منکر ایرانی
هولوکاست و آزمندیهایش
در متن گزارش آمده است که:
محمدعلی
رامین بیست سال پس از وقوع انقلاب اسلامی مردم ایران، وارد کشور شد و تا پیش از این هیچ نام و رد و
نشانی از وی در ساختار مدیریتی کشور وجود نداشت. در زمان جنگ تحمیلی نیز در کشور
آلمان مشغول رتق و فتق امور بازرگانی، تجاری و تحصیلیاش بود. او پس از ریاستجمهوری
محمود احمدینژاد، به ناگاه وارد ایران شد و معاونت مطبوعاتی دولت او را بر عهده
گرفت و بر سابقون انقلاب، رنجکشیدگان جبهه و جنگ، دلسوزان کشور در رسانهها،
مطبوعات و فعالان عرصه رسانه(که بسیاری از آنان از خانوادهها و وابستگان معظم
شهدا و جانبازان بودند) تاخت، و قانون را مطابق میل، سلیقه و خواسته خود تفسیر و
اجرا کرد.
با دقت در متن بالا متوجه تناقضی در آن میشویم. در سطر اول آمده است: بیست
سال پس از وقوع انقلاب وارد کشور شد. و در سطر چهارم آمده است: پس از
ریاست جمهوری احمدی نژاد به ناگاه وارد ایران شد. ممکن است هر دو درست باشد
ولی درست بیان نشده باشد که وی دو بار وارد کشور شده و اولین بارش در دولت سیدمحمد
خاتمی بوده که نوزده سال پس از انقلاب شکل گرفت.
این واقعیت معقول به نظر میرسد، هنگامی که بدانیم سیدمحمدخاتمی نیز سالها در
کشور آلمان زندگی کرده و درس خوانده است؛ و بدین ترتیب این واقعیت نیز روشن میشود
که وی در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی، دوست و آشنای نسبتاً دیرینه خود، به منظور
سبک سنگین کردن اوضاع، و گرفتن پستی و نشستن در مقامی به ایران بازگشته، و چون به
هر دلیلی به هدف خود دست نیافته، پس از مدتی ایران را ترک کرده باشد.
در این میان واقعیت دیگری نیز توجیه میشود که چرا سیدمحمدخاتمی جاری ساختن صیغه
عقد یاسین و مهناز را پذیرفته است؛ وگرنه اگر خاتمی آشنایی نزدیکی با
محمدعلی رامین نداشته، و با آن پست مهم و حساسی که در دولت احمدی نژاد گرفته، چگونه
میتواند چنین کاری را بپذیرد و یا با چه توجیهی یاسین بدون واسطه پدرش، از او
چنین درخواستی را داشته باشد؟
××××××××××××××××
از سوی دیگر محمدعلی رامین خود را بانی و مبدع انکار هولوکاست خوانده،
و احمدی نژاد هم که سواد سیاسی درستی نداشته، باورش شده بوده که وی انکار
هولوکاست را ابداع کرده است؛ و بدین ترتیب احمدی نژاد عنوانی به او داده: دبیرکل
بنیاد جهانی هولوکاست! که اولاً وجود چنین بنیادی غیرضروری و تنها محل هزینه کردن
از جیب ملت برای امری واهی است؛ دوم اینکه چنین عنوانی برای چنین شخصی بسیار
گلوگیر است! و این در حالی است که منکران اولیه هولوکاست آلمانی و لهستانی هستند،
با انبوهی از اسناد و مدارک!
توضیح: ممکن است کپی
برخی از این اسناد، به مناسبت کنفرانس و نمایشگاهی که از اسناد تاریخی بین المللی و
با شرکت صاحبان اسناد از کشورهای مختلف در سال 1377(یعنی در دولت سیدمحمد خاتمی)
در دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه برگزار شد، در آن
دفتر وجودداشته باشد.
