هیجان! اجتماعی یا الهی؟
آگاهی یافتن از مکانیزمهای کنش واکنشهای جمعی یا
به گفته مردمی فوت و فن کار برخی از صنفهای اجتماعی بر مردم بویژه جوانان دستکم
این سود را دارد تا بیش از این به گردابهایی که به دلیل کارکرد این صنفها ایجاد
میشود کشیده نشویم و درنیفتیم.
... در یک کشور غربی برنامه ای برای اجرای موزیک
پاپ اعلام میشود. نام خواننده یا خوانندگان اعلام میشود. مردم از همه جای ممکن
برنامه زندگی شان را به گونه ای تنظیم میکنند تا به آن برنامه برسند. روز موعود
فرامیرسد. مردم دریکی از میدانهای مشهور شهر گرد هم میآیند. مجری موزیک پاپ به صحنه
وارد میشود. مردم هورا میکشند و یا به گونه های متفاوت شادی و رضایت خود را ابراز
میکنند. موزیک که اجرا میشود مردم همراهی میکنند و کم کم مردم و بویژه جوانان به
هیجان میآیند. چه هیجانی که شما نمیتوانی مانند آن را جز در همین گونه جمعها
بیابی!! بالاوپایین میپرند. شیون میکنند. گریه میکنند.
تماشاگری که از
تلویزیون تماشامیکند و خود هیچگاه در چنین جمعی نبوده از خود میپرسد برای چه؟ مگر
آن یک واژه ای که خواننده گفت و اینهمه آدم به هیجان آمدند چه پیامی داشت؟ چه میگفت؟
سپس در سکوت فرو میرود و برای پرسشهای خود پاسخی و دلیلی نمی یابد.
صحنه ای دیگر:
همه مراحلی که در بالا به آنها پرداخته شد را در
نظر بگیرید با این تفاوت که میدان شهر تبدیل به یک حسینیه بزرگ در دل تهران
بزرگ شده و بیرون از حسینیه نیز مردم ایستاده یا نشسته اند پای سخن و آواز و
اشعار هماهنگ و موزون یک مداح مشهور.
مداح با شگردهایی که یا به تجربه و یا از استاد خود آموخته مرحله به مرحله همان
شیوه ای را که یک موزیسین پاپ به اجرا درمیآورند به اجرا میگذارد. مداح به مردم
میگوید همخوانی کنند. همخوانی میکنند. مردم و بویژه جوانان کم کم به هیجان میآیند.
مداح صدایش دیگر معمولی نیست. فریاد میکشد و مردم شیون میکنند... جوانان گریه
میکنند. بر سر خود میکوبند. پیراهنهای خود را در میآورند و بر سر و روی خود میزنند
و خود را زخمی میکنند...
تماشاگری که از
تلویزیون این صحنه ها را تماشامیکند و خود هیچگاه در چنین جمعی نبوده از خود
میپرسد برای چه؟ مگر آن یک واژه ای که مداح گفت و اینهمه آدم به هیجان آمدند چه
پیامی داشت؟ چه میگفت؟ سپس در سکوت فرو میرود و برای پرسشهای خود پاسخی و دلیلی
نمی یابد.
پاسخها به پرسش بالا:
پاسخ جوانی که طرفدار گروه پاپ است: خوشم میاد که به هیجان میاییم. خیلی خوبه. حس خوبی به ما دست میده. فکر نمیکنم کسی با حرف ما مخالف باشه؟ زندگی یعنی همین هیجان و خوشی و ...
پاسخ جوانی که طرفدار هیأتهای عزاداری است: دوست دارم. عشقه دیگه. عشق به امام حسینه. از این جلسه ها لذت میبرم و خالی میشم ...
پاسخ یک مداح: ما با کاشتن عشق امام حسین در دل جوانان آنها را برای مبارزه با استکبار آماده میکنیم.
پاسخ یک روانشناس اجتماعی: کارکرد و شیوه کار و حتی هدف هر دو صنف یکی است. اگر در عقیده و نظر یکی نباشد در عمل یکی است. هر دو برای شهرت و محبوبیت که نتیجه آن پول سرشار است پا به این میدان نهاده اند. البته تنها تفاوت در این است که از موزیک و موزیسین پاپ بسیاری کسان نان میخورند ولی از کار مداحی بجز مداح که پولهای کلان به دستش میرسد کمتر کسی نان میخورد.
پاسخ یک جامعه شناس: تنها روحیه جمعی است. روحیه جمعی است که
انقلابها را پی ریزی میکند و به پیروزی میرساند. روحیه جمعی است که کارگران را
متحد میسازد و دموکراسی میآورد. آری تأثیر و اهمیت روحیه جمعی را هیچگاه و هیچکس
دستکم نگیرد. جمع را که متفرق کردی پس از آن میتوانی بر آنها مسلط شوی. تفرقوا
تسیدوا(Divide and rul) یعنی همین. خردکردن روحیه جمعی.
پس امام حسین در این میان چه میشود؟
اگر کسی بخواهد بداند که امام حسین چرا و چگونه
امام حسین شد و واقعه عاشورا چیست باید تاریخ بخواند. بویژه تاریخ عاشورا را
بخواند و نه مقاتل را و یا دستکم به برخی سخنرانیهایی گوش فرادهد که بازگوکننده
وقایع عاشورا و سخنان امام حسین در روز عاشورا و طرح دلیل قیام امام حسین است. اگر
تاریخ عاشورا را بخوانی همان گونه که میخوانی عشق امام را آگاهانه و واقعی و نه
ساختگی در خود حس میکنی و اشک میریزی. اگر تاریخ عاشورا را بدانی بر ستمگران تاریخ
نفرین میفرستی و درس آزادگی و آزاد اندیشی میآموزی. چیزی که بالای منبرها گفته میشد
ولی آنگاه که منبریها حاکم شدند آزادی را به سخره گرفتند.
نتیجه: نظری افکندیم بر دو گروه از صنفهای اجتماعی. صنف
مجریان موزیک پاپ و صنف مداحان و مقایسه ای کردیم میان کارکرد آنها. نتیجه آنکه:
این گونه هیجانها ناشی از روحیه جمعی است که بر این گونه جمعها حاکم میشود و
ربطی به انگیزه ای الهی ندارد که برخی کسان مدعی آنند.
No comments:
Post a Comment