قرآن و دانش
اميرالمؤمنين
علي(ع):
من به راههاي آسمان آگاهترم تا راههاي زمين
پردهبرداريهاي علمي از رمزورازهاي طبيعت، آگاهيهايي
است كه با كوشش دانشمندان سختكوش بهثمرميرسد؛ و از آنجا كه انسان جايزالخطاست،
ممكن است دانشمندان تا رسيدن به يك اصل علمي ترديدناپذير، در ارائة يك نظريه،
خطاكردهباشند. پس هرگاه به نظر، نظريه، يا يافتهاي علمي برخورد كرديم و آهنگآنكرديم
كه درستي آن را دريابيم، شايسته است به مصداق آيات زير كه دو آية اول خطابش به
مسلمانان است؛ و چهار آية پس از آن، همة انسانها را موردخطابقرارداده، به اين
كتاب شريف رجوعكنيم، تا درصورتيكه آن موضوع را در اين كتاب يافتيم، درستي يا
نادرستي آن موضوع را بازشناسيم:
ـ تفصيل كل شيء و هديً و رحمهً لقوم يؤمنون(يوسف:
111)
ـ تبياناً لكل شيء و هديً و رحمهً و بشري للمسلمين(نحل:
89)
ـ ولقد صرفنا في هذاالقرآن للناس من كل مثل و كانالانسان
اكثر شيء جدلاً(كهف: 54)
ـ ولقد صرفنا للناس في هذاالقرآن من كل مثل فابي اكثرالنّاس الاّكفوراً(اسراء: 89)
ـ ولقد ضربنا للناس في هذاالقرآن من كل مثل لعلّهم
يتذكّرون(زمر: 27)
ـ ولقد ضربنا للناس في هذاالقرآن من كل مثل ولئنجئتهم
بايهليقولنّالّذينكفرواانانتمالاّ مبطلون(روم:58)
البته اين بازشناسي، خود،
نيازمند تدبّر هميشگي در اين منبع عظيم الهي و بصيرتيافتن از آن است؛
چنانكه فرمود:
‹قدجائكم بصائر من ربكم فمن ابصر فلنفسه و من عمي
فعليها و ما انا عليكم بحفيظ و كذلك نصرفالايات و ليقولوا درست و
لنبينّه لقوم يعلمون(انعام: 104و 105)
ترجمه: بهدرستي كه آمد شما را بصيرتهايي از سوي
پرودگارتان. پس كسي كه(با آن) بصيرتيافت، پس براي خودش است،و كسي كه
كورشد،(چشم خود را بر بصيرتها بست) پس بر اوست(همان شايستة اوست)؛ و من نگاهبان
شما نيستم؛ و اينچنين بهكارميبريم آيات و نشانهها را و(با اين حال) ميگويند
درسخواندهاي(آيهها از توست) و همانا كه قرآن را براي گروه دانايان بهروشني
بيانميكنيم.
بنابراين بايد با تدبركردن در
آيات حق، از اين بصيرتها بهرهمند شويم و نبايد به ترجمهها و شرحها و حتي برخي
تفسيرهاي موجود بسندهكرد، زيرا پيشداوريهايي كه در اين كتابها وجوددارد، ممكن
است ما را نيز بهاشتباهبيندازد و بهجاي پردهبرداري، پردهاي ضخيم بر ديدگان ما
بيفزايد كه نتوانيم هيچگاه به حقايق قرآني دستيابيم.
از سوي ديگر نبايد از نظر دورداشت
كه هرگاه قرآنكريم موضوعي علمي را درستبداند، گذشتهاز اينكه حقانيت خود را
بيشتر ثابتكردهاست، اين درس را نيز به ما ميآموزد كه پيش از آنكه غربيان(يا
شماليان ـ به مصداق اصحابالشّمال قرآن و شمال و جنوب سياسي) بر ما پيشيبگيرند،
ما بايد با تدبّر و انديشيدن در آيات الهي، از هدايتهاي آن بهرهمندشويم.
متأسفانه در علوم عقلي كمتر، از اين منبع پرفيض الهي بهرهبرداريشدهاست، بهگونهايكه
ميتوان گفت قرآن كريم همواره و بويژه در زمينة علوم عقلي مهجور ماندهاست.
