اشاره
سخنان این بزرگوار درست است ولی موضوع چیز دیگری است.
اگر بخواهند دولت نجات پیداکند و وضع اقتصادی کشور بهبود پیداکند خیلی راحت میتوانند طبق قانون عمل کنند و نهادهای درشت و بسیار درشت و پولدار و پولساز مانند بنیاد(تنها یکی از این دست نهادها که تعدادشان دستکم ده نهاد اقتصادی است) به دولت نه تنها مالیات دهند بلکه کمک هم بکنند. ولی موضوع چیز دیگری است. آنان معتقدند باید مردم به ظاهر مشغول باشند و از اصل موضوع غافل شوند. آنان میدانند اگر مردم به این چیزها دلخوش و مشغول نشوند از این پس حقوق واقعی خود را مطالبه خواهند کرد و آنان نمیتوانند به کارهای دلخواه خودشان بپردازند.
اگر بخواهند دولت نجات پیداکند و وضع اقتصادی کشور بهبود پیداکند خیلی راحت میتوانند طبق قانون عمل کنند و نهادهای درشت و بسیار درشت و پولدار و پولساز مانند بنیاد(تنها یکی از این دست نهادها که تعدادشان دستکم ده نهاد اقتصادی است) به دولت نه تنها مالیات دهند بلکه کمک هم بکنند. ولی موضوع چیز دیگری است. آنان معتقدند باید مردم به ظاهر مشغول باشند و از اصل موضوع غافل شوند. آنان میدانند اگر مردم به این چیزها دلخوش و مشغول نشوند از این پس حقوق واقعی خود را مطالبه خواهند کرد و آنان نمیتوانند به کارهای دلخواه خودشان بپردازند.
برای همین هم احمدی نژاد را آوردند تا شکلات به مردم بدهد و جیبشان را خالی کند. هنگامی که احمدی نژاد دویست هزار تومان به حقوق بازنشستگانی مانند من اضافه کرد(با توجه به اینکه این پول مال خودمان و صندوق بازنشستگی بوده و هست و دولت نه تنها از خود مایه ای نگذاشته و نمیگذارد و نخواهد گذارد که دولت احمدی نژاد از این گونه صندوقها صدهزارمیلیارد تومان هم قرض گرفت.) ما خوشحال شدیم و گفتیم خدا را شکر که کمی وضعمان تغییر کرد ولی نمیدانستیم که این یک شکلات است. وی با سیاستهایی که در پیش گرفت و اموال دولت(ملت) را به حاکمیت بخشید و قیمت ارزها سه برابر شد دانستیم که چه کلاه گشادی سرمان رفته یعنی من که آن موقع سیصدوپنجاه هزار تومان میگرفتم و شده بود پانصدوپنجاه هزار تومان وقتی که ارز سه برابر شد ارزش کاسته(برعکس افزوده) هفتصد و پنجاه هزار تومان شد دویست و پنجاه هزار تومان. معنای این سخن آن است که دولت سیصدهزارتومان از حقوق من و صندوق بازنشستگی برداشته بود و آن را به حساب خودش گذاشته بود.
شاید اگر واقعا توی جیب دولت رفته بود و برای مردم ایران هزینه میشد خیلی ناراحت نمیشدم ولی از آن جهت پولهای ملت دزدیده شد که برای ملت هزینه نشد و خرج عطینا شد!!!
مصاحبه با یک اقتصاد دان
یارانه بازی را متوقف کنید گرانی کمر همه را شکست!
مصاحبه پایگاه خبری "تدبیر" با مهدی تقوی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی :
...ای کاش پرونده هدفمندی یارانهها در زمان آقای احمدینژاد اصلا باز نمی شد. با آغاز به کار هدفمندی یارانهها به طور کل مفهوم یارانه تغییر کرد. یارانه معمولا به این شکل است که در کشورهای مختلف دنیا، دولت از ثروتمندان مالیاتهای بالا ميگیرد و در کنار آن به خانوادههاي کم درآمد کمک ميکند. افراد کم درآمد کالاها و خدمات اساسی را ارزان دریافت ميکنند و حداقلهاي لازم را برای زندگی به دست ميآورند.
