Saturday, June 6, 2015

حاکم سالاری!!



حاکم سالاری
نویسنده:؟
ویرایشگر: احمد شماع زاده
اشاره:
جهان سوم یعنی جایی که مردم کار میکنند برای اینکه کار کنند. نه برای اینکه کاری کنند!
جهان سوم جایی است که همه با هم و در هم وول میخورند و نمیدانند برای چه وول میخورند.
جهان سوم جایی است که فرصت نمیکنی به مسائل اساسی زندگی ات فکر کنی تا حقیقت را دریابی و این خواست حاکمیت است تا بتواند به حکومت خود بر تو ادامه دهد.
جهان سوم یعنی جایی برای روزمرگی، هدررفتن استعدادها، امکانات، نیروهای انسانی و سرمایه های ملی... و گوش و چشم و دل سپردن به حاکم تا مغزت را خالی کند و چیزی در دستت گذارد!                        

به قول قرآن: خسرالدنیا و الآخرة
××××××××××
آیا کسی میداند اداره آموزش و پرورش نیویورک- اداره کل آموزش و پرورش ایالت کالیفرنیا- اداره کل کشاورزی استان اترخت هلند- اداره کل دامپزشکی ایالت کِبِک کانادا- اداره کل صنایع و معادن ایالت تکزاس­­ـ اداره صنایع و معادن سیدنی- شهرداری ناحیه شش ملبورن- اداره فرهنگ و هنر  یا ارشاد مسیحی رم- اداره میراث فرهنگی بارسلونا- سازمان گردشگری مادرید- ادره کل منابع طبییعی ایالت باواریا در  کجا و در چه خیابانهایی هستند؟
آیا کسی میداند وزارت کشاورزی آمریکا چند نفر کارمند دارد؟ اداره آموزش و پرورش پاریس به چند ناحیه تقسیم میشود؟
پرسشهای خوبی است  گرچه اگر در پی پاسخشان باشید شگفتیهای بیشتری خواهید دید! 
اگر از یک آموزگار هلندی بپرسید: آقا اداره کل آموزش استان  نورد هلند( هلند شمالی) کجاست؟ نگاهی چپ چپ به شما خواهد کرد! و مثلاً میگوید:
اداره کل آموزش و پرورش دیگر چه اداره ای است؟ حالت خوشه آقا؟
خوب، دست کم بگو اداره کل بهداشت محیط زیست کجاست؟
باور کنید کسی نام این اداره ها را هم نشنیده!
 بیچاره غرب! از این همه سازمان و نهاد که میتوانست گامهای بلندی در راه پیشرفت و توسعه  بر دارد دستش کوتاه است! عجب عقب مانده هایی هستند اینها...
بیهوده نیست که این بیچاره ها  در درس و مشق، در کشاورزی ، در صنعت ، در گردشگری ، در بهداشت این همه بدبختی دارند!!
در هلند اداره ای به نام آموزش و پرورش وجود ندارد. در پاریس هم نیست. در فرانکفورت و برلین و رم و میلان و واشنگتن و نیویورک  هم چنین چیزهایی وجود ندارند!
شگفت اینکه همین هلند بی اداره! یکی از بالاترین استانداردهای آموزشی کودکان در جهان را داراست!
در هلند سازمانی به نام دامپزشکی وجود ندارد. هلند یکی از بزرگترین صادر کنندگان دام و طیور و فراورده های دامی است! و یکی از سالمترینها در زمینه فراورده های دامی !!
بارسلونا، مادرید، پاریس و لندن از توریستی ترین شهرهای جهانند. سالانه بیش از هشتاد میلیون نفر از فرانسه دیدار میکنند و همین اندازه یا کمی بیشتر و کمتر از لندن و اسپانیا . هیچکدام از این شهرها اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری و اینجور چیزها  ندارند.
آمریکا در بسیاری از فراورده های کشاورزی در جهان نخستین است  اما کارکنان وزارت کشاورزی آمریکا از کارکنان اداره کل جهاد کشاورزی استان سیستان و بلوچستان  ما کمتر است!