لازم است براي روشنشدن ذهنها و
انديشهها، ياداوريشود كه برخي كسان، كه شناخت درستي از قرآن ندارند، چه از قشر
روشنفكر و چه از قشر سنتگرا؛ هريك به گمان خود ميگويند به اين راه نرويم كه قرآن
را با علوم امروزي و اثباتي رودررو سازيم. اما نظر قرآن كريم دربارة خود، خلاف آن
است؛ زيرا در آيات بسياري ما را سفارشميكند تا به تفكر در آياتش كه در بسياري
موارد ريشه در طبيعت و در ماهيت اجسام دارد، و دانش تجربي ناميدهميشود،
بپردازيم.
براي نمونه، در آية زير تدبرميكنيم؛
و متوجهميشويم كه در يك آية نسبتاً كوتاه، به ده نوع علم اشاره ميكند، شامل:
كيهانشناسي، ستارهشناسي، زميننگاري(جغرافيا)، فيزيك، گياهشناسي، كشاورزي، زمينشناسي،
شيمي، جانورشناسي، و هواشناسي. و در پايان آيه ميفرمايد در آنها نشانههايياست
براي قومي(گروهي، ملتي، امتي) كه ميانديشند. يعني اينكه هر ملتي ميتواند در
اين زمينهها بينديشد؛ ولي اي امت مسلمان شما با هدايت من در اين مسابقه پيشيگيريد:
ان في خلقالسموات والارض واختلافاليل و النهار والفلك التي تجري فيالبحر بما ينفع الناس و ما انزلالله منالسماء من ماء فاحيا به الارض بعد موتها و بث فيها من كل دابه و تصريفالرياح والسحابالمسخر بينالسماء والارض لأيات لقوم يعقلون(بقره: 164)
مندل
كه يك كشيش اهل انديشه و كاوش بود در زمينة يكي از همين موارد انديشيد و پايهگذار
دانش ژنتيك شد.
افلاينظرون الي الابل كيف خلقت و اليالسماء كيف رفعت
و اليالجبال كيف نصبت واليالارض كيف سطحت(غاشيه:
17 تا 20)
قرآن كريم در اين آيات ما را به چهار دانش تشويقكردهاست:
ـ جانورشناسي(شناخت شتر نيازمند شناخت ديگر جانوران و
مقايسه با آنان است)
ـ كيهانشناسي
ـ زمينشناسي
ـ زميننگاري( ترجمة ژئوگرافي است كه به عربي ميشود:
جغرافي)
اين جهار آيهنيز گذشته از اينكه
چهار دانش را به ما ياداوري و به آموختنشان تشويقكردهاند، به مانند آية پيشين،
يك اصل كلي و مهم را نيز بيان ميدارند:
‹كنجكاوي
دربارة طبيعت پيرامون خويش› و در يك كلام: «داشتن ديدي علمي»
از سوي
ديگر، برخي ديگر بر اين روشها خردهميگيرند كه هركس نميتواند به تأويل
آيهها پيببرد. در پاسخ به اين كسان ميگوييم كه نظر و روش ما تأويل قرآن نيست؛
بلكه تدبر قرآن است؛ و ‹تدبر› با ‹تأويل› بسيار متفاوت است.
ـ تأويل قرآن، كه برعهدة ‹راسخون فيالعلم›
است، يعني ‹به اول برگرداندن آيه› يا چرايي آيه را دانستن است؛ كه با «فلسفة
قرآن» پيونددارد و بيشتر براي بهرهبرداري در پيچيدگيهاي تخصصي علوم قرآني، و
موضوعي عرشياست.
ـ تدبّر قرآن، كه بر عهدة همة مسلمانان است،
يعني ‹پشت آيه را ديدن و حقيقت آن را يافتن› يا چيستي آيه را دانستن است،
كه با «شناخت قرآن» پيونددارد و بيشتر براي بهرهبرداري در متن زندگي و
موضوعي فرشي است.
قرآن كريم در مورد كيهانشناسي و تشويق مسلمانان به
شناخت كيهان ميفرمايد:
قل انظروا ماذافيالسموات و الارض و ماتغنيالايات
والنذر عن قوم لايؤمنون(يونس: 101)
ترجمه: بگو نگاهكنيد چه چيزهايي
در كيهان هست؛ (هرچند)اينهمه نشانهها و هشدارها گروهي را كه نميخواهند ايمان
بياورند بينياز نميسازد.
