Monday, June 23, 2014

امانت و خیانت در قرآن



امانت و خیانت در قرآن  

یکی از مباحث جامعه شناختی و سیاسی قرآن موضوع امانت و خیانت است. فرهنگ قرآن پیرامون واژه های امانت و خیانت و نگاه قرآن به امانتداری تنها آنچنان نیست که در جامعه بدان نگریسته میشود بلکه موضوعی بس گسترده است که در این گفتار به اندازه توانمان به آن خواهیم پرداخت.

مفهوم امانتداری در قرآن:
-          انجام دادن وظیفه و تکلیف به هر شکلی از سوی هر شخصی- گروهی یا حکومتی
-          دانستن ارزش نعمتها و هرآنچه خداوند به ما داده و به ما سپرده و بهره برداری درست از آنچه نزد ماست.
-          شناختن ارزش موقعیتها- مقامها- امکانات و هرآنچه که بر آن حاکمیت وسلطه داریم و استفاده بهینه از آنها در جهت رشد و تعالی انسانیت.
*****
اولین آیه  از قرآن پیرامون امانت همان معنایی را میدهد که همگان با آن آشنایی دارند:
فان امن بعضکم بعضا فلیؤدی الذی اؤتمن امانته ولیتق الله ربه(2: 283)
دومین آیه مربوط است به وظایف اشخاص نسبت به یکدیگر و موضوع قضاوت و رسیدگی به اختلافهای موجود میان مردم بر مبنای گسترش عدل و داد در جامعه چه قاضی ویژه باشد و یا دو کس که میان خود کسی را برای داوری برگزیده باشند:
ان الله یأمرکم ان تؤدواالامانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل(4: 58)
سومین و چهارمین آیه مربوط به امانت بیانگر یکی از نشانه های مؤمنین یا مصلین است:
والذین هم لاماناتهم و عهدهم راعون(مؤمنون: 8- معارج: 32) و آنانکه به امانتها و پیمانشان نیز وفادارند.
امانت الهی
آخرین آیه ای که قرآن کریم پیرامون امانت از آن یاد کرده اصل و اساس تمام امانتهایی است که خداوند به انسان ارزانی داشته و از آنها در آیات مختلف یاد کرده که موضوعی انسانشناسی است و نظرها پیرامون اینکه این امانت چگونه امانتی است متفاوت است. امانتی که آسمانها و زمین و کوهها آن را نپذیرفتند و انسان(تنها انسان) که بسیار نسبت به خود ستمکار و بسیار نادان بوده آن را پذیرفته است:
انا عرضناالامانه علی السموات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملهاالانسان انه کان ظلوما جهولا (احزاب: 72)
نگارنده تا آنجا که در توان داشته در گامی در خودشانسی(قصه هستی) که در اینترنت موجود است پرده از راز این امانت ویژه برداشته است.
امانت الهی روح الهی است که وجه ممیزه میان انسان از فرشتگان و جن است و از آغاز آفرینشمان خداوند کریم و بخشنده از وجود خود در وجود ما به امانت گذاشته و ما را مزین به داشتن آن روح لطیف و عاشق کرده است. اگر ما لطیف و عاشقانه عمل نکنیم به یقین از آن امانت بهره نبرده ایم و آن را در خود خفه و در نتیجه به آن خیانت کرده ایم. پس باید سرلوحه همه اندیشه ها- گفتارها و کردارهایمان تبعییت از روح الهیمان باشد. آن روحی که رحیم است و لطیف است و بخشنده.
خداوند عاشق بندگان است. اگر ما (بویژه قشر حاکم) عاشق بندگان او باشیم آنگاه که پای جان و حق دیگران به میان آید به هیچ وجه راضی به حفظ هیچ ارزشی نخواهیم بود. زیرا در درگاه الهی هیچ چیز با ارزشتر از جان و حق و حقوق دیگران نیست. در این صورت است که روح الهی مان را که در نهاد ما نهفته است به کاربرده ایم. در غیر این صورت خوی شیطانی که از آغاز آفرینش انسان مخالف روح الهی مان بوده در ما رسوخ کرده و کارهای ناشایستمان را توجیه شرعی و قانونی میکنیم و بدین ترتیب خیانت پیشه میشویم. چنانکه شیطان به آدم خیانت کرد و آدم خیانت او را ناآگاهانه پذیرفت و مدتی خیانت پیشه شد. هرچند گناه او تنها نافرمانی از فرمان الهی بود و هنوز جامعه ای شکل نگرفته بود تا بتواند زیانی به غیر وارد سازد.

