آيا کروموزومهای درشت، زندگي را به زمين آوردهاند؟
احمد
شماع زاده
خلقكم من نفس واحدهثمجعل منها
زوجها و انزل لكم منالانعام ثمانيهازواج يخلقكم في بطون امهاتكمخلقاًمن بعدخلق
في ظلماتثلاث ذلكمالله ربكم لهالملك لاالهالّا هو فانّيتصرفون(زمر:6)
ترجمة واژگاني: آفريد شما را از جاني يگانه، سپس قرارداد از خود آن، جفتش را. و
فروفرستاد براي شما از چهارپايان، هشت جفت. ميآفريند شما را در شكمهاي
مادرانتان آفرينشي پس از آفرينشي، در تاريكيهاي سهگانه. آن است خداوندي كه
پرورندة شماست. از آن اوست هستي. نيست خدايي جز او. پس به كجا ميرويد؟(دست به
دامان كه ميشويد؟)
در پژوهش چهارپایان
ویژه قرآنی ثابت شد که انعام در این آیه معنای کروموزوم را میدهد و نه
حیوانات اهلی. ولی پيرامون اين نكته كه چرا خداوند در این آیه واژة انزل(فروفرستاد)
را بهكاربردهاست، ميتوان گفت ماية زندگاني جانداران از جمله انسان از فضاي
كيهاني وارد زمين شده كه خداوند واژة فروفرستاد را به كاربرده. اين ديدگاه
بر پاية برخي نظريههاي معتبر علمي كه ميگويند عناصر تشكيلدهندة حيات ممكن است
توسط دنبالهدارها به زمين آوردهشدهباشد، پذيرفتني است؛ تا پژوهشهاي
آينده چه دستاوردهايي را براي ما به ارمغان بياورند.
برخي دستاوردهاي علمي بسيار جالب و خواندني در اين زمينه:
«در
اتمسفر اوليه به جاي اكسيژن و ازت، مخلوطي از هيدوژن، آمونياك، متان، بخار آب و
گاز كربنيك وجودداشته كه مناسب تشكيل مولكولهاي مركب هستند… در حقيقت در نتيجة تأثير پرتوهاي ماوراي
بنفش خورشيد و آذرخشهاي شديد، مواد مذكور در جوّ به تركيبات مركب جديد تغييرشكليافتند
و با تغيير شكل آنها در آتمسفر، به صورت باران(بارانهاي آلي) بر زمين فروافتادند.
دليل اصلي وجود گستردة كربن، هيدوژن و اكسيژن در بافت موجودات زنده هم همين منشأ
آلي است. با فروريختن باران هاي آلي، شامل مولكولهاي پيچيدة اسيد آمينه در
اقيانوسها، نخستين اقيانوسهاي زمين در واقع به نوعي ‹سوپ اوليه› تبديل شدند كه
حيات ابتدايي (مشتق از اسيدهاي آمينه) را در خود جايدادهبودند. فرمهاي مشتق از
اين اسيدهاي آمينه بعدها نيمي از پايه توارث دي. ان. آ. را تشكيل دادند».(1)
«اسيدهاي آمينه از خود فعاليتهاي نوري
نشانميدهند. به اين معني كه وقتي در مقابل نور با قطب دايرهاي قرارگيرند، گروهي
صفحه نور را به سمت چپ و گروهي آن را به سمت راست ميچرخانند. بر همين اساس
اسيدهاي آمينه را ‹راستگرد و چپگرد› ميگويند و اين خاصيت را ايزومريسم فضائي مينامند».
«نكتة بسيار جالب اينجاست كه وقتي يك
پروتئين طبيعي را به اسيدهاي آمينه تجزيهميكنيم، تنها اسيدهاي آمينة چپگرد
در محيط پيداميشوند؛ يعني در طبيعت تنها اسيدهاي آمينة چپگرد حضوردارند. اين بههمريختگي تقارن، همواره از پرسشهاي اساسي بيوشيميدانان
بود تا اينكه به تازگي نشرية نيوساينتيست در گزارشي اعلامكرد گروهي از پژوهشگران
فرانسوي به سرپرستي دكتر مايرهانريش به دليل اصلي اين بههمخوردگي تقارن طبيعت پيبردهاند… گروه پژوهشي دكترمايرهانريش محيطي را شبيهسازيكردند
كه بهجاي محيط مرطوب سطح زمين در سه ميليادرد سال پيش، شبيه ديسك غبار اوليهاي
بود كه منشأ اصلي سيارات و اجرام سامانه خورشيدي بود… نتيجه بسيار شگفتانگيز بود. تنها اسيدهاي
آمينة چپگرد تشكيلشدند…»
«بنابراين
بهنظرميرسد كه اسيدهاي آمينه در زماني پيش از شكلگرفتن سطح زمين به وجودآمدهاند.