از اين آيه ميتوان فهميد كه
اولاً كيهانشناسي نشانهها و عجايب بسياري در خود دارد. دوم اينكه بر ايمان كساني
كه زمينة ايمان دارند ميافزايد و كساني كه به اين علم توجه ندارند، بايد به ايمان
خود شكداشتهباشند. آخرين آيهاي كه در ابتداي سخن آوردهشد، نكتة جالبي را در
اين زمينه دربردارد: «و هراينه اگر بياوري آيهاي را برايشان هراينه آنان كه
كفرورزيدند، ميگويند شما نيستيد جز اينكه بهبيراههميرويد».(روم 58)
و نيز اين آيه: «آنان كه
كفرورزيدند، گفتند به اين قرآن گوش ندهيد».(فصلت: 26)
يعني هرگاه به كسي بگويي اين آيه از قرآن حقيقتيرا
دربردارد، و او نسنجيده و تنها بر مبناي ذهن خود بگويد: ‹قرآن چهربطي به اين
مسائل دارد›، او خود حقايق قرآن را پوشانده و معناي ‹كفر› يعني همين: پوشاندن
حقايق قرآن؛ و نبايد ذهن خود را تنها به كافران صدر اسلام متوجهكنيم و خود
را از اين كفرانها دور و پاك بدانيم؛ كه اين خود پوشاندن حقيقتهاست. دليلي از
خود قرآنكريم:
الذين آتيناهمالكتاب يتلونه حق تلاوته اولئك يؤمنون
به و من يكفر به فاولئك همالخاسرون
آنانكه داديمشان كتاب را تا تلاوتكنند آن را تلاوت
شاستهاش را،آنان به آن ايمانميآورند، و كسي كه حقايق آن را بپوشاند،آنان همانكساني
هستند كه زيانكارند.(بقره: 121)
نكتههاي مهم اين آيه:
1. ‹الذين› يعني اينكه مخاطب اين آيه همه، بويژه مسلماناناند.
زيرا پس از آن آمدهاست كساني كه كتاب را به آنها داديم، و قرآن به مسلمانان دادهشدهاست.
2. ‹تا تلاوتكنند آن را›. چرا گفتهاست ‹تلاوت› و نگفتهاست
‹قرائت›؟ زيرا كه تلاوت خواندن تنها نيست بلكه خواندن با تدبر و انديشه است.
3. تلاوت را هم كافي ندانسته، بلكه گفتهاست ‹يتلونه حق تلاوته›
تلاوتي شايسته از آنان ميخواهيم.
4. ‹يؤمنون به›(ايمانميآورند بهآن) چرا نگفتهاست ‹مؤمنون
به› (به آن ايمان دارند)؟ ميخواهد بگويد تا هنگامي كه مسلمانان آن را تلاوتشايستهنكنند،
به آن ايمان نياوردهاند؛ و اسلامشان ظاهري است.
5. حال يك مسلمان تلاوتنكرد يا تلاوت هم كرد ولي تلاوتش شايستهنبود،
چه ميشود؟ قرآن ميگويد در اين صورت او كفرميورزد.(و من يكفر) يا حقايق قرآن را
ميپوشاند. پس اين نوع از مسلمانان گروهي
را تشكيلميدهند كه زيانكارانند.
6. زيانكار كيست؟ كسي است كه از دنيا به سود آخرت بهرهاي نجستهاست.
همانند اينان:
و من يبتغ غيرالاسلام ديناً فلن يقبل منه و هو فيالآخره
منالخاسرين( آل عمران: 85)
ترجمه: هركه غير از اسلام ديني را برگزيند، پس از او
پذيرفتهنميشود و او در آخرت از زيانكاران است.
نتيجةمنطقي:
هرمسلماني كه از قرآن بهشايستگي بهرهبرنگيرد، مانند
نامسلمانان در آخرت زيانكار است.
از سوي ديگر نظر رسول اكرم در
مورد دانشهاي قرآن جز اين نيست: من ارادالعلمالاول والآخر فليقرأالقرآن(كسي
كه خواهان دانشاول و آخر است، پس بايد كه قرآن بخواند) يعني تمام دانشها در قرآن
فراهم آمدهاست.
قرآن كريم همة راهنماييهاي لازم
و راههاي رسيدن به حقيقت را بهروشني براي ما بيانكرده، ولي ما با بيتوجهي به
اين آيات، به قرآن كم بهاميدهيم(يشترون به ثمناً قليلاً) و ديگران با انديشيدن در
آيات خداوندي و بعضاً، با بهرهگيري از هدايتهاي قرآني در بسياري از زمينهها بر
ما پيشيميگيرند.