آنان گذشته از اینکه خود و
طرفدارانشان آنتی سمیتیست(یهودستیز) هستند و در میان دیگر اقشار نیز طرفدارانی
دارند، نزد صهیونیستها و لابیهای آنان، و در میان دولتمردان آلمانی و لهستانی نیز شهرت
دارند؛ و البته مورد تنفرشان نیز هستند؛ در نتیجه، آن زمان که احمدی نژاد در
سازمانهای بین المللی هولوکاست را انکار میکرد، صهیونیستها هیچ شکی نداشتند که وی
چیز تازه ای نگفته، بلکه بازی خورده منکران هولوکاست است و به منظور هوچیگری و پروپاگاندا،
ادعای آنان را تکرار میکند!! ولی از آنجا که برای اولین بار بود که این گستاخی و
هتاکی در سازمان ملل رخ میداد براشفته شدند و همراه با بسیاری از نمایندگان دیگر
کشورها اجلاس را ترک کردند. نتیجه آن گستاخیها را برای کشومان را همه میدانیم؛
چنانکه نتیجه کاغذپاره خواندن تحریمها را نیز همه میدانیم.
به نظر میرسد محمدعلی رامین که سالهای طولانی در کشور
آلمان به سربرده، با مدعیان آلمانی انکار هولوکاست روابطی داشته، و از آنجا که وی
نان به نرخ روز خور است، و از آب گل آلود به خوبی ماهی مقصود را میگیرد، با توجه
به اینکه کمتر کسی در ایران از این موضوع آگاهی داشته، به ایران بازگشته و دولت
شعارگرای احمدی نژاد را برای رسیدن به هدفش که همانا گرفتن پست و مقامی بوده،
مناسب تشخیص داده و خود را مبتکر انکار هولوکاست جا زده و از امثال احمدی نژاد
و نقدی به به و چه چه های بسیاری هم دریافت کرده باشد!!
او رگ خواب مسئولین را خوب دریافته و میدانسته که در این
کشور بی حساب و کتاب(ولایی)، کافی است همچون خاوری بانک مرکزی چفیه ای بر
دوش بیندازی، در تظاهرات حکومتی شرکت کنی، و مرگ بر ضد ولایت فقیه یا شعار لبیک
یا امام خامنه ای سردهی تا سر حاکمیت را شیره بمالی و هرچه میخواهی از
مال ملت ببری! و یا همچون مسؤولان
میزهای اسرائیل در سازمان اطلاعات سپاه
و وزارت اطلاعات، که جاسوس اسرائیل از آب درامدند، به پستهای حساس و مهمی در کشور
دست یابی!! (در این زمینه به کژاندیشی حاکمان و نادیده گرفتن دگراندیشان
بازگشت شود.)
زین للناس حب الشهوات من النساء و البنین و القناطیر
المقنطره من الذهب والفضة و الخیل المسومة و الانعام و الحرث ذلک متاع الحیوة
الدنیا والله عنده حسن المأب(آل عمران: 14)
ترجمه: زیبا جلوه گری کرده است برای مردمان، دوست داشتن
امیال و لذتها، از زنان و فرزندان، و مالهای بسیاری که بر هم انباشته شده، از طلا
و نقره، و سواریهای نشاندار(مارکهای مشهور) و دامداری و کشاورزی. اینها همه بهرمندی زندگانی
دنیاست و خداوند نزد اوست به نیکی بازگشتن.(البته این آیه مربوط به لذتها و
امیالی است که از راه حلال به دست میآید! وای بر حرامش!)
سی ام خرداد 94- احمد شماع زاده
آنچه در پی میآید مستنداتی است بر آنچه که در بالا آمد:
سه شنبه ۲۶خرداد ۱۳۹۴
به گزارش
«سحام»، وبسایت اصولگرای راه دانا که از جمله رسانههای زنجیرهای وابسته به
سپاه پاسداران است، از مهریه ۲۲-۲۵ میلیارد تومانی مهناز افشار خبر داده
و جزئیات بیشتری را از زندگی «آقازاده خاص» محمدعلی رامین، مبدع نظریه انکار
هولوکاست در دولت احمدینژاد، فاش کرده است.
