Thursday, January 16, 2014

بابک زنجانی و آبراموویچی کردن فرهنگ سیاسی ایران

بابک زنجانی و آبراموویچی کردن فرهنگ سیاسی ایران
عبدالله شهبازی


۱- ماجرا از صبح سه شنبه، ۲۶ آذر ۱۳۹۲/ ۱۷ دسامبر ۲۰۱۳، با دستگیری رضا ضراب، تاجر جوان ایرانی تبار مقیم ترکیه، و بیش از پنجاه نفر از افراد مرتبط با وی، از جمله پسران وزیر کشور و دو وزیر دیگر دولت اردوغان، آغاز شد. این اقدام از سوی واحد جرایم سازمان یافته پلیس استانبول و با هماهنگی بعضی مقامات قضایی و بدون اطلاع دولت اردوغان انجام گرفت. روز بعد، پنج مقام ارشد پلیس ترکیه، که در این دستگیری ها نقش داشتند، برکنار شدند. بدینسان، جنجال هلک بانک (بانک خلق)، بانک دولتی ترکیه، پدید آمد.

کمی بعد روشن شد که ماجرای بانک خلق ضربه ای است بر یکی از شبکه های مهم نقل و انتقالات مالی ایران که طی چهار سال معادل ۸۷ میلیارد یورو جا به جا کرده و بانک دولتی ترکیه از این طریق سودی معادل دو میلیارد دلار در سال کسب می کرده است. این ماجرا به سرآغاز بحران سیاسی بزرگ در ترکیه بدل شد که پیامدهای آن تاکنون ادامه دارد. بعبارت دیگر، ماجرای بانک خلق کارکردی دوگانه داشت و دو هدف، ایران و دولت اردوغان، را نشانه گرفته بود.

جمعه ۲۹ آذر/ ۲۰ دسامبر، ساعت ۴۲: ۳ صبح، نوشتم:
«الان دیگر مسئله روشن شده... شبکه ای بوده که پول ‏های ایران را جابجا (وارد و خارج) می‏ کرده، پورسانت هم می‏ گرفتند. در طول چهار سال 87 میلیارد یورو جابجا کرده‏ اند. یعنی، حجم نقل و انتقالات ۸۷ میلیارد یورو بوده نه این که این پول را کسی برده یا خورده باشد. فتح ‏الله گولن، به کمک عواملش در پلیس ترکیه، پنهان از دولت اردوغان، و برای ضربه زدن به دولت اردوغان، شبکه را شناسایی و آن‏ ها را دستگیر می‏ کنند. اردوغان هم خیلی عصبانی می ‏شود و عوامل گولن را در پلیس برکنار می ‏کند. حق دارد: سود سالی دو میلیارد دلار "هلک بانک سی" (بانک خلق، بانک دولتی ترکیه) از بین رفته. ایران هم باید عصبانی باشد زیرا کانال اصلی دور زدن تحریم ‏های مالی را از دست داده. قبلاً آیپک، یعنی لابی اسرائیل، که ماجرا را می‏ دانسته، هلک بانک را تهدید کرده. خلاصه، گولن ترکیه را بهم ریخته و آبروی اردوغان را برده و بانک دولتی ترکیه را احتمالاً ورشکست کرده. اردوغان حق دارد گولن را متهم کند که در همدستی با اسرائیل می‏ خواهد او را حذف کند.»

هنوز جنجال خلق بانک ترکیه تداوم داشت که در عصر دوشنبه، ۹ دی/ ۳۰ دسامبر، دادستان کل کشور ایران از دستگیری بابک زنجانی خبر داد.

۲- در اوضاع بحرانی، مانند انقلاب و جنگ، ظهور طبقه ای جدید از ثروتمندان نوکیسه، که از طریق روابط ناسالم سیاسی و اقتصادی به ثروت های کلان رسیده اند، پدیده ای معمول است.