در ایران این سیستم را ایرانیزه کردند، گاز و نهادههاي تولید را گران کردند. در واقع تولید نابود شد، بسیاری از واحد های تولید بسته شدهاند و نرخ بیکاری به میزان بسیار زیادی افزایش پیدا کرده است. بعد از هدفمندی نرخ رشد اقتصادی در سال 90- 91 در کشور هم منفی شد. این هنر احمدینژاد بود که سیستم هدفمندی را به وجود آورد، وضع مردمی که قرار بود یارانه بگیرند را خراب تر کرد و وضع اقتصاد کشور را به هم ریخت. تورم، بیکاری و ... را به وجود آورد. اقتصاددان هایی که این سیستم را پیشنهاد کردند، حالا باید جوابگو باشند. گران کردن گاز رکود تورمی ایجاد کرد یعنی هم رکود و هم تورم را افزایش داد.
سال آخر ریاست جمهوری آقای رفسنجانی هم یک مدل به این شکل را ارائه دادند به نام "سیاست تعدیل اقتصادی" که در همان سال اقتصاد ایران 49.5 درصد تورم داشت. همان گروه اقتصاددانها سیاست هدفمندی یارانهها را به آقای احمدینژاد قالب کردند و نرخهاي تورم همه به بالای 40 درصد رسید و نرخ بیکاری هم افزایش پیدا کرد.
...در اقتصاد یک ضریب جینی داریم که نشانه برابری یا نابرابری درآمد در اقتصاد است. وقتی صفر باشد یعنی درآمدها برابر است. یعنی هیچ کسی از دیگری در اقتصاد بیشتر در آمد به دست نمی آورد. اگر ثروت نابرابر باشد این عدد ضریب جینی بزرگتر ميشود، در اندازه گیریها بین صفر و یک اندازه گیری ميکنند و در این دوران به سمت یک رفت. در دوره آقای رفسنجانی و آقای احمدینژاد ضریب جینی در اقتصاد ایران افزایش یافت. با این سیاست هدفمندی که در پیش گرفته شده است طبقه متوسط در ایران در حال از بین رفتن است و اعضای این طبقه به اقشار فقیر و کم درآمد نزدیک میشوند.
...این طرح را باید در همین جا متوقف کنند. هر چه با این طرح جلوتر بروند وضع مردم خرابتر ميشود. موضوع اینجاست که کسی مشکلات خود را قبول نمی کند، مطمئنا آقای احمدینژاد نمی گوید که در دوران ریاست جمهوری من نرخ رشد منفی شد، نرخ بیکاری بالا رفت. دولت یازدهم هم اگر از دولت قبلی عبرت گرفته بود این وضعیت را ادامه نمی داد و به گرانیها دامن نمیزد. این طرح به مردم واقعا صدمه زده است. فردی که در سال 1350 استخدام شده است اگر مقایسه کنید ميبینید که در آن زمان با درآمد کم تر زندگی راحت تری را داشته و در حال حاضر با وجود بالا بودن حقوق به نظر ميآید که این میزان هم کفاف یک زندگی را نمیدهد.
...شما ابتدا یک نقطه قوت از اجرای این طرح نام ببرید. همه اجناس گران شده، تورم به 40 درصد رسیده، نرخ بیکاری افزایش یافته، هیچ نقطه قوتی وجود ندارد. آیا در مصرف گاز و بنزین صرفه جویی صورت گرفته است؟ خیر این اتفاق رخ نداده است. مردم مگر با گاز چه کاری را انجام ميدهند؟ این همان مصرف روزانه مردم است. هر کسی هر مقداری که قبلا مصرف داشته در حال حاضر هم همان میزان مصرف را دارد.
- یعنی معتقد هستید که دولت نباید قبول ميکرد که فاز دوم هدفمندی را به اجرا درآورد؟
صد درصد. معنای یارانه را خراب کردهاند و این همان سوبسید است که معکوس شده است. طرح هدفمندی یارانهها باعث شد تا نان از سفره مردم پرکشد در صورتی که باید نان اضافه ميآورد. به این شکل اجرای این طرح یک پدیده ایرانی است. من از ابتدا با کلیت این طرح مخالف بودم، به نظر من این طرح مانند یک عروس کور و کچل است که آن را به زور بزک به داماد قالب کردهاند.
