" عزاداری شهدای کربلا " به مناسبت اربعین حسینی
حاج دكتر نورعلی تابنده
در مثنوى مولوى داستانى است دربارهٔ
شیعیان اهل حَلَب، که در ایام عاشورا در ماتم اهل بیت(ع) ناله و گریه
مىکردند، و ظلمهایى را که یزید و شمر بر اهل بیت(ع) وارد کرده بودند
یادآور مىشدند. یک بار، شاعر غریبى در این روز به حلب مىرسد و وقتى آن
فغان را مىشنود به جستجو برمىآید که چه شده است و عزاى چه کسى را
گرفتهاند که او هم مرثیهاى بسراید و از این خوان بهرهاى ببرد! یکى از
شیعیان به وى مىگوید که ما عزاى شهداى کربلا را گرفتهایم. آن غریبه
مىگوید: ولى دوران یزید که خیلى پیش بود، چه شد که خبر این مصیبت اکنون
به اینجا رسیده؟ آیا شما تا به حال خواب بودهاید؟ پس بر خودتان اى خفتگان
عزا بگیرید که این خواب گران، بدمرگى است؛ وگرنه آن خسرو دین، امام
حسین(ع)، از زندانِ تن رها شد و براى شهداى کربلا این رهایى عین شادى و
شادمانى است.
انتقاد از مراسم عزادارى ــ به سبکى که
مرسوم شده است ــ به معناى انتقاد از اصل عزادارى نیست. هیچ صاحبدلى نیست
که در عزاى امام حسین(ع) و دیگر شهداى کربلا، دلش به درد نیاید و غمگین
نشود، و هیچ چشمى نیست که با ذکر نام حسین(ع) بىاختیار اشک از آن جاری
نشود. حُزن و گریه اصولاً از امور اختیارى نیست که بتوان کسى را امر به
گریه یا نهى از آن کرد. ائمهٔ اطهار (ع) دستور دادهاند که وقتى مصیبتى،
عزایى برایتان پیدا شد، عزاى ما را به یاد بیاورید؛ به این جهت که همین
واقعهٔ عاشورا، الگو و نمونهاى براى همهٔ ما باشد؛ و این دستورى جاودانه
براى همهٔ ما شیعیان است. ولى اگر گریاندن یا تظاهر به گریه ــ در زمانهٔ
مظلومیت شیعه ــ از شعائر شیعه بود، اکنون وضع عوض شده است و بیشتر علامت و
نشانه و بهانهاى براى انتقاد از شیعه شده است. باید روح عزادارى را حفظ
کرد، ولى علامت و نشانههاى آن را به طورى اصلاح کرد که منطبق با حقیقتِ
آن باشد؛ چراکه اصل عزادارى براى احیاى امر آن بزرگواران است، ولى بعضى
مصداق آن در طول تاریخ شیعه خارج از مقصود اصلى شده است. این مصادیق
را عُرف پدید آورده است و لذا در میان شیعیانِ کشورهاى گوناگون، به تناسبِ
تفاوتهاى فرهنگى میان آنها، متفاوت است. اکنون نیز عُرفِ عقلا، بنا بر
تشخیص زمان و مکان، باید آنها را اصلاح کند.
بىتردید عزادارى شهیدان کربلا، از
شعائر شیعه و بلکه مهمترین عزایى است که در دین اسلام پیدا شده است که
باید بر اساس آیهٔ شریفهٔ: و مَنْ یُعَظِّم شعائِرَ الله فَاِنّها من
تَقَوى القلوب، در تعظیم آن کوشید. در قرآن، اعمال صفا و مروه در مراسم حج
از شعائر الهى دانسته شده است. کلمهٔ شعائر جمع شعیره به معناى علامت و
نشانه است. ولى اگر علامت و نشانه(شعیره) دلالت بر مدلول پیدا نکند و حتى
خلاف آن را نشان دهد، دیگر از زمرهٔ شعائر نخواهد بود. اگر به اقتضاى زمان و
مکان، و در ایامى که شیعه مظلوم و گمنام بود، گریه کردن به تکلّف یا تظاهر
به آن، یکى از شعائر بود، اکنون که به اقتضاى زمانِ جدید نه شیعه مظلوم
است و نه گمنام، این شعار که متأسفانه صورت زشتى به خود گرفته ــ بهنحوی
که موجب وَهن شیعه و تحقیر آن خصوصاً از جانب برخى اهل سنت، شده ــ باید
اصلاح گردد. باید آنچه را که موافق حیثیت و شأن ائمهٔ اطهار(ع) است انجام
داد و خلاف آن را ترک کرد.
شیعه از عزادارى امام حسین عبرت گرفت و
آن را تبدیل به مجلس وعظ کرد، نه مجلس صِرف روضهخوانى. ما باید از هر یک
از ۷۲ شهید کربلا درسى بیاموزیم؛ درس شجاعت، درس علم، درس وفا، درس گذشت،
درس مقابله با ظلم، و از اموات خویش بر اساس اُذکروا مُوتاکُم بِالخیر، به
نیکى یاد کنیم و بلکه کار خوب آنها را براى عبرتِ خود و دیگران بزرگ کنیم و
از کار بد آنها دورى کنیم. این عبرتآموزى درسى است که عزادارى شهداى
کربلا به ما مىدهد.
🔸پایان
No comments:
Post a Comment