در "زرسالاران" درباره جنگ های ناپلئونی و شبکه خاندان روچیلد در قاره اروپا و سودهای کلان آن ها، در پیوند با دولت بریتانیا و در جریان عملیات مشترک آن ها علیه حکومت ناپلئون، به تفصیل سخن گفته و نوشتم: «در این دوران، قاچاق منبع مهم درآمد روچیلدها بود و آنان از این طریق سودهای هنگفت به جیب می زدند. قاچاقچیان کالاهای انگلیسی را به اروپای قاره حمل می کردند و در مقابل طلا و نقره به انگلستان می بردند. دولت انگلستان نیز، برای در هم شکستن تحریم ناپلئون، از این قاچاقچیان حمایت می کرد.» در کتاب فوق، این پدیده را «یکی از عجیب ترین و بغرنج ترین عملیات اطلاعاتی- مالی» خواندم «که پایه های امپراتوری ناپلئون را فروریخت و بنیان عظیم ترین و گسترده ترین شبکه اقتصادی جهان معاصر را استوار ساخت.»

در ایران نیز، در دوران جنگ و بحران های سیاسی، این گونه بوده است. برای مثال، جنگ جهانی دوّم در ایران، مانند اروپا، به ظهور طبقه ای از ثروتمندان نوکیسه انجامید. عین السلطنه در خاطراتش این طبقه جدید، یا به تعبیر او «حزب تجار تازه چرخ»، را چنین توصیف کرده است:
«این تجار تازه به دوران رسیده و مقاطعه کارها تمام باغات دور [و] ور ما را [در تجریش] خریده عمارات چند طبقه عالی بنا نموده اند. روزگار به این نحو بگذرد تمام این ییلاقات ملک آن ها خواهد شد... این قبیل تجار تازه چرخ زیاد شده[اند] و بی محابا بدون تعمق ملک می خرند [و] عمارت می سازند و تا دهن باز کنی فلان باغ، خانه، ملک، دکان فروشی است مثل ریگ پول می دهند... ما سابقاً هیچ اسم میلیون در تجارتخانه نمی شنیدیم. حالا طوری شده که همه از میلیارد صحبت می کنند. تجار خیلی ساده زندگانی می کردند، حالا هر قدر بخواهید مجلل. هر کدام دو تا سه تا اتومبیل دارند... این انحصارهای دولت و مقاطعه کاری دولت آن ها را به این پایه و مایه رسانید. آن تجار قدیم که داخل نشدند و مال خود را حرام و حلال نکردند همان سرمایه سابق را دارند. مقاطعه یا مزایده یا مناقصه که دولت می داد، خصوصاً راه آهن، ده دست آن مناقصه می چرخید، خرید و فروش می رفت... حقه ها، شیطنت ها در اعضاء دولت برای فروش دسته کلید و امتیاز مناقصه ها بود که عقل جن نمی رسید. آی منافع بردند، آی کلاه دولت را برداشتند که انسان مات و متحیر می ماند... تا کسی داخل کار نباشد حقه ها و شیطنت های آن ها را نخواهد دانست. مقاطعه کار یک حزبی شده. در هر کافه آن که زیاد پول خرج می کند، با خانم ها ور می رود حتماً یا مقاطعه کار است، یا پسر تجار تازه به دوران رسیده، یا دزد اداری... قمار هم بین این ها، از زنانه و مردانه، رواجی دارد که شبی پانزده و شانزده الی سی هزار تومان برد و باخت می شود.»

۳- در دوران سی و پنج ساله حیات جمهوری اسلامی برخی بحران های بزرگ سیاسی، و به تبع آن اقتصادی، پدید آمد که فضای مساعد را برای پیدایش و گسترش فساد سازمان یافته مالی فراهم کرد: مصادره اموال و بی ضابطه گی ها و تندروی‫ها در این زمینه، تسخیر سفارت آمریکا در تهران و پیامدهای بزرگ مالی آن- بویژه بلوکه شدن ده ها میلیارد دلار دارایی های ایران در آمریکا و اروپا و سپس مصادره تدریجی بخش مهم آن با احکام دادگاه های غربی، تجاوز نظامی حکومت صدام و جنگ هشت ساله و نیازهای ناشی از خریدهای تسلیحاتی انبوه- که بخش اصلی آن تنها از طرق خاص ممکن بود، تحریم نفتی حکومت صدام پس از حمله به کویت و تبدیل شدن ایران به مجرای اصلی فروش نفت عراق، مناقشه هسته ای ایران و غرب، و مهم تر از همه تحریم طولانی ایران.