ما اداره و میز و ساختمان و دفتر و دستک و مدیر کل و معاون مدیر کل و مدیر داخلی و مدیر شهرستان و معاون شهرستان تولید می کنیم...
آلمانی ها گندم و جو، فرانسویها پنیر و آنگور و هلندیها گل و فلفل سبز و بلژیکیها شیر و شکلات...
هلند کوچکتر از خراسان جنوبی است اما چهار پنجم فلفل سبز(دلمه ای) دنیا را تولید میکند: چهل و هشت کیلوگرم  فلفل سبز در هر متر مربع!!  
در وزارت کشاورزی هلند- که خود بخشی از وزارت علوم و فرهنگ و آموزش عالی (به گفته ایرانی) هست- یک بخش وجود دارد که کار سازمان بزرگ دامپزشکی ایران را انجام میدهد. وزارتی که کار وزارت علوم را انجام میدهد هیچ کاری به کار دانشگاهها ندارد! دانشگاهها نمیگذارند که وزارت به آنان کار داشته باشد. هر دانشگاهی خودش میداند و خودش، آییننامه ها، سیستم آموزشی، استخدام، اخراج، گرفتن دانشجو و صدور مدرک همه در خود دانشگاه انجام میگیرد. مقررات آموزشی گاهی در دو دانشگاه که هر دو در یک شهرند بسیار با هم تفاوت دارد. مدرک فارغ التحصیلی دانشگاه نیاز به تأیید هیچ جایی جز خود دانشگاه ندارد.
در خود دانشگاه  کمتر کارمند و دانشجویی است که بداند چه کسی رئیس دانشگاه  است.
اگر بنا باشد رئیس دانشگاه یا دانشکده تغییر کند این نه به حراست مربوط است نه به وزیر نه به اطلاعات نه به استاندار نه به امام جمعه نه به کلیسای کاتولیک نه جامعه روحانیت مبارز! و نه به کارکنان و دانشجویان و بسیج و انجمن اسلامی!
مدیران دپارتمانها و پروفسورهای نامدار مینشینند آگهی میدهند که ما رئیس میخواهیم!
یعنی به ریاست به مانند یک تخصص نگاه میکنند و نه یک عنوان و اتیکت و آقابالاسر!!‌ شما  اگر استاد دانشگاهی در ایران، استرالیا، هند، آمریکا، فرانسه و آلمان و عربستان سعودی  و هر جای دیگری  هم باشید میتوانید مدارکتان را بفرستید! آنها مینشینند بررسی میکنند چند تا را بر میگزینند و برای مصاحبه دعوت میکنند( هزینه را هم دانشگاه میدهد) اگر خواستنی بودید نمیگویند: ایرانی هستی، مسلمانی، فرانسوی هستی، سیاهی، سفیدی یا بی بصیرتی!
 باید گذشته شما نشان دهد که شایسته این کار  هستید. حکمتان را خودشان صادر میکنند تمام! هر وقت نخواستید دوماه زودتر میگویید:میخواهم بروم! همین و بس!
آنها هم میگویند: بفرما خوش آمدید زحمت کشیدید! به همین سادگی! موافقت وزیر و هیئت  امنا و این داستانها نیست!
برای همه کارمندان همه جا همین است، هر زمان نخواستید میگویید دیگر نخواستم. مثلاً میخواهم بروم استرالیا چون بیشتر پول میدهند... حوصله ندارم کار کنم... میگویند بفرما!
 نزدیک دو سال از دولت آشیخ حسن گذشته! هنوز بسیاری از دانشگاههای ایران احکام ریاستشان امضا نشده! باید رحیم ازغدی، مرتضی نبوی، کبری خزعلی و صفار هرندی! تأیید کنند که چه کسی اجازه دارد رئیس دانشگاه تهران باشد!
 به خیابانهای بیرجند نگاه کنید: در هر کوچه و پس کوچه ای بانکی، صندوقی یا تعاونی اعتباری است  چندین برابر نانواییها ..
خیابانهای اصلی و گران شهر همه پر است از ساختمانهای بلند و چند اشکوبه بانکها! مگر بیرجندی ها چه تولید میکنند؟ میزان تولید گندم و شیر و مواد صنعتی بیرجند چقدر است؟ زعفران و تریاک را هم که بیفزایید همه پولش  دو شعبه بانک  را هم نمیچرخاند! این همه بانک و کارمند و ساختمان برای چیست؟