مهناز افشار
که در زمان دولت محمود احمدینژاد نزدیکی زیادی با اسفندیار رحیممشایی داشت، به
همراه برخی هنرمندان نزدیک به حاکمیت مانند، محمدرضا شریفی نیا و… از مشایی و
احمدینژاد سهمیه حج دریافت کرد تا به مکه مشرف شود؛ اما اسفندیار رحیممشایی در
لطفی بیکران از خزانه بیتالمال، به مادر مهناز افشار نیز سهمیه ویژه حج دولت
جمهوری اسلامی را اهداء کرد. وی پس از انتشار عکسهای حج سهمیهای خود به همراه
سایر هنرمندان در فضای مجازی، مورد هجوم کاربران قرارگرفت. سپس وی آن کاربران را
افرادی «بیشخصیت و نادان» خطاب کرد.
این
زوج(یاسین رامین- مهناز افشار) که پیشتر اعلام کرده بودند آلمان را برای
تولد نوزادشان انتخاب کردهاند، تا نمایش ثروت و تمولی که به راه انداختهاند را
به زینت دیگری نیز بیارایند، اما نه تنها با این کارها باعث افزایش محبوبیت و شهرت
خود نشدند، بلکه این پرسش را در ذهن مردم پدید آوردند که اینهمه نمایش ثروت و
تبرج نشأت گرفته از چیست و آیا این رفتارها تکرار حکایت تازه به دوران رسیدههاست؟
پسر کم سن و سال محمدعلی رامین چگونه به این همه ثروت دست یافته است؟
مردم ایران
که با توجه به سختیهای فراوان متحمل شده طی سالیان طولانی عادت به اینگونه
رفتارها نداشته اند و همواره به درستی با ظن به این مسائل نگاه میکنند؛ تنها این
فکر به ذهنشان خطور میکند که احتمالاً هزینه این فخرفروشیها نیز به حساب جیب
آنان است! برای پاسخ به این پرسشها و ابهامات، باید نگاهی بیندازیم به شغل
همسر کم سن و سال مهناز افشار.
یاسین رامین
«آقازاده خاص»(محمدعلی رامین)، به واسطه رابطه نزدیک خود و پدرش با یکی از مهرههای
اقتصادی جریان انحرافی و محمود احمدینژاد، که مدتی بر مسند ریاست سازمان مرتبط با
تامین داروی کشور(هلال احمر) نشسته بود و با استفاده از خلاءهای ناشی از کاغذ پاره
خواندن تحریمها(که باعث تحریم ورود و پخش داروهای حیاتی و خاص مردم بیمار و رنجدیده
شده است)، اقدام به دلالی دارو کرد و با توجه به احتیاج مبرم بیماران صعبالعلاج،
چند ده برابر قیمت واقعی هر دارو را از مردم نیازمند طلب کرد. این درحالی است که
همان داروها با هزینه بیتالمال(ارز مصوب دولتی) و با قیمت واقعی به دست این فرد
میرسیده است!!
براساس اطلاع
«سحام»، برادر همسر محمدعلی رامین، رئیس شرکت دارویی رشد در آلمان بوده است. این شرکت متعلق به جمعیت هلال احمر
ایران است و به وسیله ارتباطات خاص با «ابوالحسن فقیه» رئیس وقت جمعیت هلال احمر
ایران، اقدام به واردات انبوه شیر خشکهای فاسد کرد، از رهاورد این واردات انبوه و
بدون ضابطه، چشم کودکان بیگناه مردم از مصرف این شیرخشکها نابینا شد و آقازاده
خاص تنها در یک قلم، به سود هنگفت ۵۰ تا -۶۰ میلیارد
تومانی دست پیدا کرد.
