Tuesday, January 19, 2016

یکتاپرستی در قرآن


یکتاپرستی در قرآن
احمد شماع زاده

خداوند روی خداپرستی کمتر تأکید دارد و بیشتر تأکیدش بر روی یکتاپرستی یا یگانه پرستی یا بیهمتایی او، یعنی توحید است. حتا شعار اولیه اسلام، قولوا لا اله الا الله تفلحوا هم دعوت به یکتاپرستی میکند و نه خداپرستی؛ آنهم برای مردمی که بت پرست بودند. یعنی خداوند میدانسته که آنان بت را جانشین آن خدایی کرده اند که هر یک از آن جماعت تصوری از خداوند در ذهن خود داشته اند و آن را خدای خود میدانسته اند و پیامبر خویش را برای آن برانگیخته است تا به آنان بفهماند که خداوند یگانه یعنی الله و هیچکس هیچ خدایی را نپذیرد جز الله(خدای اسلام) را.

خدای اسلام چگونه خدایی است؟
خداوند صفات خود را نیز در آیه های بسیاری یاداور شده تا بگوید خدای اسلام این گونه است و اگر غیر از این را میپرستید به بیراهه رفته اید:
خداوندی که بینیاز(صمد)، بسیار دانا(علیم)، بسیار بینا(بصیر)، بسیار شنوا(سمیع)، فعال لما یرید(هرکاری که اراده کند با جدیت انجام میدهد)، یفعل مایشاء(هر کاری که بخوهد انجام میدهد)، یهدی من یشاء و یضل من یشاء(هر که را که بخواهد هدایت و هر که را بکه بخواهد گمراه میکند)، و... است.

اهمیت یکتاپرستی:
چرا خداوند به این موضوع در بسیاری آیه ها و سوره ها پرداخته است؟
یکتاپرستی زیربنای استواری فرد در فرازونشیب زندگی و موجب استواری، دوام و بقاء جامعه است:
خواست خداوند آن بوده است تا همگان بدانند که در کیهان تنها یک خداوند وجود دارد که تمام اجزاء کیهان به او وابسته و پیوسته است و هر کس در هر جا که باشد و هر خطایی را که مرتکب شود از چشم تیزبین او پنهان نخواهد بود. تا بدین گونه مردم به یک پلیس یا ناظر بسیار قوی، همه جایی و همه گاهی باور داشته باشند و کمتر مرتکب گناه و خطا شوند؛ و بدین گونه جامعه نیز از فقروفحشاء در امان بماند و بر دوام و بقاء آن افزوده شود.
در این زمینه تنها یک آیه را میآوریم:
لو کان فیها آله الا الله لفسدتا فسبحان الله رب العرش عما یصفون(انبیاء: 22)
اگر در آن(کیهان) رب النوعی جز خداوند بود هراینه هر دو فاسد میشدند. پس منزه است خداوند عرش پرور از آنچه که او را وصف میکنند.

رد پسرخواندگی حضرت عیسی:
چرا خداوند با پسرخواندگی عیسی بن مریم علیهما سلام تا این اندازه مخالف است که مسلمانان را وادار میکند تا هرروزه در نمازهایشان سوره توحید یا اخلاص را بخوانند؟
در همان راستایی که گفته شد، خداوند باید بینیاز باشد و فرزند داشتن نشانه نیاز است. در میان انسانها نیز اگر این نیاز در کسی نباشد هرگز تمایلی به داشتن فرزند از خود بروز نخواند داد. پس خداوندی که میگوید من بینیازم چگونه میتواند فرزند داشته باشد و اصولا برای چه؟ کسی که تمام صفاتی را که برشمردیم دارد، چه نیازی به دیگری دارد؟
البته خداوند امور کیهان و جهان زندگان را با وسیله هایش انجام میدهد و آن وسایل را نیز آفریده تا برای انجام اموری که مایل نیست خود مستقیماً دخالت کند، آنان مستقیماً عمل کنند؛ و آنان فرشتگان اند.
ولی با این وجود، خود بر کار فرشتگان نظارت دارد. هرچند خداوند فرشتگان را به گونه ای آفریده که نمیتوانند خطا کنند ولی از آنجا که مانند خداوند بصیر و علیم و سمیع نیستند اگر از چیزی غافل ماندند، خداوند خود مستقیماً دخالت کرده و آن مورد را به آنان یاداور میشود.(در این زمینه به انتهای دعای کمیل بازگشت شود.)
و نیز برخی از آدمیان که عنوان اولیاء الله را دارند؛ وسیله هایی برای خداوندند؛ مانند حضرات خضر نبی، عیسی بن مریم و فاطمه بنت رسول،. در این زمینه به ترجمه آیات 26 تا 29 سوره انبیاء بسنده میکنیم:
و گفتند که خداوند هستی بخش پسری برگزیده است!! منزه است او(خداوند). بلکه آنان بندگانی بزرگوارند. پیشی نمیگیرند از او در گفتار و آنان به دستور او کار میکنند. خداوند میداند آنچه که پیش روی آنهاست و آنچه که در پس آنان است. آنان شفاعت نمیکنند مگر برای کسی که خداوند از او راضی باشد. و آنان از ترس خداوند همواره(مراغب کارهای خود) و هراسانند. و اگر یکی از آنان ادعای خدایی کند، پس سزای او جهنم است و بدین ترتیب جزا میدهیم ستمکاران را.

No comments:

Post a Comment