Monday, April 14, 2014

پاسخ محکم ریاضی دان مشهور به شبهات استفان هاوكينگ


به گزارش پایگاه خبررسانی عبرت، اريك پريست از استادان سابق رياضيات در دانشگاه سنت اندرو و از اعضاي هيئت امناي انستيتو فارادي در دانشگاه كمبريج، در مطلبی كه در روزنامه گاردين به چاپ رسيده مينويسد باورهاي مدرن در مورد جهان و عالم هستی ،با هدف پوشاندن شكاف ها و نقاط ضعفها در دانش ما نيست بلكه هدف آن پاسخ دادن به سئوالات گوناگون بشر مدرن است.
اريك پريست در این مطلب ميافزايد: حرف پروفسور هاوكينگ توجيه پذير نيست، اين حالت كاملا تحمپل واقعي است كه خداوند شرايط را براي وقوع انفجار بزرگ و شكل گيري كهكشانها براساس قوانين فيزيك فراهم كرده است.
استاد دانشگاه كمبريج در ادامه مطلب خود در روزنامه گاردين ميافزايد به عنوان يك دانشور و دانشمند ما همواره به دنبال يافتن پاسخهاي قانع كننده به سئوالات بسيار پيچيده اي هستيم که گاه دانش ما در برابر اين سئوالات و ناشناخته هاي عالم هستي چنان ناچيز است كه آدمي احساس شرم مي كند.
با اينهمه طرح ادعاهاي مبهم و اثبات نشده نيز نميتواند به كنجكاوي و جستجوي علمي ما كمكي بكند.ممكن است آنطور كه دانشوران معتقدند فيزيك با تكيه بر رياضيات ملكه تمام علوم باشد ولي پاسخگوي تمام سئوالات علمي نيست. شيمي ، زيست شناسي ، رواشناسي و شاخه هاي علوم انساني نيز روشهاي خاص خود را براي تفسير و تحليل جهان دارند كه معمولا مكمل فيزيك و رياضي هستند.

اريك پريست يادآوري مي كند كه علوم نميتواند به بسياري از سئوالات مهمي كه در برابر انسان وجود دارد به شكل همه جانبه و دقيقي پاسخ دهد. به عنوان مثال علم چگونه ميتواند ذات زيبايي و عشق را توضيح دهد. شايد تاريخ ، فلسفه و الهيات رشته هاي مناسبتري براي پاسخ گويي به اين نوع پرسشها باشند.

نكته اي كه در اين ميان مهم است جنبه هاي مكمل پاسخگويي به اين نوع پرسشها از زواياي گوناگون است و به خصوص ارتباط میان اينكه چگونه و چرا هر چيزي خلق شده يا به وجود آمده است. اگر فيزيك كهكشان به يك نظريه واحد برسد شايد در آينده پروفسور هاوكينگ و افرادي نظير وي بتوانند چگونگي پيدايش را پاسخ دهند ولي مسلما قادر نيستند كه چرايي پيدايش را حل كنند. يكي از دانشوران مثال خوبي براي تشريح اين موضوع دارد: داستان جوشيدن آب در كتري. وي ميگويد با استفاده از قوانين فيزيك ميتوان به دقت توضيح داد كه چگونه گرما از اجاق به كتري و سپس به آب منتقل شده و آنرا به نقطه جوش ميرساند. اما چرا اين آب ميجوشد را نميتوان صرفا با فيزيك توضيح داد.

