Tuesday, April 8, 2014

دستگاه آفرينش خداوندگاري

ويژگي‌هايي چند از دستگاه آفرينش خداوندگاري

ـ خداوندگار ما بوده و هميشه‌ خواهدبود. تدبيركنندة كارها هموست كه آفريش را از خود و براي خود و با آشكارسازي ذره و بيرون آوردن ذره‌ها  از ذرة آغازين و ذره‌ها از ذره ها آغازكرده‌است. 

ـ او زنده بوده، و آغارگر زندگاني هموست. او آب را آفريد و آن را ماية زندگاني ساخت.

ـ هر زنده‌اي كه به سوي او رود زنده مي‌ماند و هرانچه كه از او دور شود، رو به سوي ‌نابودي دارد.

ـ همه چيز را هماهنگ(متقارن) آفريده جز زندگاني را؛ تا بگويد آن سوي ديگر زندگاني خود من هستم. بدين‌گونه باز هم زندگاني هماهنگ است؛ زيرا يك سوي زندگاني خداوند، و سوي ديگر آن آفريدگان اويند.

ـ همه چيز را ‹جفت› آفريده تا بگويد ‹تك› و تنها و يگانه من هستم و بس. من نمايندة يگانگي‌ام و آفريدگانم نمايندة چندگانگي و چندگونگي. زيرا از جفت‌هاست كه چندگونگي برمي‌آيد.

ـ پروردگار ما در روند آفرينش خويش، در آغاز، ماية هرچيزي را آفريده، سپس آفريده را سامان بخشيده و بياراسته. سپس انداره‌هاي آفريده را در نهاد آن گذارده. سپس راه‌وروش بالندگي را به او آموخته و او را به راستي و درستی رهنمون شده است، تا او به اوج توان خويش برسد. پس از اين پنج مرحله، كم‌كمك او را از اوج به سوي فنا مي‌برد تا هرچه جز اوست، پاينده نماند.

ـ او روشنايي كيهان است. او روشنايي‌بخش آفريدگان نيست بلكه روشنايي آنهاست يعني بي نور او؛ همة آفريدگان تنها كالبدهايي تاريك بوده‌اند و ناديدني؛ و اين نور خداوندي بوده كه به آنها زيور آشكارشدن را بخشيده. تاريكي را نيز آفريده تا ارزش روشنايي آشكار شود.

ـ ماده را كه آفريد، ‹پاد› آن را نيز آفريد تا به هنگامة نياز يكديگر را ناكارامد سازند و از چيرگي ماده بر كيهان پيشگيري شود.

ـ ماده و انرژي را نسبت به يكديگر دگرگون‌پذير ساخته تا روند كار آفرينش بسامان شود.

ـ چهار نيرو را بر كيهان چيرگي داده تا كار آن را سازمند كنند و از آشفتگي در آن جلوگيرشوند.

ـ همة آفرينش رو به سوي او دارد و اوست نگاهبان و نگاهدار آفريدگان.

ـ هرآنچه را كه از آفرينش او به چشم ما مي‌آيد، گنجينه‌اش نزد اوست و تنها به اندازة توان خود نسبت به آفريده‌هايش آگاهي داريم.

ـ هر چيزي را كه آفريده اندازة آن را نيز نگاه‌داشته تا به ما بفهماند از اندازة هيچ چيز درنگذريم و قدر هر چيزي را بدانيم.

ـ در دستگاه آفرينش خداوندی همه چيز استوار و پابرجا آفريده شده،‌ و كجي و كجروي در آن راه ندارد. آفرينش هرچيزي را نيز نيكوگردانيد.

ـ آمار همه آفريدگان را در كتاب خويش دارد و هيچ چيز از چشم بسيار بيناي او دور نمي‌ماند.

ـ همة آفريدگان چه زنده و چه بيجان، به آفرينش او آگاهي دارند و تسبيح‌گوي اويند. اين آگاهي و نيز بيان اين آگاهي را نيز خود او در نهاد آفريدگان نهاده است.

ـ او سرچشمة هستي است و همة آفريدگان به او پيوندخورده‌اند. از همين روي به همه چيز آگاه، و بر هر چيز تواناست.

بهمن ماه 1385 ـ احمد شماع‌زاده


No comments:

Post a Comment