بحران های بزرگ فوق، که دورانی طولانی امتداد داشته است، به پیدایش و رشد شبکه های قدرتمندی انجامید که از طریق عملیات پنهان مالی- تجاری ارتزاق کرده و می کنند و سودهای عظیم، و غیرمتعارف، برده و می برند. برای مثال، در دوران جنگ تحمیلی، شبکه های مافیایی قاچاق اسلحه در غرب، هم در رابطه با ایران و هم در رابطه با حکومت صدام، سودهای کلان بردند و نیز برخی کانون ها از طریق تأمین پنهانی کالا برای ایران و فروش نفت ایران به ثروت هایی چنان عظیم رسیدند که نام شان در فهرست بزرگ ترین ثروتمندان بریتانیا به ثبت رسید. شبکه های داخلی کانون های فوق، از جمله عوامل آن ها در ساختار اداری، و برخی دلالان سیاسی و اقتصادی ایرانی مقیم غرب نیز بسیار ثروتمند شدند.

اگر واژه "مقاطعه کار" را نه به مفهوم متعارف (پیمانکار از همه نوع) بلکه معادل رانت خوارانی به کار بریم که در ۳۵ سال اخیر در کوران بحران های پیشگفته به ثروت های کلان رسیده اند، امروزه نیز می توانیم همان گفته عین السلطنه را تکرار کنیم که:

«مقاطعه کار یک حزبی شده. در هر کافه آن که زیاد پول خرج می کند، با خانم ها ور می رود حتماً یا مقاطعه کار است، یا پسر تجار تازه به دوران رسیده، یا دزد اداری.»

۴- بابک زنجانی در تاریخ معاصر ایران و در تاریخ سی و پنج ساله جمهوری اسلامی ایران پدیده جدیدی نیست. بابک زنجانی ثروتمندترین عضو این «حزب تجار تازه چرخ»، تعبیر عین السلطنه، نیز نیست. اگر نام برخی دلالان بزرگ، که از طریق ارتزاق از بحران های ایران به ثروت های عظیم رسیده و امروزه در سطح جهانی شناخته شده اند، ذکر شود، در می یابیم که بابک زنجانی را تنها باید یکی از مهره های این سازوکار برشمرد که اهمیتش در قد و قواره چهره های برجسته این حوزه نیست.

معهذا، از زاویه دیگر بابک زنجانی پدیده ای منحصربفرد و بی سابقه در دوران سی و پنج ساله حیات جمهوری اسلامی و حتی در تاریخ معاصر ایران است. در تحولات سال های مشروطه و جنگ های اوّل و دوّم جهانی و بحران ناشی از جنبش ملّی شدن صنعت نفت بابک زنجانی ‏ها فراوان بودند ولی هیچ یک تمایلی به نمایش ثروت نداشتند. ذات این نوع از ثروت ‫اندوزی با جلوه فروشی در تعارض است. نمونه های متعدد از کسانی می توان ذکر کرد که در تحولات تاریخ معاصر ایران به ثروت های انبوه رسیدند و تا به امروز منشاء ثروت خود و خاندان خود را پنهان می کنند.