شايد خانم خانه هوس چاي كرده باشد؟!
اريك پريست عضو هيئت امناي انستيتو فارادي در دانشگاه كمبريج توضيح مي دهد كه درگذشته شايد خيلي از فلاسفه و اديان در توضيح جهان هستي هر كجا با سئوال يا مشكلي غير قابل توضيح روبه‌رو مي شدند حل آن معما را به خداوند نسبت مي دادند. اما در دين باوري امروزي و مدرن اين روش ديگر جايي ندارد و كسي به آن اتكا نمي كند. شايد پروفسور هاوكينگ تا همين اواخر چنين اعتقادي داشته و اكنون كه براي همه سئوالات خود پاسخي نمي يابد ديگر نيازي هم به باور نقش خدا نمي بيند.
خداوندي كه بسياري از مردم و پيروان اديان به آن باور دارند « خداي حل ترديدها » نيست.
آفریننده هستی خدايي است که به سئوالات غير علمي در مورد چرايي عالم هستي و اعجاب آن و همينطور مزاياي داشتن يك زندگي خوب پاسخ مي دهد. اين مردمان از پيشرفت هاي علمي نيز استقبال كرده و بسياري از آنها را مي پذيرند چون علوم زواياي خارق العاده ي زيبايي ، تنوع و اعجاب كهكشان و هستي را توضيح مي دهند.
اريك پريست در پايان مي نويسد امروز مي شود اين سئوال را مطرح كرد و پاسخ گفت كه آيا وجود خدا با تجارب شخصي هر فرد تناسب و انطباق دارد يا نه. اعتقاد به یکتایی خداوند به آگاهي و وجدان هر يك از ما بستگي دارد ولي براي بسياري از ماها وجود خدا يك عامل بسيار مهم در غناي زندگي و هستي ماست.
هاوکینگ در کتاب «طراحی بزرگ» که با همکاری فیزیکدان دیگری با نام لئونارد ملودینو نوشته شده بیان کرده که مجموعه‌ای از تئوریهای جدید نیاز به یک خالق برای کائنات را از بین می‌برد.
در این کتاب آمده: به دلیل وجود قوانینی مانند جاذبه، کائنات می‌تواند خود را بسازد و خواهد ساخت. خلقت خودبخود تنها دلیل موجود است دلیل وجود کائنات و وجود ما و وجود خالقی که جهان را به چرخه در آورد الزامی نیست.
هاوکینگ 68 ساله ابتدا در سال 1988 و با نوشتن کتاب «تاریخ مختصری از زمان» در مورد اساس کائنات به شهرت جهانی رسید و هم اکنون به خاطر تحقیقاتش بر روی حفره‌های سیاه، نظام عالم وجود و جاذبه کوانتومی مشهور است. این دانشمند از سال 1974 در تلاش برای وفق دادن دو تئوری اساسی فیزیک نوین بوده است یکی نظریه نسبت آلبرت انیشتن و دیگری نظریه کوانتوم. نظریه جدید وی در حالی بیان می‌شود که پیش از این در کتاب قوانین فیزیک نوشته بود که نیازی نیست حتما معتقد باشیم که خدا در ایجاد انفجار بزرگ کیهانی مداخله کرده است.  
وی در کتاب اول خود نوشته بود اگر بخواهیم یک نظریه کامل را پیدا کنیم آنگاه پیروزی نهایی در استدلال انسانی را بدست آورده ایم و آن زمان باید خدا را به خاطر داشته باشیم. وی در آخرین کتابش بیان کرده بود که کشف سال 1992 در مورد سیاره‌ای که به دور ستاره دیگری به غیر از خورشید میگشته است به بازسازی دوباره نظریه اسحاق نیوتن پدر علم فیزیک کمک می‌کند که بیان کرده بود کائنات حاصل بی نظمی نبوده و توسط خدایی آفریده شده است.
هاوکینگ که تنها از طریق یک دستگاه کامپیوتری قادر به صحبت کردن است دچار یک بیماری عصبی است که به آرامی طی سالها پیشرفت کرده و وی را تقریبا به طور کامل فلج کرده است. این بیماری از اوایل 20 سالگی در وی ایجاد شد اما با این وجود وی خود را به عنوان یکی از دانشمندانی برجسته جهان مطرح کرد.
وی سال گذشته از کرسی استادی ریاضی دانشگاه کمبریج بریتانیا که از سال 1979 در اختیارش بود استعفا کرد.

پاسخهای استفان هاوکینگ به پرسشهای خوانندگان مجله تایم:

س-  اگر خدا وجود ندارد پس چرا باور به وجود او تقریباً جهانگیر است؟
ج- من ادعا نمی کنم که خدا وجود ندارد.  خدا نامی است که مردم برای دلیل وجود ما دراینجا گذاشته اند.  اما من فکر می کنم این دلیل بیشترقوانین فیزیک است نه این که یک نفر وجود داشته باشد که بتوان با او ارتباطی شخصی برقرارکرد. 

س-  آیا کیهان پایانی هم دارد؟ در این صورت آنسوتر از آن پایان چیست؟
ج- مشاهدات نشانگراین است که کیهان با سرعت روزافزونی در حال گسترش است. این گسترش تا ابد ادامه خواهد داشت و کیهان خالی تر و تاریک تر خواهد شد. (شگفت انگیز است. وی در کتاب تاریخچه زمان طبق نظریه  فریدمن روسی سه مدل را برای کیهان برمیشمارد. او نیز مانند اینشتین معتقد به جهان تابدار است و نه تخت. اگر چنین باشد پس چگونه در اینجا میگوید گسترش کیهان تا ابد ادامه خواهد داشت. اگر کیهان تخت بود گسترش آن ادامه داشت و نه زمانی که معتقد به تابدار بودن آن هستیم. طبق قوانین  فیزیک و نسبیت عام هر جا که جرم باشد گرانش هست و هرجا گرانش باشد پیچش هست. و هرجا پیچش باشد گسترش محدود میشود.) گرچه کیهان پایانی ندارد اما در بیگ بنگ آغازی داشته است.  ممکن است کسی بپرسد قبل از آن چه بوده؟ پاسخ این است که هیچ.  همانگونه که جنوبی تر از قطب جنوب جایی وجود ندارد، قبل از مِه بانگ نیز جایی وجود نداشته. (در اینجا باید پرسشگر همان پرسش همیشگی را میپرسیدکه پس چرا و چگونه مهبانگ آغاز شد. خودش خودش را آغازید؟ این که نمیشود. پس همان کسی که آن را آغاز کرده خدا بوده و نه قوانین  فیزیک و حتا قوانین فیزیک یا سنن الهی را نیز خود خدا ایجادکرده است.)

