بودند دنباله
مطلب رو بخونید:
چون قرآن مجوز ناسزاگویی را برای کسی
که بهش ستم شده صادرکرده(لایحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم) در
روزگار پیشین عده ای از مردم شریف و شیعه ایران برای فرونشاندن خشم خود در
موقعی که حرف زور میشنیدند میگفتند: "به تخم اسب حضرت عباس!"...
این روال ادامه داشت تا زمانی که چند تا آدم بی ادب! پیداشدند و این جمله وزین را
کوتاه کردند و گفتند: "به تخمم!"
اهالی حوزه که همواره پاسدار بیضه(که همان
تخم است!) اسلام و مسلمین بوده اند چون وضع دین مردم را در خطر! دیدند مصمم شدند
از این رویه در جهان اسلام جلوگیری کنند در نتیجه جمله زیر را پیشنهاد دادند و بر
روی آن تبلیغ کردند و خود نیز به کاربردند تا در جامعه مسلمین جا بیفتد:
"به درک اسفل من الجهنم"...
ولی این عبارت هم به دلیل طولانی بودن دیری نپایید که تنها برای حوزویان باقی ماند
و مردم خلاصه اش کردند:
برخی اولش رو چسبیدند و شد "به
درک!"
و عده ای هم آخرش رو چسبیدند مانند دکتر
روحانی و شد: "به جهنم!"
دیدید که خیلی بیق بیدند! این
کجاش معنی برید به جهنم میده؟...
No comments:
Post a Comment