آنچه سبب خواري ماست، كجفهمي ماست
ماشاءالله
لاحول ولاقوّه الاّ بالله ماشاءالله لاماشاءالنّاس ماشاءالله و ان كرهالناس حسبي
الرّب منالمربوبين حسبيالخالق منالمخلوقين حسبيالرّازق منالمرزوقين حسبيالله
ربّالعالمين
ومن اظلم ممن ذكّر
بايات ربه فاعرض عنها و نسي ماقدّمت يداه انّا جعلنا علي قلوبهم اكنّه انيفقهوه و
في آذانهم وقراً و ان تدعهم اليالهدي فلن يهتدوا اذاً ابداً(كهف: 57)
بدان
دليل بر آن شديم كه برخي مسائل و مشكلات ديني جامعه خود را در بهيادآوريم كه ميبينيم
خودمان با بدفهمي و كجفهمي از قرآنكريم و مسائل ديني، بيشترين ضربه را به ريشة
دينمان واردميآوريم.
ابلهان تعظیم مسجد میکنند در جفای اهل دل جد میکنند
اگر میبینید نقد
بسیار است؛ دلیلش این است که معتقدیم با نان قرضدادن به يكديگر نميتوان كار دين
را اصلاحكرد؛ كه تاكنون چنين بودهاست. در هر زمينهاي كه به جامعة مان مربوط ميشود،
بايستي رودربايستي را كنارگذاشت و اگر در عمل، كاري از دستمان برنميآيد، دستکم
مانند خود قرآنكريم رك و راست، بگوييم اگر روشي را كه تاكنون بهكاربردهايم، و
همواره گفتهايم اين صلاح هست و آن صلاح نيست، كارايي داشت، بايد وضعمان بهتر از
اين ميبود. از سوي ديگر بايد در همة سطحها و قشرهاي جامعه، روش تملقگويي و
چاپلوسي را كناربگذاريم، و حرف حق را بزنيم، هرچند به زيان ما باشد:
قلالحق ولو كان عليك ـ امام علي(ع)
در سالهاي آغازين
پيروزي انقلاب اسلامي، چنين روشي داشتيم و نتيجهاش را گرفتيم. كساني كه يكشبه
مسلمانشدهبودند، و حتي نفوذيها، با روش چاپلوسي چه سودها كه نبردند، و در چه
جاهايي، حتي در نهادهايي همچون ‹رياست جمهوري› نفوذكردند و به خواستههاي كوچك و
بزرگ خود دستيافتند.
همزمان با نفوذ اين
نفوذيها، دلسوختگاني بودند با پيشينهاي درخشان از عرق و حميّت ديني، كه روشها
را نقدميكردند و راه نشانميدادند. ولي نقد و نظرشان همانند صدايشان به جايي نميرسيد.
چرا چنين بود؟ زيرا تحمل شنيدن نداي مخالف را نداشتيم و تصورميكرديم آنكه خردهميگيرد،
قصدش مانعتراشي در راه انقلاب نوپاي اسلامي است.
اما دشمنان عقيدتي،
رگ خواب مسؤولين را به دست آوردهبودند و از راه و روش آنان، و از موقعيتي كه بهدستآمدهبود،
بهخوبي بهرهبرداريكردند و به آرزوهاي خود تا اندازهاي دستيافتند، و دستكم
روند حركت انقلاب را كندكردند. آنچه بر سر ما و دولتهايمان آمد، نتيجة بيتوجهي
به انتقادها و امين دانستن چاپلوسان و رياكاران بود.
حديث نبوي در وصف نشانههاي ظهور:
اي سلمان در آن وقت حجميكنند اغنياء براي نزهت، متوسطين
ايشان براي تجارت، و فقراي ايشان براي ريا و سمعه، پس در آن وقت
پيداشوند قومي كه يادگيرند قرآن را براي غيرخداوند. او را براي خود خوانندگي
بگيرند و پيداشوند قومي كه علم دين آموزند براي غيرخدا و بسيار شود اولاد زنا و
خوانندگي كنند به قرآن و بر روي يكديگر بريزند براي دنيا.
(منتهيالآمال
ص 1140 به نقل از حديثي از ابن عباس در
تفسير عليبن ابراهيم قمي)
در خانه اگر كس است يك
حرف بس است.
No comments:
Post a Comment