س-  فکر میکنید تمدن بشر آنقدر باقی خواهد ماند تا جهش به عمق فضا امکان پذیر شود؟
ج- فکر میکنم شانس خوبی داریم بقایمان آنقدر ادامه داشته باشد که منظومه شمسی را به زیر یوغ خود بکشیم.  اما در منظومه شمسی هیچ جایی مناسب تر از زمین (برای زیست انسان) وجود ندارد، بنابر این روشن نیست که اگر زمین را تخریب کنیم بتوانیم بقایی داشته باشیم.  برای بقای خود در درازمدت باید به ستارگان دست یابیم که زمانی دراز تر خواهد خواست.  بگذارید امیدوار باشیم که تا زمانی چنین دراز بقایمان ادامه خواهد داشت. 

س-  اگر میتوانستی با آلبرت اینشتین حرف بزنی به او چه میگفتی؟
ج- از او می پرسیدم چرا به (وجود) سیاه چاله ها باور نداشت؟ معادله میدانی تئوری نسبیت او حاکی از این است که یک ستاره بزرگ یا ابری از گاز برخود فرومیریزد و یک سیاه چاله تشکیل میدهد.  اینشتین از این امر آگاه بود اما به نوعی خود را متقاعد میکرد که همیشه چیزی مثل یک انفجار توده را از هم میپاشد ومانع ایجاد سیاهچاله میشود.  اما اگر انفجاری اتفاق نیفتاد چه؟

س-  چه کشف یا پیشرفت علمی را دوست دارید در زمان حیات خود شاهد باشید؟
ج- دلم میخواهد گداخت هسته ای یک منبع عملی تولید انرژی شود.  در این صورت از یک منبع بی پایان انرژی بدون آلودگی محیط زیست و بدون گرمایش جهانی برخوردار خواهیم بود. 

س-  به باور شما پس از مرگ چه برسر آگاهی ما میآید؟
ج- من فکر میکنم مغز اساساً یک کامپیوتر است و آگاهی مثل یک نرم افزار کامپیوتری است. (بنابراین) وقتی کامپیوتر خاموش شود نرم افزار کار نخواهد کرد.  تئوری وار میتوان گفت که این نرم افزار در یک شبکه بیرنگ (نوترال) بازآفرینی خواهد شد.  اما این بسیار مشکل خواهد بود زیرا نیاز به تمام خاطرات یک فرد خواهد داشت.(معلوم میشود هاوکینگ واقعا نمیداند که دی. ان. آ. کارش نگهداری همه چیز است و خداوند چنین وسیله مهم و محکمی را ایجاد کرده تا در روز بازپسین ما را با اسناد و مدارک موجود در آن محاکمه کند.) 

س-  با توجه به شهرت شما به عنوان یک فیزیکدان درخشان، چه علائق معمولی ای دارید که ممکن است باعث تعجب مردم شود؟
ج- من از همه جور موسیقی، از پاپ گرفته تا کلاسیک و اپرا لذت میبرم. همچنین به مسابقات فرمول یک همراه با پسرم "تیم" علاقمندم. 

س-  آیا ناتوانی جسمی شما مانعی درمقابل پژوهشهایتان بوده یا به آن کمک کرده است؟
ج- اگرچه در ابتلا به بیماری موتور نورون بسیار شوربخت بوده ام اما تقریباً در همه جنبه های دیگر بسیار خوش بخت بوده ام.  خوش شانسی من این است که زمینه کاری من در فیزیک تئوریک است که ناتوانی جسمی اثر آنچنانی در آن ندارد و بخت دیگر من آن است که کتاب هایم در جهان این چنین پرطرفدار است. 


س-  آیا از این که مردم انتظار دارند شما چواب تمام رمزهای (هستی) رابدانید احساس مسئولیتی بزرگ نمیکنید؟
ج- مطمئناً من جواب تمام مشکلات زندگی را نمیدانم.  گرچه فیزیک و ریاضیات ممکن است به ما بگویند کیهان چگونه آغاز شد اما در پیش بینی رفتار انسانی کمک زیادی از دست آنان ساخته نیست زیرا در این جا تعداد معادلات چند مجهولی برای حل کردن بیشمار است. من در پیش بینی اینکه چه چیزی باعث میشود مردم، بویژه زنان، واکنش عصبی نشان دهند، نسبت به دیگران هیچ برتری ای ندارم. 