-الان که دولت اجبار به اجرای مرحله دوم دارد باید چه کاری انجام دهد؟
اجباری وجود ندارد. به نظر من بهترین کار توقف این طرح است.
- حالا که به هر شکلی قرار بر ادامه این طرح است با توجه به اجرای فاز اول چه کارهایی برای اصلاح در فاز دوم وجود دارد؟
دولت به دنبال این موضوع نیست که اصلاحاتی صورت بگیرد. اول تصمیم گرفته شده که به بعضی این یارانه نقدی تعلق داده نشود در حالی که 500هزارتومان بودجه هر خانوار را در ماه اضافه ميکند و به یک خانواده 4 نفره 182 هزار تومان ميدهد یعنی هر نفر 45 هزار تومان. دوم بار دیگر به این بهانه قیمت بنزین، آب، گاز و ... گران ميشود و بار دیگر رکود تورمی را افزایش ميدهد.
- اینها مواردی است که دولت سوبسیدهایی برای آن قائل شده بوده و حالا به مرور در حال برداشتن آن است؟
نه به این شکل که شما ميگویید نیست. گاز و نفت از زیر زمین بیرون ميآید و هزینه استخراج آن هم از فروش آن به دست ميآید. مطرح ميکنند که در امریکا بنزین لیتری xدلار است و یا در فرانسه x قیمت دارد، خوب آنها که منابع گازی ندارند. اگر اینها ثروت ملی است که نباید برای آن به این میزان از مردم پول گرفته شود.
...به نظر من با این روش هایی که اعلام ميشود اتفاقات مرحله اول تشدید ميشود و تداوم پیدا ميکند. در واقع بهترین راهکاری که دولت ميتواند در پیش گیرد این است که هدفمندی یارانهها را رها کند و مانند دولتهاي کارگری انگلیستان از ثروتمندان مالیات دریافت کند و به اقشار پایین جامعه تسهیلات بدهد. ببینید مالیات ما قبل از اینکه حقوقمان به دست ما برسد از آن کاسته ميشود اما یک شخص دلار فروش مالیاتی پرداخت نمی کند و در مواردی 10 برابر من ماهیانه درآمد دارد.
- مطرح ميکنید که این طرح را متوقف کنند. چگونه این کار را انجام دهند؟ یعنی وضعیت را به چند سال قبل باز گردانند؟ این امکان پذیر است؟
با توقف این طرح حداقل صدمات تا همین جا وارد ميشود. آسیبهایی که به من و شما از افزایش حاملهاي انرژی و اجناس دیگر وارد شده است در همین نقطه ميماند و بیشتر نمیشود.
- یعنی اوضاع را با همین وضعیت رها کنند؟
بله انسان با شهامت انسانی است که اگر اشتباهی از او سر زد به راحتی مطرح کند که اشتباه کرده است. بگویند تا اینجای کار آمدهایم اما حالا به این دلایل دیگر این طرح را ادامه نمیدهیم. با ادامه این طرح و وجود این اوضاع، تنها قدرت خرید مردم روز به روز پایین ميآید.
شاید یکی از دلایلی که دولت از توقف هدفمندی یارانهها امتناع ميورزد این باشد که نگران کاهش محبوبیت خود است. چون برخی از این افراد هنوز هم مطرح ميکنند که احمدینژاد ماهی 45 هزار تومان به مردم پول داد.
شما مطمئن باشید که عوام مردم هم راضی هستند که اجناس گران نشود، پول گاز، برق، بنزین و ... افزایش پیدا نکند و آن 45 هزار تومان را هم دریافت نکنند. چون متوجه این شدهاند که با دریافت این 45 هزار تومان در ماه چندین برابر از دست خواهند داد. این ماجرا 45 هزار تومان و محبوبیت را هم کسانی مطرح ميکنند که تا دیروز به نان شب گرفتار بودند اما حالا با دلار و ارز فروشی در خیابان استانبول و مانند این، ماشین بنز سوار ميشوند. احمدینژاد برای آنها جذابتر بود.
No comments:
Post a Comment