Monday, January 20, 2014

ایران واقعی؛ مهمان‌نوازان

ایران واقعی؛
مهمان‌نوازترین مردمی که تاکنون دیده‌ام

من اولین شهروند سنگاپوری نبودم که به ایران سفر می‌کردم، اما اولین کسی بودم که با یک فیلم ویدیویی از این کشور باز گشتم که توجه بسیاری جلب کرده و به عنوان فیلمی "الهامبخش و شاد کننده" توصیف شده است. اما تنها کاری که من کردم نشان دادن ایرانی بود که در این سفر شناختم.
من قبل از تصمیم به سفر حتی نمی‌دانستم که باید روسری سرم کنم و بلیطم را دو ساعت قبل از پرواز خریده بودم. اما تصمیمی که در آخرین دقیقه برای رفتن به ایران گرفتم به سفری دو هفته‌ای به کشوری منتهی شد که پراز مهر، دوستی و جاذبه‌ای جادویی بود.
بهترین سفر زندگیم
از زمانی که برای کار به دوبی رفتم به فکر سفر به ایران بودم و زمانی این فرصت دست داد که با یک ایرانی در دوبی دوست شدم و به دعوت او با هم به زادگاهش تبریز رفتیم.
آن جا برای اولین بار مزه مهمان نوازی ایرانیان را که شهرتی جهانی دارد، چشیدم.
در یک دهکده در نزدیکی تبریز که اولین توقف را داشتیم مردی سالخورده در جا پیشنهاد کرد که جاهای دیدنی را به ما نشان بدهد.
کمتر از ده دقیقه بعد یک روستایی دیگر ما را برای صرف چای به خانه‌اش دعوت کرد تا با خانواده بزرگش آشنا شویم.
طی دو هفته اقامت در ایران با زوج‌های عاشق و دوستانی که عادت داشتند با همدیگر شوخی کنند و سر به سر یکدیگر گذارند آشنا شدم.
این درست همان چیزی بود که من رویای آن را داشتم و شاید از انتظارم کمی بیشتر هم بود.
غذا محشر بود و من آنقدر غذاهای ایرانی را دوست داشتم که اولین شب بعد از بازگشتم به دوبی کباب کوبیده سفارش دادم.
مناظر طبیعی ایران خیره کننده و برای عکاسی بهشت موعود بود.
و ایرانی ها مهربان ترین مردمانی بودند که در تمام زندگی‌ام دیده بودم.
با آن که انتظارم از میهمان نوازی ایرانیان به اندازه کافی زیاد بود، ولی غریبه‌ها مرتبا مرا با میهمان نوازی و سخاوت خود شگفت زده می‌کردند.
روزی تشنه بودم و به مغازه‌ای رفتم که آب بخرم، ولی مغازه دار فقط نوشابه های گازدار داشت اما بلافاصله از یخچال خودش برایم یک لیوان آب آورد.
بعد از بازگشت از ایران تصمیم گرفتم که از این سفر فوق العاده یک فیلم ویدیویی تهیه کنم.
من از دوازده سالگی دوربین عکاسی به دست گرفتم که حالا به صورت چشم سوم من در آمده است.
تمام آنچه در این فیلم دو دقیقه‌ای نشان داده میشود، حقیقت محض است و در آن کوچکترین دستکاری نشده است. شاید همین مساله در فیلم باعث شده که چنین جذابیت غیر منتظره‌ای پیدا کند. من به دنیا تصویری کاملا متفاوت نشان داده بودم که چهره واقعی ایران بود.
ایران کشوری است که بسیاری از مردم برای مدتی بسیار طولانی آن را به درستی نشناخته‌اند.
به غیر از مادرم که با پرسیدن این سوال که "ایران کجاست" توی ذوقم زد، واکنش کسانی که از گوشه و کنار جهان این فیلم را دیده بودند، بسیار تعجب آور بود.
ظرف دو ساعت بعد از گذاشتن این فیلم روی فیسبوکم ایرانی‌ها مرتبا آن را به اشتراک گذاشتند.
ظرف یک هفته این فیلم ویدیویی بیش از بیست هزار بیننده داشت.
پسر عموی یکی از ایرانی‌هایی که از او فیلم گرفتم یک روز بعد از گذاشتن آن روی فیسبوک این فیلم را از سانتیاگو برای تمام دوستانش به اشتراک گذاشته بود.
حتی تا به امروز ایرانی‌هایی که نمی شناسم، چه در داخل و چه در تبعید، پیام می‌فرستند و از من به خاطر نشان دادن چهره واقعی ایران تشکر می‌کنند.
یک خانم سنگاپوری که به خاطر دیدن ویدیوی من اخیرا به ایران سفر کرده است می ‌گوید که در دیدارش از ایران در ماه نوامبر چندین گردشگر سنگاپوری را دیده است که مانند او بعد از دیدن فیلم من به ایران رفته بودند. اما عجیب است که من در سفرم به ایران در ماه ژوئن، کمتر گردشگر خارجی می‌دیدم، چه رسد به گردشگر سنگاپوری.
همیشه اتفاقات غیرمنتظره است که در یادها زنده می‌ماند. من همیشه آن لحظه ای که دوستم در اصفهان به طور اتفاقی بهترین دوستش را دید، یا وقتی بعد از خوردن حلیم برای صبحانه در خیابان‌های تهران به دنبال ماشین دوستم که با جرثقیل برده بودند، می‌گشتیم و آخوندی مرا برای پسرش خواستگاری کرد از یاد نخواهم برد. من در راه رفتن به سانفرانسیسکو این مطالب را می‌نویسم. دوستانم به من هشدار داده بودند که رفتن به آمریکا بلافاصله بعد از سفر به ایران، ممکن است دردسر آفرین باشد. این هم درست نبود.
بعد از سفر به بیش از ۲۰ کشور جهان من به این واقعیت پی برده‌ام که اکثر کشورها با آنچه از آنها تصویر می‌شود، فرق دارند و خوشحالم که با تهیه این ویدیو بسیاری را در شگفتزدگی خود شریک کرده‌ام.
این تجربه بسیار الهام بخش بود و به من این انگیزه را داده است که به کشورهای بیشتری سفر کنم و با فیلمهای خود تصویر نادرستی را که از آنها ترسیم شده است به چالش بکشانم.


No comments:

Post a Comment