پروفسور مايرهانريش براي تأييد نظرية خود به دو مورد از كشف اسيدهاي آمينة روي
شهابسنگهاي يخي كه در زمان غبار اولية پيشستارهاي شكلگرفتهبودند، اشارهميكند
كه همگي چپگرد هستند. وي قصددارد براي تأييد نظرية خود از آزمايشهايي كه توسط
سينكروترون انجام ميشود، كمك بگيرد؛ اما تأييد نهايي اين نظريه كه مولكولهاي
اصلي حيات از فضا بر روي كرة زمين فرودآمدهاند، موكول به زماني خواهد شد كه
قراراست روزتا (فضاپيماي بدون سرنشين آژانس فضائي اروپا) به روي سنگ آسمان 4VP فرودآيد و مواد آن را آناليزكند».
«اين
مأموريت كه براي سال 2014 ترتيب دادهشدهاست، ميتواند براي هميشه به اين پرسش
پاسخدهد كه آيا حيات در مقياس مولكولي بر روي زمين به وجودآمدهاست يا در فضا شكلگرفته
و توسط اجرام آسماني به روي زمين كه محيط مناسبي براي رشد و تكثير و تكامل آن
بوده، منتقل شدهاست».(2)
پژوهشي ديگر در اين زمينه:
«بدن بهرغم تقارنهاي بسيارش به
طرز نامحسوسي نا متقارن است … پژوهشگران آزمايشگاه نوبوتاكا هيروكاوا
زيستشناس سلولي دانشگاه توكيو، كشفكردهاند كه نوسانات چرخشهاي سريع مژكها يا
تارهاي ميكروسكوپي انتهاي پشت جنين هشت روزة جانداران، عامل ايجاد اين عدم تقارن
هستند. جنينها مايعات سرشار از پروتئيني توليدميكنندكه پر از علائم و نشانههاي
شيميايي هستند. همانگونه كه مژكها درجهت حركت عقربههاي ساعت ميچرخند، اين
مايعات را بهگردشدرميآورند. سلولهاي بسياري اين علائم را دريافت، و مطابق
آنها عمل ميكنند؛ اما عجيب آنكه چرخش مژكها گردابي پيچ در پيچ از مايعات را
ايجادنميكند؛ و در عوض يك جريان خطي متمايل به چپ را به وجودميآورد».
«اين پژوهشگران دريافتند كه جريان
روبه چپ مايعات به اين خاطر است كه مژكها از يك غشاي گنبديشكل جوانهميزنند و
ازاينرو محور چرخش آنها به طرف انتهاي پشتي جنين متمايل ميشود. هر مژك در چرخش
رو به عقربههاي ساعت خود در مرحلة راست به چپ، عمود بر غشاء قرارميگيرد و مايعات
را آزادانه به طرف سطح جلويي جنين فشارميدهد. در مرحلة ‹بازگشت› كه از يك محل كمفشار
شروعميشود، فشار كمتري بر مايع وارد ميشود و بدين ترتيب پروتئينها
به طور يكنواخت توزيع نميشوند. علائم شيميايي نيز متفاوت بوده و عدم تقارن به
وجودميآيد».(3)
البته
ممكن است علت اصلي اين ناتقارني (ناهماهنگي) پروتئيني، ناشي از تجزية پروتئينها
به اسيدهاي آمينة چپگرد باشد كه مقالة دوم به آن پرداخته ولي گروه پژوهشي ژاپني
هنوز به اين كشف نايلنشدهاست.
نكتهاي
كه لازم است به آن بپردازيم اين است كه خداوند همه چيز را جفت آفريده: ‹و من
كل شيء خلقناالزّوجين›. آيههاي ديگري نيز در اين زمينه هست؛ و در اصل
هماهنگي و تقارن را در هر جزء از هستي ايجادكرده؛ ولي چرا ‹حيات› را از ناهماهنگي
بهوجودآوردهاست؟
تنها
پاسخ و يا دستكم يكي از پاسخهاي محكم، اين است كه «حيات هم متقارن و هماهنگ است و
سوي ديگر حيات خود خداوند است كه هميشه حي و زنده است». و در اصل همينكه تنها
زندهاي بوده كه بوده و عدم و نيستي را دوستنداشته، هستي را از خود به ظهوررسانده و مایه زندگی را از وجود خود در آن جاري
ساخته تا كل هستي هماهنگ و متقارن شود.
