Friday, December 25, 2015

بابک الانبیا - ابراهیم نبوی

بابک الانبیا
                                 ابراهیم نبوی
 
یک بار قاضی احمدی مقدس که از قضا موجود وحشتناکی بود و هر وقت مرا احضار می کرد به دادگاه انقلاب واقعا با دیدن قیافه اش از ترس دو کیلو وزن کم می کردم، قرار بود از من بازپرسی کند. وقتی به دفترش رسیدم، صفی از لباس خاکستری هایی که با دستبند و یکی دو تایی پابند کنار دیوار روبروی شعبه یک دادگاه انقلاب که محل کار قاضی مقدس بود، ایستاده بودند. از کنارشان رد شدم و به دفتر رفتم. قاضی مقدس مرا که دید گفت بنشینم روی یکی از صندلی های سمت راست کنار دیوار و روی برگه ای سئوالی که از من داشت نوشت و من هم پاسخ می دادم و برگه را به او می دادم و تا یک ساعت هشت نه سئوال از من کرد و من هم نوشتم. وسط سئوال و جواب های ما که در سکوت نوشتن می گذشت، هر سه چهار دقیقه و نه بیشتر، یکی از آن دستبند به دستان پابندبه پا وارد اتاق که اسمش دادگاه بود می شد. متهم همان ته اتاق می ایستاد.
قاضی مقدس می گفت: « نام، نام خانوادگی، شغل» متهم این سه را می گفت. قاضی از ده پانزده پوشه ای که جلوی چشمش بود، یکی را که مربوط به متهم بود، برمی داشت و آن را باز می کرد و نگاهی می کرد و می گفت: « اعترافاتی که کردی قبول داری؟» همه متهمان در آن روز می گفتند: « بله»، قاضی مقدس می گفت: « پول داری شلاق ات را بخری؟» همه متهمانی که آن روز به قاضی پاسخ دادند، گفتند: « نه» و قاضی مقدس می گفت: « یک سال زندان، هشتاد ضربه شلاق» یا می گفت: « شش ماه زندان، هشتاد ضربه شلاق» و بعد می گفت: « برو بیرون بگو نفر بعدی بیاد.» و یک احکامی در همین حد، یعنی بطور خلاصه این که محاکمه این متهمان بیشتر از پنج دقیقه طول نمی کشید.
امروز اعلام شد که بیست و چهارمین جلسه دادگاه بابک زنجانی برگزار شد. دیروز هم قاضی مرتضوی که خودش پنج دقیقه ای دیگران را محکوم می کرد، تا حالا بیش از ده سال از آغاز محاکمه اش می گذرد و در طی مدتی که از او شکایت شده نه بار انتخابات ریاست جمهوری و مجلس و شورای شهر برگزار شده، و خودش دو سه بار به سوئیس و کربلا سفر کرده، و یک بار هم معاون رئیس جمهور شده، در کمال پررویی( با کمال خرازی فرق می کند) گفته که من از پرونده تامین اجتماعی تبرئه شدم.
مسئول تامین اجتماعی هم گفت که نخیر، ایشان تبرئه نشده و محکوم شده. در دادگاه بابک زنجانی هم نماینده دادستان گفت که: « باید برای بیت المالی که به دست این افراد به غارت رفته خون گریه کرد.» یعنی فکر کن طرف نماینده دادستان است، متهم هم بیش از چهار میلیارد دلار پول بالا کشیده و تا خرتناق به امت شهیدپرور تپانده، دادستان انگار روضه خوان است و می گوید خون باید گریه کرد. خون برای چی؟ دادستان که در جلسه دادگاه نباید گریه کند. باید متهم را محاکمه کند.
وکیل فلاح هروی که از مقامات بلندپایه وزارت اطلاعات و شریک بابک زنجانی بوده، گفت که « بابک زنجانی چهارسال همکار سردار رستم قاسمی بود. نیاز به معرف نداشت.» یعنی این حرف را زده که مثلا بابک زنجانی تبرئه شود، در حالی که با این معرفی زنجانی نباید تبرئه شود، این قاسمی است که باید محکوم شود. و این وضع یعنی چه. یعنی بابک زنجانی کلاهبردار دزد و بدهکار به ملت، رفیق وزیر نفت بوده و از چهار سال قبلش با هم آشنا بودند. نه اینکه فکر کنید آشنا بودند به این معنی است که بابک زنجانی در جبهه های جنگ با سردار قاسمی رفیق بوده. چهار سال قبلش هم داشته با همکاری سپاه کلاهبرداری و دزدی می کرده برای دورزدن تحریم ها برای قرارگاه خاتم الانبیا.
حالا فکر کن اصلا برای چی به مدت شش سال دولت و حکومت و ائمه جمعه و رهبر تلاش بی وقفه ای کردند که آمریکا و اروپا و سازمان ملل و جهان ایران را تحریم کند. یعنی طرف در هر سال تحریم چهار میلیارد دلار پول درآورده. شرکای طرف هم همان سپاه و دولت و بانک مرکزی بودند و قاضی مرتضوی که خودش با قوه قضائیه ارتباط داشته. البته بابک جان پنداری مهلت گرفته از بانک که تا یک ماه بدهی وزارت نفت را بپردازد.

No comments:

Post a Comment