در ۳۰ دسامبر، ساعت یازده بعدازظهر، نوشتم:
«بابک زنجانی عاملی بود در زنجیره تلاش‏ های ایران برای دور زدن تحریم ‏ها؛ و از این طریق ثروتمند شد. مشابه او کم نبوده ‏اند؛ هم دوران جنگ، هم در دوران تحریم نفتی شدید علیه حکومت صدام پس از حمله به کویت، و هم در دوران تحریم اخیر ایران. طبیعی است که هر کسی، اگر از ارتباطات خاص برخوردار نباشد، به این موقعیت دست نمی‏ یابد. مسئله مهم برای من "شو" ای است که با بابک زنجانی به راه افتاده بود. طبیعت چنین ثروت‏ هایی، و چنین ثروتمندانی، پنهان‫کاری است. ولی در مورد بابک زنجانی، بعکس، شاهد نمایش ثروت بودیم. تعمدی در کار بود که او را بعنوان "آبراماموویچ ایران" مطرح کنند. خود او نیز در این نمایش نقش فعال داشت. دو پرسش مطرح است: اول، ثروت بابک زنجانی تا چه حد واقعی بود و تا چه حد نمایشی؟ دوم، پروژه "آبراموویچی کردن" فرهنگ سیاسی ایران از طریق "شو بابک زنجانی" چه اهدافی را دنبال می ‏کرد؟»

منظور از «آبراموویچی کردن فرهنگ سیاسی ایران» مطرح کردن بابک زنجانی بعنوان نماد مافیای اقتصادی سازمان یافته است و اعلام حضوری چنان اقتدارآمیز از سوی کانونی که نه تنها از مطرح کردن خود ابایی ندارد بلکه تمامی اصول و ارزش های انقلاب اسلامی را آشکارا به چالش می طلبد و فرایند حذف پوسته ایدئولوژیک را هوار می کشد.

رومن آبراموویچ، ثروتمند ۴۷ ساله یهودی روسیه، نماد طبقه جدیدی است که در درون نظام اتحاد شوروی بتدریج تکوین یافت، و سرانجام پوسته ایدئولوژیک را حذف کرد و ساختار سیاسی سابق را به تصرف رسمی خود درآورد. امروزه، کارگزاران مافیای تکوین یافته در درون نظام اتحاد شوروی اداره بخش عمده جمهوری های شوروی سابق را، از مسکو تا باکو و جمهوری های آسیای میانه، به دست دارند.

بابک زنجانی ۴۳ ساله، که حتی در چهره ظاهری نیز شبیه به شکل و شمایل آبراموویچ برگزیده شده، نمایش عامدانه اقتدار شبکه ای تکوین یافته در سه دهه اخیر در درون جمهوری اسلامی ایران است. بابک زنجانی، برخلاف همگنان خود در گذشته، به جای پنهان کردن ثروت خود، اگر واقعی باشد، به نمایش آن می پردازد و حتی مانند آبراموویچ به شوهایی پرهیاهو همچون خرید باشگاه فوتبال دست می زند. (آبراموویچ باشگاه چلسی انگلستان را خرید و بابک زنجانی باشگاه راه آهن را.) رفتارهای بابک زنجانی رفتارهای متعارف رانت خواران بزرگ تاریخ معاصر ایران نیست. از این منظر، بابک زنجانی پدیده ای کاملاً یگانه و قابل تأمل است. بابک زنجانی بیش از آن که پدیده ای اقتصادی باشد، پروژه ای سیاسی است.


۵- سال ها پیش، در یادداشتی با عنوان "خوابی که نوستراداموس برای ایران دیده است: خطر فساد دیوان سالاری را اندک نشمریم!" (۲۹ شهریور ۱۳۸۷/ ۱۹ سپتامبر ۲۰۰۸) نوشتم:
«این درست است که فساد دیوانی در هر جامعه امری طبیعی است ولی این "فساد طبیعی" دارای ابعاد و حدود و ثغور معین است، بیش از آن را نمی توان "طبیعی" شمرد. و زمانی که این فساد به "فساد سازمان یافته" بدل می شود و در پایه پیدایش کانون های مافیایی منسجم و مقتدر جای می گیرد دیگر نمی توان در قبال آن ساکت و بی تفاوت ماند...»

No comments:

Post a Comment