مفهوم خیانت در قرآن
هرگاه شخصی یا حکومتی حتی یکی از موارد سگانه مفهوم امانتداری در قرآن را نادیده انگارد یا بدانها توجه بسنده ای نداشته باشد خیانت کرده است.
مصادیق خیانت در قرآن:
خیانت برای معیشت و موقعیت
یا ایهاالذین آمنوا لاتخونواالله والرسول و تخونوا اماناتکم و انتم تعلمون(انفال: 27)
ای ایمان آورندگان آگاهانه به خدا و رسول و امانتهایی که در اختیار شماست خیانت مکنید.
آیه های پس از این آیه نشان میدهد خیانت به امانتی را که خداوند در این آیه به آنها اشاره کرده است شامل دو دسته از مردم میشود:
یکی آنانکه به خانواده خود که امانتی در دست آنهاست خیانت میکنند. زیرا به دلیل نداشتن امکانات و از ترس فقر  از راه های نادرست برای معیشت خانواده خود میکوشند.
دوم آنانکه به مقام و موقعیتی که خداوند همچون امانت در اختیار آنان قرار داده خیانت میکنند و مربوط به زیاده خواهی مسلمانان میشود و هشداری است به کسانی که دارای مقام و منزلتی هستند تا در راه خدا یعنی برای مردم از آن بهره برداری کنند ولی آنان با زیاده خواهی و هدف انگاشتن مقام و موقعیت به آن خیانت میکنند و به دیگران بهره ای نمیرسانند بلکه از این موقعیت در جهت منافع شخصی و افزودن بر داراییهای خود سود میجویند. زیرا میفرماید اموال و اولاد شما برای آزمودن شماست و نباید برای آنها به جامعه خیانت کنید.
چگونه کسی به خداوند خیانت میکند؟ در این آیه خیانت به خدا امیدنداشتن به رحمتها و نعمتهای الهی و زیاده خواهی و مال اندوزی است. خیانت به رسول بی توجهی به سفارشها و گفته های اوست و خیانت به امانتهایی که در نزد مؤمنین است تامین نیازهای خانواده و بویژه فرزندان با مال حرام و مقام پرستی است.

چشمان خیانتکار
یعلم خائنه الاعین و ماتخفی الصدور(مؤمن: 19)
این آیه که پیرامون چشمان خیانت پیشه است با اینکه ممکن است از حد ستم شخصی تجاوز نکند ولی از آنجا که دل با ایمانی هیچگاه راضی به خیانت به نزدیکان و آشنایان خویش نمیشود خداوند در آیات بعدی میگوید که عمل چنین چشمی قابل چشم پوشی نیست و جزای آخرت در پی دارد.

همسران خیانتکار
سوره تحریم آیه ده مربوط است به خیانت همسران نوح و لوط نسبت به آن دو پیامبر بزرگوار. گفتنی است نباید تصور شود خیانت این دو همسر خیانتی جنسی و همبستری با کسی بوده بلکه خیانت آنان نپذیرفتن شوهرانشان به پیامبری و یا دستکم پیروی نکردن از آنان بوده است.