س-  آیا فکر میکنید زمانی خواهد رسید که مردم هر آنچه را که در حیطه فیزیک است بفهمند؟
ج- امیدوارم چنین زمانی نرسد زیرا من بیکار خواهم شد.
 

نقدی بر پایان فیزیک - دیدگاه هاوكينگ

هاوکینگ در توضیح مطالب پیچیده و بغرنج فیزیک به زبان ساده مهارت خاصی دارد. بهمین دلیل آثار عمومی ایشان از استقبال چشمگیری برخوردار است. علاوه بر آن نام هاوکینگ به دلیل دو کار جالب در مورد سیاه چاله ها جاودان خواهد شد. یکی تکینگی و دیگری تبخیر سیاه چاله ها. این دو مورد زمینه یک بحث فراگیر جهانی را بین فیزیکدانان فراهم کرد. هرچند به اعتراف خود هاوکینگ در کتاب تاریچه زمان از فیزیکدانان روسی الهام گرفته بود، اما این هاوکینگ بود که با محاسبات و معادلات ریاضی توانست توجه فیزیکدانان را به آن جلب کند. 

هاوکینگ:
ذرات مادي رو كه همگي مي‌شناسيم. پروتون‌ها و نوترون‌ها در هسته اتم و الكترون‌ها كه به دور هسته مي‌چرخند. ذرات مادي اتم را به‌نام كلي فرميون‌‌ها مي‌شناسيم. فرميون‌ها يك سيستم پيام‌رساني دارند كه بين آن ذرات رد و بدل شده و به راه‌هاي معيني موجب ايجاد تاثير و در نتيجه تغييراتي در آن‌ها مي‌شود. اين سرويس‌ها را نيرو مي‌ناميم. ذراتي وجود دارد كه اين پيام‌ها را بين فرميون‌ها و در برخي موارد حتي بين خود رد و بدل مي‌كنند. اين ذرات پيام‌رسان به‌طور مشخص بوزون ناميده مي‌شوند. پس هر ذره‌اي كه در جهان وجود دارد يا فرميون هست يا بوزون

نظریه سی. پی. اچ:
همه ذرات اعم از فرمیونها و بوزونها از ذرات واحدی تشکیل شده اند که آن را سی. پی. اچ. (CPH-Creation Particle Higgs) می نامیم. سی. پی. اچ. ها روی یکدیگر اثر دارند و این اثر به صورت تولید اسپین برای آنها نمودار می شود. سی. پی. اچ. ها پس از آنکه دارای اسپین شدند، با یکدیگر ادغام شده و کوانتومهای انرژی را به وجود می آورند. این کوانتومهای انرژی در فرایندهای فیزیکی به زوج های ماده و پاد ماده تبدیل می شوند.
در واقع بوزونها و فرمیونها از ذرات واحدی تشکیل می شوند که سی. پی. اچ. نامیده می شود. اگر ما دیدگاه خود را از عنوان نیرو و انرژی تغییر دهیم و این دو را هم ارز بدانیم (که در حقیقت هم ارز هم هستند) آنگاه میتوانیم دلیل تاثیر بوزنها بر فرمیونها و همچنین تاثیر بوزونها را بر یکدیگر توضیح دهیم.

توضیح سی. پی. اچ. 
در مکانیک کوانتومی، گرانش از ذرات زیرکوانتومی به نام گراویتون تشکیل شده است. گراویتون دارای نیروی گرانشي است و طبق نظریه نسبیت با سرعت نور حرکت میکند. اما در نظریه سی. پی. اچ.  گراویتونها دارای خواص الکتریکی یا مغناطیسی هستند که بار - رنگ و مغناطیس - رنگ نامیده میشوند. بار - رنگ و مغناطیس - رنگها با یکدیگر ترکیب شده و فوتون را تولید می کنند. بار - رنگ و مغناطیس - رنگها پیش از تبدیل شدن به فوتون با سرعتی بالاتر از سرعت نور حرکت میکنند و به دلیل خواص الکتریکی یا مغناطیسی که دارند، دربردارنده اطلاعات هستند و اطلاعات را از ذره/جسم ارسال کننده گراویتون به ذره/جسم دریافت کننده آن منتقل می کنند. بنابراین در نظریه سی. پی. اچ. گرانش انتقال دهنده اطلاعات است.
از سوی دیگر فوتونها نیز مانند سایر اجسام از قانون گرانش تبعیت میکنند و گراویتون ارسال میکنند و در نتیجه اطلاعات بین فوتونها با سرعتی بالاتر از سرعت نور منتقل میشود .
نویسنده ؟    ویرایشگر: احمد شماع زاده


No comments:

Post a Comment