Thursday, January 9, 2014

حافظ و کاستاندا

حافظ و کاستاندا
عالم قدیم نیست! نقدی بر نظر کاستاندا

منطق یا کلام: 
مردی به معادلاتش خیره شد. گفت که جهان آغازی داشته. که انفجاری روی داده. صدایی عظیم و جهان متولد شد... گفت که توسعه مییابد.
حتی طول عمر آنرا نیز حساب کرد: ده میلیون گردش زمین به دور خورشید.
همه شادی کردند. و گفتند این علم است ولی هیچکس به این فکر نکرد:
که او فقط منطق مادری اش را میپندارد.
منطقی که آغازهایی همچون تولد را میشناسد وتحولاتی همچون رشد را. و به عنوان مسلمات، پایانی همچون مرگ را.
در منطق او، جهان شروع میشود، رشد میکند و مانند همه چیزهایی که وجود دارند میمیرد.
مثل خود او که مرد، پس از اینکه بر منطق مادریش تاکید کرد. و آن را تأیید کرد.

منطقی دیگر:
آیا واقعا" جهان آغاز شد؟
انفجار حقیقت دارد؟
آیا منطقی که آغازها و تحولات را میشناسد و پایان را مسلم میداند، تنها منطق موجود است؟
این پرسشها واقعی اند.
چارچوبهای دیگری هم وجود دارند.
مثلا" یکی از آنها شدتها را امور مسلم میداند.
در این دیدگاه هیچ چیزی آغاز نمیشود و چیزی پایان نمیپذیرد.  
بنابراین تولد واقعه واضحی نیست!
بلکه شدتی از انرژی است. و همینطور رشد و مرگ .
او عمیقتر شد و متوجه شد محاسباتش با اقتدار میگویند:
که جهان هرگز آغازی نداشته. و هرگز پایانی بر آن متصور نیست.
جهان تنها دستخوش افت و خیزهای بی پایان شدت است......
و خواهد بود.
او به این نتیجه رسید که جهان خود محمل انرژی است.
و انسان میتواند آن را به کار گیرد.
برای سفر در میان تغییرات بی پایان.
و شناخت و خیلی چیزهای دیگر...
نقد جهان بینی کاستاندا:

طول عمر کیهان با توجه به مهبانگ از نظر کیهانشناسی نزدیک به چهارده  میلیارد سال براورد شده و نه ده میلیون سال.

آفرینش اولیه(مهبانگ) در اشراق حافظ علیه الرحمه چنین آمده است:
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد                  عشق پیداشد و آتش به همه عالم زد

مهبانگ را قرآن نیز تأییدکرده است و مراحل ششگانه آفرینش همانگونه که در مورد انسان و حیوان صدق میکند در مورد کیهان نیز صادق است و کیهان از مراحل ششگانه آفرینش که در اصل مهبانگ نیز نهفته است گذرکرده و اکنون در مرحله ششم یا مرحله دگرگونی قراردارد تا دگرگونه شود. چیزی همچون مرگ. زیرا مرگ از میان رفتن نیست بلکه دیگرگونه شدن است. طبق اصل بقای انزژی در کیهان هیچ چیز از بین نمیرود. تنها دگرگونه میشود.

و اما شدت گرفتن انرژی
اگر کاستاندا به جای جهان گفته بود خدا درست بود زیرا خداوند است که همواره بوده و خواهد بود. خداوند است که نور(انرژی نورانی) است آنجا که میفرماید الله نورالسموات و الارض. و کیهان نتیجه(ظاهرا شدت گرفتن انرژی ولی نسبت به خداوند تنزل انرژی است) آشکارسازی پرتو(انرژی) بسیار ناچیزی از خود خداوند است. همانگونه که حافظ با اشراق بدان دست یافته بود. 

نتیجه آنکه حافظ هر دو نظر را در این شعر کوتاه بیان کرده ولی با در نظرداشتن وجود بی مثال خداوند.


پس کیهان(جهان - عالم) قدیم نیست بلکه حادث است و حدوثش از خود خداوند ناشی شده است.

No comments:

Post a Comment