یاسین رامین
که پیشتر با دختر یکی از سرداران سپاه پاسداران مستقر در لبنان ازدواج کرده بود،
تنها پس از گذشت یکهفته از طلاق دختر سردار، به حضور سیدمحمد خاتمی رسید
تا صیغه عقدش با مهناز افشار را جاری کند.
گرچه وزیر
وقت بهداشت و درمان(مرضیه وحید دستجردی) در اعتراض به اقدامات تیم محمود احمدینژاد
استعفا داد و تاب دیدن بازی با جان مردم را نیاورد، ولی آن عده از آقایان جنتلمن
امروزی، که تا دیروز به واسطه ارتباط با گروه انحرافی و محمود احمدینژاد به شغل
دلالان داروی سداسمال٬ مشغول بودند باید یادشان نرود که ثروت هنگفت خود را از کدام
ناحیه کسب کردهاند و برای چه کسانی فخرفروشی میکنند!!
یکی از
مسئولین ایرانی در کشور آلمان که سالها در این کشور فعالیت دارد، به خبرنگار
«سحام» گفت: «محمدعلی رامین در سالهای طولانی حضور خود در کشور آلمان با برخی از
لابیهای صهیونیستی این کشور ارتباط نزدیک داشته است. رامین در مدت حضور خود در
آلمان، از عوامل اصلی اختلاف میان مسلمانان شیعه و سنی در کشور آلمان بوده است و
چندین بار نیز توسط مراجع امنیتی احضار و بازداشت شده، اما با فشار محمود احمدینژاد
و تیم جریان انحرافی از زندان آزاد شده است. بر اساس اطلاع خبرنگار «سحام» محمدعلی
رامین اکنون پرونده مفتوح جاسوسی در وزارت اطلاعات دارد که بنا به دلایلی ناشناخته
رسیدگی قضایی به پرونده وی صورت نگرفته است .
به گزارش
«سحام»، محمدعلی رامین دبیرکل بنیاد جهانی هولوکاست در آبانماه ۱۳۹۳ با انتقاد
از رویکرد دولت یازدهم و محمدجواد ظریف در موضوع هولوکاست گفته است:
اینکه یک
دیپلمات با سابقه(ظریف) چه ضرورتی احساس کرد که قبل از شروع مذاکرات با آمریکا و ۱+۵ اول باید
هولوکاست را تأیید میکرد که تأیید هولوکاست در حقیقت بیعت با رژیم اسرائیل است،
در واقع برای بنده به عنوان یک فردی که روابط بینالملل را میشناسم و مسائل جاری
در ارتباطات غرب و رژیم صهیونیستی را میدانم خیلی حیرتانگیز بود.
سخنان این
دلال تحریم و فرد مشکوک به همکاری پشت پرده با کشورهای غربی، در حالی مطرح شد که
وی با سوءاستفاده از طرح انکار هولوکاست و تلاش زیرکانه برای اجرایی شدن
تحریمهای همه جانبه علیه کشورمان، از طریق یک شرکت تجاری خانوادگی در کشور آلمان،
اقدام به واردات دارو و نیازهای وارداتی کشور پس از اعمال تحریم آمریکا و غرب علیه
ایران کرد و اقلام صادراتی شرکت فرزندش به ایران را به چند برابر قیمت واقعی فروخت
و سود چشمگیری را از ناحیه تحریم ایران نصیب خود و خانوادهاش کرد.