سراسر هلند، آلمان، فرانسه، بلژیک و اسپانیا  را بگردید در هیچ خیابانی تابلویی بزرگ را نمیبینید که بر آن نوشته باشد: دکتر آلبرت مونسیمار!... جراح، متخصص, فوق تخصص قلب و عروق و روده و کلیه، دارای فلوشیپ از کجا و ام اس از کجا و پی دی اف از کجا... عضو کالج بین المللی فلان...
در بسیاری از خیابانهای ما دیگر جایی برای نصب تابلو نیست از بس تابلوی متخصص و آزمایشگاه و فلان داریم. از آن سو:
مقام اول دنیا در بسیاری از سرطانها،
مقام نخست بیماریهای کلیوی و دیالیزی،
دارای رتبه بین المللی! در دیابت،
بالاترین مرگ و میر به نسبت جمعیت در بیماریهای قلبی عروقی،
رتبه نخست پراکندگی باکتریهای مقاوم به آنتی بیوتیک
و دارای رتبه ارزشمند جهانی  در مصرف دارو!!
اگر بنا بود این دانشگاهها ، این ادارات گوناگون، این بانکها، این پزشکان رنگارنگ متخصص برای ما سودی داشته باشند،
ما باید با فاصله بسیار زیاد در دانش، تولیدات دامی و کشاورزی، سیستم های مالی و بهداشتی جهان را پشت سر می گذاشتیم.
گردشگران ما به تنهایی بیشتر از فرانسه و اسپانیا وترکیه و انگلیس میبود!
آموزش پرورش ما باید همه سیستم های دنیا را در جیبش میگذاشت
و به گفته آن رئیس جمهور پیشین( که به راستی به ما میآمد و برازنده ما بود!) ملتهای دنیا زنبیلشان را میگذاشتند تو صف ما!
نماز صبح، رادیو را باز می کنید، پیام اخلاق میدهد. از خانه خارج میشوید بر دیوار رو به رو پیام اخلاقی نوشته است، در ودیوار شهر پر است از تابلوها و بیلبوردهای اخلاقی، تلفن همراهتان پی در پی پیامهای اخلاقی سوپر ناز از دوستانتان، گروه وایبری و فیسبوکی و تلگرامیتان برایتان باز می کند، بالای سربرگ نامه هایتان پیام اخلاقی نوشته است، آخوند اداره تان ظهر کلی برای شما اخلاق میبافد! عصر به پرسه میروید کلی اخلاق می آموزید، از ده شبکه سیما دستکم در هر زمان شش تا مستقیم سخنرانی فلان آقا را پخش میکند که پیام اخلاق میدهد... آنهایی  هم که فیلم  پخش میکنند همان حرفها را از زبان هنرپیشگانشان دوباره به خوردتان می دهند!
راستی اگر بنا بود این پیامها کاری بکند ما باید در بهشت اخلاق زندگی میکردیم. نیاز به چک و سفته و ضامن برای پول دادن و گرفتن و کاسبی نداشتیم. کلانتریها و دادگاههای ما  مانند سویس بیکار بودند!
آقای قاضی القضات ما چند روز پیش فرموده اند ما پانزده میلیون پرونده در نوبت دادرسی داریم!!
ای قربان درس اخلاق  دادنتان!! رسیدگی به این پرونده ها به عمر ماها قد نمیدهد و به آن دنیا حواله خواهد شد... میبینید که همه چیزمان با هم جور درمیآید:
نتیجه بیشترین متخصصان پزشکی، بیشترین آمار بیماری!
نتیجه بیشترین مداح و معلم اخلاق، بیشترین پرونده دادگستری و کلانتری!
نتیجه بیشترین بانک و سیستم  حسابرسی، بیشترین دزدی و اختلاس!
ما جالب ترین مردم جهانیم!
با اعتماد به نفس ترین حکومتگران جهان را داریم! که هیچ کشوری و هیچکسی را در دنیا آدم به حساب نمیآورند!!


No comments:

Post a Comment