بنابر آنچه
كه گفتهشد، هدف از نوشتن اين گفتارها پيرامون آغاز، سازمان، و انجام كيهان،
و نيز پيرامون ديگر مسائل كيهانشناختي(و حتي ديگر گفتارهاي علمي و فكري) اين
نبودهاست كه بخواهيم حقانيت قرآن را با دستاوردهاي علمي و كيهانشناسي
تأييدكنيم؛ بلكه خواستهايم با تقابل و برابرگذاري ميان دستاوردهاي كيهانشناسان و
آيات كيهانشناختي قرآن كريم، كه كاري بس دشوار و نيازمند شناخت نشانهها و اشارههاي
نهفته در آيات پراكندة قرآن كريم است، به «شناخت كيهان» از راه بهرهگيري از
دستاوردهاي كيهانشناسان و با محك و هدايت قرآن كريم، برسيم. از عنواني كلي كه به
اين گفتارها دادهشده نيز برميآيد كه ‹كيهان› را در ‹ترازوي قرآن› سنجيدهايم.
در اين
روند، از بسياري آيات كه تاكنون تفسير نشدهبودند، در زمينة كيهانشناسي پردهبرداريشد.
يافتههاي علمي بسياري از طريق قرآن اصلاحشد. قرآن كريم به پرسشهاي مهمي كه
كيهانشناسان داشتند پاسخ گفت و براي كوششهاي پژوهشي آنان راه نشان داد؛ و در يك
مورد بسيارمهم، «شكل كيهان» را براي آنان آشكارساخت.
‹شكل
كيهان› موضوعي است كه كيهانشناسان با محاسبهها و پژوهشهاي خود، هنوز موفق به درك
آن نشدهاند؛ و بدين دليل آنان براي رسيدن به حقايق كيهاني راههاي دراز و سختي
را پيموده و ميپيمايند. شكل كيهان بدين دليل از ديدگاه علمي سختياب است كه ما در
درون كيهان قرارگرفتهايم و ديدگان ما حتي با وسايل دقيق نميتواند بر كيهان احاطهداشتهباشد.
و تنها خداوند است كه بر آن احاطة علمي و ايجادي داشته و دارد:
ولايحيطون
بشيء من علمه الاّ بماشاء وسع كرسيهالسموات والارض ولايؤده حفظهما
«قسمت اعظم علم به چيزهايي مربوطميشود كه ما نميتوانيم ببينيم:
گرانش، ذرات زيراتمي، امواجنور، دل ستارگان، كهكشانهاي فضاهاي دوردست. ولي
كنجكاوي انسان درباره منشأ و آيندة كيهان، ما را بيرحمانه به تعمق دربارة اين
رازها وادارميكند».
«… در اين جستوجوي بيپايان و
ارائة تصويري از
ناديدنيها، ناگزيريم زبان جهان «ديدني» هر روزه را
بهكاربريم. همچون شاعر(همچون قرآن كريم ـ نگارنده) ناچاريم به استعاره و تمثيل
بازگرديم».
«اينشتين به هنگام نوجواني در برن از خود پرسيد:
اگر من بر پرتو نوري سواربودم و به جهان مينگريستم، آن را چگونه ميديدم؟
همة فيزيك نوين و بهترين تبيين موجود از منشأ كيهان ما، از اين پرسش معصومانه ولي
سرشار از تخيّل نشأتيافت».
«اينشتين تبيين ها را جستوجوميكرد ولي همواره به
شگفتي موسيقي افلاك با اعجاب مينگريست. براي او تضادي بين يافتههاي علم و
بينشهاي كيهانشناختي مذاهب جهان وجود نداشت. او نوشت: «مسألة هموارهغيرقابلدرك
دربارة جهان، ادراكپذيري آن است ».(پيام يونسكو مهرماه 1365)
درهرحال دادههاي كيهانشناسانة
قرآن كريم، بسيار ارزشمندند؛ و اگر كيهانشناسان روي اين دادههاي كيهاني كاركنند،ميتوانند
بهرهها برگيرند و در دانستههاي آنان از فيزيك كيهان دگرگونيهاي بسياري پديد
خواهدآمد. والسّلام عليمناتّبعالهدي
تابستان
1384 ـ احمد شماعزاده
No comments:
Post a Comment