طرح انکار
هولوکاست، همان نظریهای
است که ایران را در عرصه جهانی به انزوا کشاند و چهره عبوس و وحشیانه رژیم
صهیونیستی را در عرصه جهانی، به چهرهای مظلوم و انساندوست تبدیل کرد!! همان
نظریهای که محمود احمدینژاد در سفرهای سالانه خانوادگی به نیویورک(مقر دائمی
سازمان ملل متحد) آن را عنوان کرد و باعث ترک اجلاس سازمان ملل توسط بسیاری از
نمایندگان کشورها، پرتاب تخممرغ و گوجهفرنگی به رئیسجمهور ایران! و تحقیر نام
ایران! در عرصه جهانی و بین المللی شد. همان نظریهای که رژیم صهیونیستی را قادر
ساخت اتحادی جهانی را علیه ایران(به بهانه تهدید موجودیت اسراییل) سازمان د؛ و
مقدمه تحریمهای شدید ایران را فراهم آورد!!
پس از آنکه
محمدعلی رامین با ریش قرمز و حناییاش به عنوان مبدع انکار هولوکاست توانست در
دولت احمدی نژاد مؤثر واقع شود، در مقام معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد قرار گرفت و
این بار به قلمع و قمع مطبوعات و رسانههای دلسوز مردم و کشور پرداخت.
رامین در
محافل خصوصی بارها عنوان کرد: «هدف من از قبول مسئولیت معاونت مطبوعاتی وزارت
ارشاد، فشار بر مطبوعات و رسانهها برای استفاده از لغت امام خامنهای در
جراید بوده است و هر نشریهای از این قانون نانوشته او تبعیت نمیکرد، با استناد
به قانون مطبوعات، حکم «عدم التزام عملی به ولایت فقیه» اش صادر، و آن نشریه به
محاق توقیف و تعطیلی فرو میرفت.
دوران حضور
محمدعلی رامین در معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد، بدترین دوره از نظر رواج بیقانونی،
عزل و نصبهای سلیقهای، عدم اجرای مفاد صریح قانون و اجرای سلیقهای قانون
مطبوعات بوده است.
و این در
حالی بود که محمدعلی رامین بیست سال پس از وقوع انقلاب اسلامی مردم ایران، وارد
کشور شد و تا پیش از این هیچ نام و رد و نشانی از وی در ساختار مدیریتی کشور
وجود نداشت. در زمان جنگ تحمیلی نیز در کشور آلمان مشغول رتق و فتق امور بازرگانی،
تجاری و تحصیلیاش بود. او پس از ریاستجمهوری محمود احمدینژاد، به ناگاه وارد
ایران شد و معاونت مطبوعاتی دولت او را بر عهده گرفت و بر سابقون انقلاب، رنجکشیدگان
جبهه و جنگ، دلسوزان کشور در رسانهها، مطبوعات و فعالان عرصه رسانه، که بسیاری از
آنان از خانوادهها و وابستگان معظم شهدا و جانبازان بودند، تاخت و قانون را مطابق
میل، سلیقه و خواسته خود تفسیر و اجرا کرد.
لازم است
نهادهای اطلاعاتی و امنیتی کشور، خصوصا سازمان اطلاعات سپاه پاسداران(که این روزها
تمام هم و غم خود را بر پروندهسازی علیه فعالین سیاسی و مدنی و دلسوزان واقعی
کشور متمرکز کردهاست) به پرونده دلالان پشت پرده و مشکوک تحریم، که مشخص نیست
چگونه به یکباره وارد کشور شدند و روند اجرائی کردن تحریمها علیه مردم مظلوم
ایران را بر اساس کدام مأموریت خارجی به اجرا درآوردند، به برخی چفیه به دوشان٬
نظری بیندازند و صرفاً تمام مساعی خویش را صرف تخریب و پروندهسازی علیه چهرههای
جریان اصلاحات و دلسوزان مورد اعتماد مردم نکند، تا مردم نیز بدانند این نهاد و
چندین نهاد اطلاعاتی مشابه و موازی، صرفاً به دنبال اجرای پروژههای سیاسی خود
نیستند و برای یک بار هم که شده، از «سلاح، پول، قدرت، سهام، اسلحه و خبرگزاری»
در جهت منافع مردم استفاده میکنند!