آية
ديگري نيز وجوددارد كه كسي از اين ديدگاه به آن نظرنميافكند، و آن آية 164 سورة
بقره است:
و ما انزلالله منالسّماء من ماء
فاحيا بهالارض بعد موتها و بثّ فيها من كلّ دابه
در
اين بخش از آيه، خداوند هم فعل ماضي بهكاربرده، و هم روشنگريكرده تا اشتباه
نكنيم، ولي باز هم ما ظاهر آيه را ميبينيم و توجهي به باطن آيه نداريم. اما
روشنگري چيست؟
پس از
اينكه ميفرمايد آبي از آسمان فروفرستاد، كاربرد آب را نيز ميگويد: پس زندهكرد
به وسيلة آن زمين را پس از مرگش. ذهنها معمولاً متوجه آن ميشود كه اين مرگ زمين
مرگي است كه ناشي از خشكشدنش در كمباراني است. درصورتي كه منظور خداوند اگر چنين
بود ديگر پس از اين جمله نميآمد كه «پراكندهساخت در آن از هر جنبندهاي». مگر
خداوند هر بار كه باران ميفرستد، جانداران را نيز دوباره جان ميبخشد و در زمين
ميپراكند؟
مرگ
اولية زمين نيز همان است كه دانشمندان در روندي كه براي شكلگيري، زندگي و مرگ
ستارگان و سيارهها يافتهاند، سيارهاي را كه سرد شده و از فعاليت افتاده، مرده
ميانگارند.
بنابراين،
اين بخش از آيه با اين ويژگيها مربوط به زماني است كه خداوند زندگي را به زمين
بخشيده؛ و مربوط به بارندگيهاي فصلي نیست؛ بويژه آنكه تنها در اين بخش از آيه،
فعل ماضي را بهكاربرده و پيش و پس از آن، مصدر ‹افتعال›، ‹تفعيل› و فعل مضارع را
بهكارگرفته؛ و مشخص است كه از اين گونه بهكارگيري فعلها منظوري داشته است.
واژة انزل در آية بالا و در انزل لكم منالانعام ثمانيه ازواج، نشان
از اين دارد كه در آغاز، ماية اولية زندگاني ما مردمان، در زمين نبوده است.
خداوند
در آيههايي ديگر ميفرمايد هوالذي ذرأكم فيالارض(مؤمنون:79، ملك:24) او كسي است كه در زمين شما را بارورساخت؛
چنانكه فرمود يذرؤكم فيه، شما را در انعام بارورميسازيم. انشأكم منالارض
(هود:61، نجم:32)، شما را از زمين نشو و نما داد، چنانكه فرمود ننشئكم في
ما لاتعلمون(واقعه:61) نشو و نما ميدهيم شما را در آنچه از آن آگاهي نداريد. (يعني
كروموزومها كه به چشمتان نميآيد) در آيهاي ديگر: انبتكم منالارض نباتاً(نوح:17)،
شما را از زمين رويانيد، رويانيدني.
اين آيهها
هيچكدام نميگويند مايهاي كه موجبشد شما آفريده شويد از زمين بودهاست. با توجه
به اين آيهها، ماية اولية زندگي از آب و هشت جفت انعام (كروموزوم)ي
است كه بر زمين نازل شده، و زمين جاي مناسبي براي پرورش و باروري اين كروموزومها
بودهاست كه با زيادشدن آنها نسل جانداران، و در پايان نسل انسان در زمين روبهفزونينهاده
و اين روند در آنها نهادينهشدهاست: يذرؤكم فيه.
با توجه به پژوهشهايي علمي كه تاكنون انجامگرفته، و با
درنظرگرفتن بهكارگيري واژة انزل توسط خداوند و نيز با عنايت به واژگزيني
دقيق قرآن كريم، به اين باور ميرسيم كه نتيجة پاياني پژوهشهاي اين گروههاي
پژوهشي تأييدي خواهدبود بر راهنماييهاي قرآنكريم، و همانند ديگر موارد، راهنماييهاي
اين كتاب عظيم، دانشمندان را از پژوهشهاي طولاني بينيازميسازد، به آن شرط كه به
اين كتاب و راهنماييهاي دقيقش ايمان داشتهباشند. چنانكه
فرمود: و عليالله قصدالسبيل و منها جائر ولو شاء لهديكم اجمعين(نحل: 9)
بازگشتها:
1.
شرق: 10
خرداد 1384 ص علم
2.
شرق:
26/6/84 ص علم
3.
شرق:
29/7/84 ص دانش
No comments:
Post a Comment