خیانت و رعایت عدالت
آیات زیر مربوط است به رابطه پیامبر اکرم و مردم و قضاوت ایشان نسبت به مردم که سوی دیگرش رابطه میان حاکمان و مردم است:
انا انزلنا الیک الکتاب بالحق لتحکم بین الناس بما اریک الله و لا تکن للخائنین خصیما واستغفرالله ان الله کان غفورا رحیما ولا تجادل عن الذین یختانون انفسهم ان الله لایحب من کان خوانا اثیما(نساء: 105 تا 107)
ما کتاب(قرآن) را به راستی و درستی به سوی تو فروفرستادیم(قرآن امانت بزرگ و محکمی در دست توست) تا حکم کنی میان مردم به واسطه بینشی که خداوند به تو داده است.(بنا بر این آیه حاکمان مسلمان به تبع پیامبر اکرم باید بینش و سعه صدر داشته باشند و نه اینکه مانند مردم عامی سطحی نگر باشند.) و نسبت به خیانتکاران بیش از حد دشمنی مورز.
چرا خداوند چنین دستور عجیبی را به پیامبر خود میدهد که همه گونه امکانات برای تنبیه و توبیخ و مجازات خائن دارد؟
در این آیه نکته ظریفی نهفته است که ممکن است حتی پیامبر عظیم الشأنش هم به آن دست نیافته بوده که آیه نازل شده است. خداوند میداند اگر کسی خیانت کرد و خیانتش آشکار شد(تا زمانی که خیانتی آشکار نشده کسی چه میداند که چه کسی خیانت کرده است.) خود بدترین مجازاتها را تحمل کرده و اگر با او بیش از اندازه دشمنی ورزند جریتر شده و ممکن است دست به کارهای ناشایسته دیگری هم بزند. ولی اگر برعکس عمل شود و او را به حال خود واگذارند ممکن است متنبه شود و به دامان جامعه مسلمانان بازگردد. نمونه‌اش هم همان كسي‌است كه خود را به ستون ‹مسجد‌النبي› بست تا رسول خدا(ص) براي او از خداوند آمرزش بخواهد. آن ستون، به ‹ستون توبه› شهره‌است.
در آیه بعد می فرماید از خداوند طلب آمرزش کن همانا که خداوند بسیار آمرزنده بسیار مهربان است و درباره کسانی که به خود خیانت کردند بحث و مجادله مکن. همانا خداوند کسی را که خیانت پیشه و گناهکار است دوست نمیدارد.
موضوع توصيه به بخشندگي و مدارا با خائنين در این آیه نیز به روشنی تأکید شده است:
ولاتزال تطلع علي خائنه منهم الاّ قليلاً منهم فاعف عنهم واصفح(مائده: 13)
ترجمه: و همواره آگاه‌مي‌شوي بر خيانت‌پيشه‌گانشان مگر كمي از آنها، پس ببخش و درگذر از آنها.
ناسپاسان و ستمگران به خود نیز خیانتکارند
ظاهرا کسانی که با نادیده گرفتن دستورهای الهی تنها به شخص خود و نه به جامعه ستم روا میدارند نیز گناهکارند و خداوند آنان را در جرگه خائنین قرارمیدهد چنانکه نه تنها در آیه بالا(نساء: صدوهفت) بلکه در آیه سی و هشتم سوره حج نیز میفرماید: همانا خداوند هر خیانتکار سپاس ناگزاری را دوست نمیدارد. در اینجا نیز کسی مد نظر است که نعمتهای الهی را پاس نمیدارد که در فرهنگ قرآن خیانتکار لقب میگیرد ولی سخنی از مجازات آنان در این جهان نیست.
آیات پس از آیه صدوهفت سوره نساء نشان از آن دارند که این افراد از ترس از مردم آشکارا گناه نمیکنند بلکه در خلوت گناه میکنند و از خدا شرم نمیکنند. ولی جالب توجه است که خداوند تنها میفرماید آنان را دوست ندارم و سخنی از مجازات آنان نیست چون زمان مجازات گناهان شخصی در روز قیامت است و نباید گناه پنهان کسی را آشکار کرده او را مجازات کنیم.
آری این است دستورهای انسانساز قرآن. پس باید که از قرآن درس بگیریم

7/3/92 - احمد شماع زاده

No comments:

Post a Comment