پیش از این
«رضا علیجانی» فعال ملی مذهبی در مطلبی با عنوان«اسراییل؛ بیخ گوش ایران» به نفوذ
جاسوسان اسراییلی در هستههای بالای مدیریتی کشور اشاره کرده بود.
آقای علیجانی
در یادداشت خود یادآور شده بود که «٬مسئول میز اسرائیل٬ در سازمان اطلاعات سپاه به
اتهام جاسوسی برای اسرائیل دستگیر و پس از ماهها بازجویی اعدام شده است، همین
اتفاق در سال گذشته برای ٬مسئول میز اسرائیل٬ در وزارت اطلاعات نیز اتفاق افتاده و
او نیز همان فرجام هم ردیف خود در اطلاعات سپاه را داشته است.»
این فعال
سیاسی خاطرنشان کرده بود: «در دوران احمدینژاد بارها توسط وی و یا همفکرانش
مواضعی اتخاذ میشد که بلافاصله مصرع دوم و نتیجه و میوهچینیاش را توسط اسرائیلیها
میشد مشاهده کرد. همگان میدانند که یکی از همفکران نزدیک احمدینژاد، یعنی
محمدعلی رامین که بساط نفی هولوکاست را راه انداخت و بزرگترین خدمت به اسرائیل را
در سیاستهای ضدایرانیاش کرد، مدتی در بازداشت اطلاعات قرار داشت.»
آقای علیجانی
سپس با اشاره به دستگیری جاسوس حزبالله لبنان خبری را داده که «سحام» از طریق
منابع آگاه و مستقل خبری آن را تایید کرده است. وی نوشته: «از مدتها پیش خبری در
محافل سیاسی داخلی و بینالمللی مطرح شد که یک جاسوس و نفوذی اسرائیل در بین
نزدیکان حسن نصرالله(هیثم محمد شوربه مسئول واحد عملیات خارجی حزبالله لبنان) بازداشت
شده است. از همین طریق یک شبکه جاسوسی اسرائیل در ایران نیز لو رفت که نفوذ عمیقی
در ایران و حتی در سطح بیت مقامات بالای کشور داشت. هر چند این مسئله یک شوک
اطلاعاتی به ایران بود اما زنگ خطر از مدتها پیش به صدا در آمده بود. از مدتها
قبل جاسوسان اسرائیل در مراکز حساس و غیرحساس در ایران کشف و بازداشت و بعضا اعدام
شده بودند.»
این فعال
سیاسی همچنین از دستگیری ٬یکی از نزدیکان محمدرضا نقدی٬ رئیس سازمان بسیج نیز به
دلیل ارتباط با اسراییل خبر داده است. منابع مستقل خبری در ایران میگویند زمانیکه
محمدرضا نقدی خواهان ٬محاکمه صحرایی علی یونسی٬ مشاور رئیس جمهور ایران شده بود،
یکی از نزدیکان وی به دلیل ارتباط با اسرائیل در یک دادگاه صحرایی اعدام شده است.
شایسته است
مقامات اطلاعاتی و امنیتی کشور به جای برخورد با مسائلی چون «ورود زنان به ورزشگاهها»،
«طریقه و نوع حجاب بانوان کشور»، «لغو کنسرتهای قانونی و دارای مجوز از مراجع
قانونی دولتی»، «لغو مراسمها و سخنرانیهای مجوزدار مانند سخنرانی قانونی علی
مطهری در شیراز و حمله وحشیانه نیروهای وابسته به سپاه فجر شیراز به وی» و … تلاش
خود را بر شناسایی عناصر مشکوک به جاسوسی و کاسبان واقعی تحریمها متمرکز کنند،
شاید از این رهگذر بتوانند اعتماد گرانبهای ملتی بزرگ را که در کودتای انتخاباتی ۶ سال قبل از
آنان سلب کردند، کمی بازسازی کنند.
No comments:
Post a Comment